عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 10 -صفحه : 215/ 50
نمايش فراداده

غيبت كنندگان در حقيقت پايمال كننده زحمات انبيا و امامان و اوليا و پشت‏كنندگان به حقايق الهيّه و فيوضات ربانى و دوستان شيطان و رفيقان ابليس و راهرو راه جهنم و ستمكاران بر مردم مظلوم و بى‏دفاعند .

با ارتكاب هر گناه در حقيقت تيشه به ريشه كمال و سعادت و حركت الهى زده مى‏شود ، همه ما اين مسئله را امتحان كرده‏ايم كه چون به گناهى آلوده مى‏گرديم ، حس مى‏كنيم كه درون ما را ابرى از تاريكى و ظلمت گرفته و آثار آن ظلمت اين است كه از خود و مردم و معارف حقه و عبادت و طاعت و خدمت و كرامت منزجر شده و دلسرد مى‏شويم و اين معنا را نيز امتحان كرده‏ايم كه هرگاه به ترك گناهى به لطف حضرت حق موفق شده‏ايم ، در باطن خويش احساس سبكى و نور و روشنايى كرده و گويى دو بال پر قدرت براى پرواز به سوى حضرت دوست پيدا كرده و از عبادت و طاعت و خدمت و انجام فرايض الهيّه لذّت مى‏بريم .

در لحظاتى كه حالات عالى ملكوتى به انسان دست مى‏دهد و نسيم جانبخش فضاى لاهوتى به سوى انسان مى‏وزد و درِ رحمت واسعه دوست به روى انسان گشوده مى‏شود ، آدمى با تمام وجود مترنّم به اين غزل فيض ، آن شوريده عاشق مى‏گردد :


  • حلقه آن در شدنم آرزوست چند بهر ياد پريشان شوم خاك درش بوده سرم سال‏ها تا كه به جان خدمت جانان كنم بهر تماشاى سراپاى او ديده‏ام از فرقت او شد سفيد مرغ دلم در قفس تن بمرد بر در لب قفل خموشى زدم سوى خموشان شدنم آرزوست

  • بر در او سر زدنم آرزوست خاك در او شدنم آرزوست باز هواى وطنم آرزوست دامن جان بر زدنم آرزوست ديده سراپا شدنم آرزوست بويى از آن پيرهنم آرزوست بال و پر و جان زدنم آرزوست سوى خموشان شدنم آرزوست سوى خموشان شدنم آرزوست