عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 10 -صفحه : 215/ 25
نمايش فراداده

8 ـ قول ايمان

قُولُوا آمَنَّا بِاللّهِ [75] .

[ شما مردم مؤمن از روى حقيقت اقرار كنيد و ] بگوييد : ما به خدا ايمان آورديم .

از آيات قرآن و روايات بسيار مهّم كتب حديث استفاده مى‏شود كه ايمان مركب از سه پيكره است .

1 ـ ايمان به قلب .

2 ـ عمل به اعضا و جوارح .

3 ـ ابلاغ به زبان .

چون از طريق كسب علم و معرفت دل آدمى به نور ايمان روشن شد و اعتقاد به خدا و قيامت و حقايق الهيه در قلب استوار گشت و اين ايمان به وسيله اعضاى بدن به مرحله عمل آمد و مسائل الهى در هر شرطى از شرايط به وسيله زبان ابلاغ گشت ، آدمى به حقيقت مؤمن شده و داراى ارزش الهى گشته است .

وظيفه زبان در هر حال ابلاغ مسائل ايمانى در جامعه و در خانواده و در هر محلّ و منزلى است و خوددارى از بيان حقايق الهى از ضعف ايمان و يا علّتش ترس است ، ترسى كه از حالات شيطانى و از امراض روحى و روانى است .

اگر مسئله ابلاغ ايمان به وسيله زبان‏هاى پاك مردان راه حق نبود ، از فرهنگ سعادت‏بخش الهى در صحنه حيات اجتماعى و خانوادگى خبرى نبود .

اين زبان ياران حق بود كه ضامن تداوم دين خدا در بستر تاريخ گشت ، گرچه در كنار اين گونه زبان سرهاى پرشور اولياى خدا به دار رفت كه اين دار براى آنان مقام الهى و اين مرگ براى اولياى الهى جز شهادت در راه دوست چيزى نبود .

چه زبانى از زبان انبيا و ائمه و اوليا و مردانى چون حجر بن عدى و رشيد هجرى و ابوذر غفارى و ميثم تمّار و . . . بالاتر و برتر كه اين زبان‏ها ، چراغ پر فروغ الهى فرا راه حيات همه انسان‏ها تا روز قيامت و صبح محشر است .

اينان روز و شب ، وقت و بى‏وقت ، آن به آن ، لحظه به لحظه ، سخنى جز حق و ذكرى به جز ذكر يار و يادى جز ياد دوست و حرفى جز حرف هدايت و كلامى جز كلام عشق نداشتند .

به قول عارف نامدار ، فيض بزرگوار :


  • شب‏ها حديث زلف تو تكرار مى‏كنم چون دم زند صباح ز انوار طلعتت از پاى تا به سر همه تن ديده مى‏شوم از غمزه نگاه تو بيهوش مى‏شوم عكس تو چون در آيينه دل درآيدم هر كار خوب را كه زكردار عاجزم تحسين هر كه كرد به گفتار مى‏كنم

  • تسبيح روز وصل تو بسيار مى‏كنم جان را زعكس روى تو گلزار مى‏كنم جان را بديده قابل ديدار مى‏كنم دل را زچشم مست تو هشيار مى‏كنم بى‏خود حديث واحد قهار مى‏كنم تحسين هر كه كرد به گفتار مى‏كنم تحسين هر كه كرد به گفتار مى‏كنم