عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 10 -صفحه : 215/ 147
نمايش فراداده

و بندگان رحمان كسانى‏اند كه روى زمين با آرامش و فروتنى راه مى‏روند ، و هنگامى كه نادانان آنان را طرف خطاب قرار مى‏دهند [ در پاسخشان ] سخنانى مسالمت‏آميز مى‏گويند .

جناب احديت عزيزترين خلق خود حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را امر به تواضع فرموده و به آن جناب چنين دستور مى‏دهد :

وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ [369] .

و پر و بال [ فروتنى و تواضع ] خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏كنند بگستر .

[ وَالتَّواضُعُ مَزْرَعَةُ الْخُشُوعِ وَالْخُضُوعِ وَالْخَشْيَةِ وَالْحَيآءِ ؛ وَاِنَّهُنَّ لا يَنْبُتْنَ اِلاّ مِنْها وَفيها ، وَلا يَسْلَمُ الشَّرَفُ التّامُّ الحقيقيُّ اِلاّ بِالتَّواضُعِ فى ذاتِ اللّه‏ِ تَعالى ]

تواضع منشأ خشوع

امام صادق عليه‏السلام در پايان روايت مى‏فرمايد :

تواضع و فروتنى سرزمين روييدن گل خشوع و خضوع است و محل نشو و نماى حيا و خوف و اين خضوع و خشوع و خوف و حيا در وجود انسان آشكار نمى‏شود مگر به تواضع در برابر حق و فروتنى در برابر خلق .

و شرافت و عزت كامل و حقيقى به دست نمى‏آيد مگر از تواضع و فروتنى در جنب ذات او كه بايد به حقيقت خود را ناچيز و بى‏اعتبار ولا شى‏ء دانست و آن جناب را مستجمع جميع صفات كماليه .


  • هر كه را ذره‏اى وجود بود نه همه بت ز زر و سيم بود هر كه يك ذرّه مى‏كند اثبات در حقيقت چو جمله يك بودست نقطه آتش است در باطن هر كه اين نقطه ديد هر دو جهانش زانك دو كون پيش ديده دل هر كه يك ذرّه غير مى‏بيند هم چو عطار در فنا مى سوز تا دمى گر زنى چو عود بود

  • پيش هر ذره‏اى سجود بود كه بت رهروان وجود بود نفس او گبر يا جهود بود پس همه بودها نبود بود دود ديدن از او چه سود بود محو گشته ز چشم سود بود چون سرابى همه نمود بود هم چو كورى ميان دود بود تا دمى گر زنى چو عود بود تا دمى گر زنى چو عود بود