پیشینه نظریه ولایت فقیه

مصطفی جعفرپیشه فرد

نسخه متنی -صفحه : 123/ 69
نمايش فراداده

مرحله پنجم از محقّق ثانى تا نراقى

مقدمه

مرحله پنجم سير نظريّه ولايت فقيه در مراحل مختلف تاريخى از قرن دهم (همزمان با به‏قدرت رسيدن سلسه صفوى در ايران) آغاز و در قرن سيزدهم، به‏پايان مى‏رسد.

شاخصه اين مرحله، رسميّت مذهب تشيّع در ايران و قدرت نسبى فقيهان در عصر صفوى و سپس قاجارى است.

البته، فراوان بوده‏اند حكومت‏هايى كه گرايش‏هاى شيعى حتّى اثناعشرى داشته‏اند، امّا در واقع، هيچ‏كدام شايد به‏جز سربداران، تا قبل از حكومت صفويه، رسماً حكومتى مبتنى برتشيّع اثناعشرى به‏شكل يك نظام تشكيل نداده‏اند.(1) تا پيش از عصر صفوى، فقيهان شيعه، تنها، در دو مورد است كه روابطى مثبت با حاكميّت داشته‏اند: مورد نخست، برخوردهاى عالمان شيعه با آل‏بويه در قرن چهارم و پنجم است و مورد دوم، برخورد عالمان شيعه با ايلخانان مغول است. مهم‏ترين اين عالمان، خواجه نصير طوسى، محقّق حلّى، علّامه حلّى و سيدبن‏طاووس هستند.(2) اين دوره‏ها، اوّلاً، كوتاه بوده و ثانياً، تشيّع به‏عنوان يك نظام سياسىِ حاكم، مطرح نبوده است.

با قطع نظر از اين دو مورد، تا پيش از دولت صفوى، موضع فقيهان شيعه در برابردولت‏ها، همواره، موضع منفى و سلبى بود. فقيهان شيعه، با ظرافت تمام، اَبعاد حقوقى يك مبارزه منفى عليه دولت‏هاى جائر را ترسيم كرده‏اند. اظهار نظر قاطع فقيهان شيعه در مسايلى از قبيلِ «قبول ولايت سلطان جائر» و «اعانت ظالمان» و «قبول جوايز سلطان» نوعى اتّفاق نظر و همداستانى را ميان فقيهان شيعه پديد آورد.

به‏رسميّت نشناختن نظام سياسى حاكم و آن را طاغوت و فاقد مشروعيّت خواندن ودردست نداشتن قدرت متمركز سياسى و پراكندگى شيعيان در جهان اسلام، از يك‏سوورفتار خشن و فشار حكومت‏هاى مختلف تا قرن دهم برشيعيان از سوى ديگر، مجموعاً، شرايطى را پديد مى‏آورد كه امكان تدوين مبانى حاكميّت سياسى عصر غيبت را اجازه نمى‏داد.

شيعيان - كه به‏تحكيم مبانى امامت براساس مذهب اهل‏بيت(ع) در علم كلام دست زده بودند - شرايط مهمى را براى امامت و رهبرى، مانند عصمت و انتصاب و نصّ مطرح مى‏كردند كه غالباً مربوط به‏امامت معصوم بود.

در عصر غيبت، با توجه به‏پنهان بودن امام معصوم(ع) و شرايطى كه برشيعيان حاكم بود، اين مباحث، پيشرفت چشمگيرى نداشت، امّا در فقه، به‏دليل ابتلاى مردم و نيازشان به‏مسايل مرتبط با نهاد سياسى از يك سو، و نامشروع بودن نظام حاكم از سوى ديگر، به‏طور متفرق، فقيهان، به‏نياز مردم پاسخ