سـازمـان مـلل جـهـت پـايـان تـبـعـيـد امـام (ره )، قـتـل حـسـنعلى منصور به دست محمد بخارايى در ششم بهمن 1343 ه. ش و سوء قصد نافرجام بـه جـان شـاه در فـروردين 1344 ه. ش را مى توان نام برد.(355)
علاوه بر اينها، مـردم ايـران از ايـن تـاريخ به بعد با راهنمايى و هدايت امام امت (ره ) و روحانيت مبارز، هسته ها و گـروهـهـايـى جـهـت تـداوم مـبـارزه بـا رژيـم آمـريـكـايـى مـحـمـد رضـا شـاه تـشـكـيـل دادند و با انتشار افكار الهى ، اعلاميه ها و نوارهاى رهبر كبير انقلاب اسلامى ، انقلاب خـونـيـنـى را بـنيان نهادند كه سرانجام در سال 1357 ه. ش منجر به سقوط حكومت دست نشانده آمريكا در ايران شد.
شـاه كـه فـكر قدرت برتر منطقه اى را در سر مى پروراند، بعلاوه براى سركوب نيروهاى مخالف سياسى ، نياز به يك ارتش قوى و مجهز به سلاحهاى پيشرفته غرب داشت . از اين رو از سياستهاى (كندى ) ناراضى بود.
بـا قـتـل (كـنـدى ) در اوّل آذر1342 ه. ش 1963/ م ، و روى كـار آمـدن معاون او(356)، (ليـنـدون جـانـسـون )، روابـط ايران و آمريكا وارد مرحله جديدى شد، زيرا جانسون محدوديتهاى ايـجـاد شـده در زمـان (كـنـدى ) در مـورد ايـران را از بين برد و يك وام جديد دويست ميليون دلارى براى خريد جنگ افزارهاى نظامى در اختيار شاه قرارداد.(357)
عـلت تـغـيـيـر جديد سياست خارجى آمريكا، از سوى جانسون ـ با آن كه او و كندى هر دو از حزب دمـوكـرات آمـريكا بودند دو عامل عمده زير بود؛ اوّل اين كه به نظر رئيس جمهور جديد آمريكا و مـشـاورانـش ، شاه مدافع منافع آمريكا در خاور ميانه و بويژه در منطقه حساس خليج فارس بود واز ايـن جـهـت شـايـسـته حمايت و پشتيبانى كامل آمريكا بود. دوم اين كه آمريكا در تمام دوره پنج ساله (358) رياست جمهورى (جانسون ) درگير جنگ در ويتنام بود ومورد نفرت شديد مردم دنيا و حتّى خود آمريكاييها قرار داشت به همين جهت از نظر سياسى و تداركاتى به ايران در منطقه نياز داشت تا بهتر از نيروهاى خود در جنگ ويتنام حمايت كند. همچنين سرگرمى آمريكا در آن جـنگ مانع از آن مى شد كه آمريكا فشار لازم را جهت اجراى برنامه هاى اصلاحات اجتماعى بر شـاه اعـمـال كـنـد. بـه هـمـيـن دليـل در طـى ايـن مـدت شـاه بـه حال خود رها شده و از فشارهاى دوران (كندى ) در امان مانده بود.(359)
مـوضع جديد آمريكا اين فرصت را به شاه داد كه افكار قدرت طلبى و ميليتاريستى خود را در مـنـطـقـه دنـبـال كـنـد و زمـامـداران آمـريـكـارا كـم كـم بـه نـقـشـه خـود مـبـنـى بـر (تـبـديـل ايـران بـه قـدرت بـرتـر نـظـامـى مـنـطـقـه ) راضى و تجهيزات و تسليحات نظامىِ پـيـشـرفـته تر از آن كشور دريافت نمايد. شاه در جهت اين سياست و به منظور دريافت كمكهاى بـيـشـتر و سلاحهاى پيشرفته تر، در خرداد 1347 ه. ش ، يك سفر خصوصى به آمريكا انجام داد و در پـى آن هـواپـيـمـاهـاى پـيـشـرفـتـه (فـانـتـوم ) بـه ايـران تحويل داده شد.(360)
از آغـاز دوران جـنگ سرد بين ابرقدرت شرق و غرب و اتخاذ سياست (دفاع ازپيرامون ) يا (سد نفوذ) از سوى آمريكا و كشورهاى هم پيمان او در پيمانهاى (ناتو)، (سنتو) و (سيتو)، ايران به لحـاظ مـوقـعـيـت جـغـرافيايى و ژئوپليتكى ، جايگاه ويژه اى در روابط خارجى كشورهاى بلوك غـرب ، بـويژه آمريكا پيدا كرد، زيرا اين كشور از يك سو مرز مشترك و طولانى با رهبر بلوك شـرق يعنى شوروى داشت و از سوى ديگر، مشرف به منطقه حساس خليج فارس و درياى عمان و يـكـى از اعضاى مهمّ پيمان منطقه اى (سنتو) بود كه اين