شخص نابينايى از دختر پيامبر اذن خواست وارد خانه شود ، زهرا خود را از او پوشاند ، پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود : به چه سبب خود را از او مستور كردى او كه كور بود ؟ عرض كرد : اگر او كور است ولى من بينا هستم ، علاوه اگر در پرده نباشم رايحه مرا استشمام مىنمايد ، حضرت فرمود : شهادت مىدهم كه تو پاره تن منى[556] .
در روايات بسيار مهم در كتب معتبر آمده كه : مردى از سر كار بازار به خانه رفت ، همسرش وى را پريشان حال ديد ، سبب پريشانى وى را كه از چهرهاش آشكار بود پرسيد ، در پاسخ زن گفت : امروز در ميان مغازه براى مدّتى به فكر عاقبت و قيامت خود افتادم كه در آن روز جاى من كجاست : بهشت يا جهنم ؟ برايم معلوم نشد ، مرا سخت افسرده كرد ، اكنون با اضطراب و وحشت و پريشانى و ناراحتى به خانه آمدهام و از تو مىخواهم مرا از اين رنج نجات دهى ، زن به همسرش گفت : از دست من براى تو چه كارى برمىآيد ؟
جواب داد : نزد حضرت زهرا عليهاالسلام برو كه آن مخدّره عالم به حقايق است و از آن حضرت عاقبت مرا بپرس !
زن به خانه حضرت زهرا عليهاالسلام رفت و عين گفتار شوهرش را به آن بانوى عصمت عرضه داشت ، حضرت در پاسخ وى گفت : به همسرت بگو : اگر در امور حيات مادى و معنوى هماهنگ با قرآن زندگى كرده باشى مسلماً اهل بهشت ورنه به عذاب الهى دچار خواهى شد[557] .
شيخ سليمان بلخى حنفى در كتاب پر قيمت « ينابيع المودّة » و شيخ صدوق در « اكمال الدّين » و فيض كاشانى در « علم اليقين » با سند متين و محكم از جابر بن عبداللّه انصارى نقل مىكنند كه گفت:
وقتى آيه شريفه :
يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ .
اى اهل ايمان ! از خدا اطاعت كنيد و [ نيز ] از پيامبر و صاحبان امر خودتان [ كه امامان از اهل بيتاند و چون پيامبر داراى مقام عصمت مىباشند ]اطاعت كنيد .
بر پيامبر بزرگ نازل شد ، من به آن حضرت عرضه داشتم : خدا و رسول را شناختيم ، اولىالامرى كه در اين آيه پروردگار عالم طاعتشان را با طاعت از رسول يكى قرار داده كيستند ؟
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود : اينان جانشينان من و رهبران جامعه اسلامى پس از من هستند اوّل آنان :
على ابن ابيطالب و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على در تورات معروف به باقر كه اى جابر او را مىبينى و چون ديدى سلامم را به او برسان .
سپس صادق جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن على و علىّبن محمد و حسن بن على .
سپس هم نام و هم كنيت من حجت خدا در زمين و بقيّت عباد پسر حسن بن على است .