خود را به عبادت و تقوا آراستن كه علم صفتى است شريف و كمالى است منيف و در محلّ پست و خسيس جا نمىكند .
ملازم خوف الهى بودن كه خوف مانع از افتادن انسان در ورطه هلاكت و ضلالت است .
از آنچه منافى قدرت حفظ است اجتناب كردن ، تا قوّت حافظه ضعيف نشود .
مقوّيات تعقّل و فكر و انديشه به كار بردن و از منافيات آن احتراز نمودن و بيدارى و سحرخيزى را ملازمت داشتن كه با سحرخيزى درِ فيوضات و بركات و توفيقات به روى انسان باز شود .
حاصل آن كه :
از براى تحصيل علم دين و دانش خداشناسى و خودشناسى و وظيفهشناسى و خطرشناسى ، هركس هر زحمتى به خود دهد و هر رنج و مشقتى هموار نمايد جا دارد و به خاطر علم دين بايد از هر چيز ديگر گذشت كه گوهرى در خزانه خلقت هم چون علم دين و دانش حقشناسى وجود ندارد .
در حديث است :
اَوَّلُ ما يُوضَعُ فِى الْميزانِ العِلْمُ والْخُلْقُ الْحَسَنُ[437] :
اول برنامهاى كه در قيامت در ترازوى عمل نهند ، دانش و خلق نيكو است .
و اول خلعتى كه بر دوش حضرت آدم پس از لباس وجود پوشاندند علم بود :
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّهَا [438] .
و خدا همه نامها [ ىِ موجودات ]را به آدم آموخت .
و بعد از او ميراث جمله انبيا گشت و سر دفتر مقامات و احوال همه اوليا آمد و اين همان علم است كه خليل جليل فرمود :
يَا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جَاءَنِى مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِيّاً [439] .
پدرم ! همانا براى من [ از طريق وحى ] دانشى آمده كه تو را نيامده ؛ بنابراين از من پيروى كن تا تو را به راهى راست راهنمايى كنم .
و يعقوب عليهالسلام گفت :
وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهَ مَا لاَ تَعْلَمُونَ [440] .
و از خدا مىدانم آنچه را كه شما نمىدانيد .
و از حال خضر خبر دادند :