و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است كه [ براى اداى مناسك حج ] آهنگ آن خانه كنند ، [ البته ] كسانى كه [ از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسير ]بتوانند به سوى آن راه يابند .
فهميدم قصد خانه خدا دارد .
گفتم : چند روز است حركت كردهاى ؟ پاسخ داد :
وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ [59] .
همانا ما آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست در شش روز آفريديم ، و هيچ رنج و درماندگى به ما نرسيد .
فهميدم شش روز است از شهر خود حركت كرده و به سوى مكه معظّمه مىرود .
پرسيدم : غذا خوردهاى ؟ جواب داد :
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَّ يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ [60] .
و آنان را جسدهايى كه غذا نخورند قرار نداديم ، و جاويدان هم نبودند [ كه از دنيا نروند . ] .
پى بردم كه در اين چند روز غذا نخورده است .
به او گفتم : عجله كن تا تو را به قافله برسانم جواب داد :
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا [61] .
خدا هيچ كس را جز به اندازه توانايىاش تكليف نمىكند .
فهميدم كه به اندازه من در مسئله حركت و تندروى قدرت ندارد .
به او گفتم : بر مركب من در رديف من سوار شو تا به مقصد برويم پاسخ داد :
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتَا [62] .
اگر در آسمان و زمين معبودانى جز خدا بود بىترديد آن دو تباه مىشد .
معلومم شد كه تماس بدن زن و مرد در يك مركب يا يك خانه يا يك محل موجب فساد است ، به همين خاطر از مركب پياده شدم .
به او گفتم : شما به تنهايى بر مركب سوار شو .
چون بر مركب قرار گرفت گفت :
سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ [63] .
منزّه [ از هر عيب و نقصى ] است كسى كه اين [ وسايل سوارى ] را براى ما مسخّر و رام كرد ، در حالى كه ما را قدرت مسخّر كردن آنها نبود .
چون اين آيه را قرائت كرد فهميدم در مقام شكر حق برآمده و از عنايت خداوند عزيز ، سخت خوشحال است .
وقتى به قافله رسيديم گفتم : در اين قافله آشنايى دارى جواب داد :
وَمَا مُحمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ [64] .
و محمّد جز فرستادهاى از سوى خدا كه پيش از او هم فرستادگانى [ آمده و ] گذشتهاند .
يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ [65] .
اى يحيى ! كتاب را به قوت و نيرومندى بگير .
يَامُوسَى إِنِّي أَنَا اللّهُ [66] .
اى موسى ! يقيناً منم خدا پروردگار جهانيان .
يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ [67] .
[و گفتيم :] اى داود ! همانا تو را در زمين جانشين [ و نماينده خود ] قرار داديم .
از قرائت اين چهار آيه دانستم چهار آشنا به نامهاى محمد و يحيى و موسى و داود در قافله دارد .
چون آن چهار نفر نزديك آمدند ، اين آيه را خواند :
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا [68] .
مال و فرزندان ، آرايش و زيور زندگى دنيا هستند .
فهميدم اين چهار نفر پسران اويند .
به آنان گفت :
يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ [69] .
اى پدر ! او را استخدام كن ؛ زيرا بهترين كسى كه استخدام مىكنى آن كسى است كه نيرومند و امين باشد [ و او داراى اين صفات است . ]
از قرائت اين آيه فهميدم به فرزندانش مىگويد : به اين مرد زحمت كشيده امين مزد بدهيد .
چون فرزندانش به من مقدارى درهم و دينار دادند و او حس كرد كم است اين آيه را خواند :
وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ [70] .
و خدا براى هر كه بخواهد چند برابر مىكند .
يعنى به مزد او اضافه كنيد .
از وضع آن زن ، سخت به تعجّب آمده بودم . به فرزندانش گفتم : اين زن با كمال كه نمونه او را نديده بودم و نشنيده بودم كيست ؟ جواب دادند : اى مرد ! اين زن حضرت فضّه خادمه حضرت زهرا عليهاالسلام است كه بيست سال است خارج از قرآن سخن نگفته است ![71] !
آرى ، قرآن ، احسن سخن و احسن قصص و احسن قانون است كه هر كس در تمام امور زندگى هماهنگ با اين كتاب باشد داراى احسن قول و احسن عمل و احسن اخلاق و احسن اجر و مزد است .