آيا اهل صفاست ، يعنى درونى آراسته به ايمان و حقيقت و فضيلت و كرامت دارد كه اگر اينگونه باشد ، سخنش حق و كلامش چراغ هدايت و بيانش امر به معروف و نهى از منكر و وسيله نشر علم و اخلاق و حسنات است .
و اگر كلامش لغو و بيهوده و سخنش بىمعنى و باطل است ، روشن مىكند كه باطنش آلوده و درونش خبيث و قلبش قسى و دلش بىربط به حضرت حق و نفسش آلوده به رذايل و روحش مسخّر شيطان رجيم است .
در مسئله زبان و ساختمان اين عضو و فضيلت صمت و سكوت در ابتداى جلد هشتم به تفصيل مسائلى بيان شد و در ابتداى اين جلد به خواست حضرت مولا مسائلى در باب سخن و كلام مطرح مىشود كه توجه به آن به سود دنيا و آخرت ماست .
راستى ، اگر متكلم در دنياى درونش آراسته به حقايق ايمانى و واقعيتهاى ملكوتى و حسنات اخلاقى نباشد ، چگونه مىتواند سخن پاك و كلام پاكيزه و گفتار پسنديده و بيان سودمند داشته باشد ؟ كه همه اينها معلول روشنى درون و پاكى و صفاى باطن است .
كلام چه گوهر پر ارزش و چه نعمت عظيم و چه چراغ پر فروغى است كه خداى مهربان از باب لطف و عنايتش به بندگان مرحمت فرموده ، تا هم نيازهاى دنيايى خود را با آن برطرف كنند و هم به وسيله آن دنياى زندگى را از محبت و عشق و سرور و صفا و وفا پر كنند و هم براى برزخ و قيامت خود چراغى روشنتر از آفتاب بيفروزند ، ولى هزاران حيف كه اين نعمت الهى در دست بسيارى از مردم تبديل به خط تاريك كفر و ناسپاسى مىشود و به لباس باطل پوشيده گشته وسيله نفاق ، كينه ، دشمنى ، بىمهرى ، غضب ، خشم ، دو به هم زنى ، غيبت ، تهمت ، دروغ ، پشتهماندازى ، آبروريزى ، جنگ ، خرابى ، آدمكشى ، نقشههاى خائنانه و قوانين ظالمانه مىگردد ! ! به فرموده قرآن مجيد :
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّهِ كُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ [2] .
آيا كسانى را كه [ شكر ]نعمت خدا را به كفران و ناسپاسى تبديل كردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاكت درآوردند ، نديدى ؟
اگر پاى درد دل اين نعمت گرانمايه بنشينيم و با گوش جان مستمع اين سرمايه الهى شويم مىشنويم كه مىگويد :