راستى ، پاكدامنى و ورع و عفت نفس و ديگر دوستى چه مىكند و چه نقش پاك و ارزندهاى را در زندگى ايفا مىنمايد .
اينگونه افراد داراى اخلاق حسنه و صفات پسنديدهاند و همانانند كه خداى مهربان در قرآن مجيد از آنها به عنوان اوليايش ياد فرموده است كه هدفى جز حق و حقيقت و صبر در برابر پيش آمدها براى كمال نفس ندارند و همينانند كه با تمام وجود به پيشگاه مقدس حضرت دوست عرضه مىدارند :
دوستى داشتم كه در كار خير و گرهگشايى از زبدههاى اين روزگار بود ، در بناى بسيارى از مساجد و بيمارستانها و مدارس و خانهسازىها براى مستحقّان و مشاهد مشرفه و حوزههاى علميه سهم به سزايى داشت ، مىگفت :
هر شب جمعه براى رسيدگى به بناهايى كه در جهت خير داشتم به قم مىرفتم ، در اين رفت و آمد از فقر دهها خانواده مطلع شدم ، براى هر يك به فراخور حالشان سهمى قرار دادم ، عصر پنجشنبهاى نزديك حرم نشسته بودم ، پيرهزنى سراغم را مىگرفت ، يكى از خادمان حرم وى را به سوى من هدايت كرد ، يازده ريال به من داد ، به او گفتم : چيست ؟
پاسخ داد : من از آن خانوادههايى هستم كه از اعطاى شما سهم دارد ، با زحمت به شناخت شما نايل شدم ، تا ديروز بىخرجى بودم ، ديروز پسرم از سربازى آمد و همان ديروز سركار رفت و شب با گرفتن مزد به خانه آمد اين يازده ريال از كمك شما باقى مانده بود كه من با كمك پسرم نسبت به آن بىنياز شدم ، خرج كردن آن را حرام دانستم ، به اين خاطر پس آوردم تا به مستحق ديگر برسد ! !