قُولُوا آمَنَّا بِاللّهِ [75] .
[ شما مردم مؤمن از روى حقيقت اقرار كنيد و ] بگوييد : ما به خدا ايمان آورديم .
از آيات قرآن و روايات بسيار مهّم كتب حديث استفاده مىشود كه ايمان مركب از سه پيكره است .
1 ـ ايمان به قلب .
2 ـ عمل به اعضا و جوارح .
3 ـ ابلاغ به زبان .
چون از طريق كسب علم و معرفت دل آدمى به نور ايمان روشن شد و اعتقاد به خدا و قيامت و حقايق الهيه در قلب استوار گشت و اين ايمان به وسيله اعضاى بدن به مرحله عمل آمد و مسائل الهى در هر شرطى از شرايط به وسيله زبان ابلاغ گشت ، آدمى به حقيقت مؤمن شده و داراى ارزش الهى گشته است .
وظيفه زبان در هر حال ابلاغ مسائل ايمانى در جامعه و در خانواده و در هر محلّ و منزلى است و خوددارى از بيان حقايق الهى از ضعف ايمان و يا علّتش ترس است ، ترسى كه از حالات شيطانى و از امراض روحى و روانى است .
اگر مسئله ابلاغ ايمان به وسيله زبانهاى پاك مردان راه حق نبود ، از فرهنگ سعادتبخش الهى در صحنه حيات اجتماعى و خانوادگى خبرى نبود .
اين زبان ياران حق بود كه ضامن تداوم دين خدا در بستر تاريخ گشت ، گرچه در كنار اين گونه زبان سرهاى پرشور اولياى خدا به دار رفت كه اين دار براى آنان مقام الهى و اين مرگ براى اولياى الهى جز شهادت در راه دوست چيزى نبود .
چه زبانى از زبان انبيا و ائمه و اوليا و مردانى چون حجر بن عدى و رشيد هجرى و ابوذر غفارى و ميثم تمّار و . . . بالاتر و برتر كه اين زبانها ، چراغ پر فروغ الهى فرا راه حيات همه انسانها تا روز قيامت و صبح محشر است .
اينان روز و شب ، وقت و بىوقت ، آن به آن ، لحظه به لحظه ، سخنى جز حق و ذكرى به جز ذكر يار و يادى جز ياد دوست و حرفى جز حرف هدايت و كلامى جز كلام عشق نداشتند .
به قول عارف نامدار ، فيض بزرگوار :