تاریخ سیاسی معاصر ایران

مهدی نظرپور

نسخه متنی -صفحه : 86/ 33
نمايش فراداده

ايران را به رسميت بشناسند. دولت عثمانى قصد داشت كه از وجـود مـدرس در كـشـورش بـه نـفع خود استفاده كند، امّا وقتى به اهداف بلند او پى برد، از رويه خود دست برداشت .(185)

مدرس و كودتاى سياه سوم اسفند 1299 ه‍ . ش

سـرانـجـام ، پـس از پايان جنگ جهانى اوّل و شكست متحدين (آلمان ، عثمانى و اتريش ) و تخليه ايـران از سـوى مـتـفـقـين ، مدرس به ايران بازگشت و مرحله جديدى از مبارزات خود را آغاز كرد. چـون ايـن زمان مصادف با دوران فترت مجلس بود، مدرس به تدريس ‍ پرداخت و در كنار آن به مـخـالفـت با دولتهاى وابسته به بيگانه همت گماشت كه از جمله آنها مخالفت شديد با دولت وثوق الدوله به دليل انعقاد قرار داد 1298 ه‍ . ش / 1919 م بود.(186) پـس از كـودتـاى سـوم اسـفـند 1299 ه‍ . ش ، بسيارى از آزادى خواهان و ديگر افراد سرشناس كشور توسط دولت سيد ضيا الدين طباطبايى به حبس يا تبعيد رفتند، كه از جمله آنها آيت اللّه (سـيـد حـسـن مـدرس ) بـود. كـودتـاگـران ابـتـدا مـدرس را مـدتـى در تـهـران ، در محل قزاقخانه در حبس نگه داشتند، امّا پس از چندى او را به اتفاق چند نفر از دوستانش از تهران به قزوين فرستاده ، در آنجا حبس ‍ و تبعيد كردند. بدين ترتيب ، مدرس تا پايان عمر كابينه (سياه ) در حبس به سر برد. هدف سيد ضيا از به بند كشيدن آزادى خواهان و مبارزان ، از جمله مـدرس از يـكـسـو راضى كردن ارباب خود انگلستان و از سوى ديگر جلوگيرى از اعتراض آنها بـه كـودتـاگـران و جـيـره خـواران بـيـگـانـه بـود. مـدرس از هـمـيـن زمـان مـصـمـم شـد كـه در مـقـابـل دولت اسـتـعـمـارى بريتانيا و وابستگان داخلى آنها مبارزه خود را بطور جدّيتر پيگيرى كند.(187)

از تبعيد تا نيابت مجلس

پـس از سـقـوط كـابـينه سياه ، به دستور احمد شاه كليه زندانيان و به بند كشيدگان از جمله مـدرس آزاد شـدند. وى كه در زمان اشغال ايران از سوى بيگانگان و طى دوره شش ساله فترت مـجـلس ، تـلاشها و مجاهدتهاى زيادى براى حفظ استقلال و تماميت ارضى ايران انجام داده بود، در مـيـان مردم به عنوان فردى وطن دوست و قهرمان آزادى معروف شد. به همين علت در انتخابات دوره چـهـارم مـجـلس از سـوى مردم تهران براى دومين بار به نمايندگى انتخاب شد و در راءى گيرى براى انتخاب هياءت رئيسه مجلس ، با 48 راءى پس از (مؤ تمن الملك ) به عنوان نائب رئيـس مـجـلس برگزيده شد. مدرس اين بار مركز اصلى مبارزه خود را در خانه ملت يعنى مجلس قانونگذارى عليه رضاخان و دولتهاى وابسته به بيگانه قرار داد.(188) وى در دوره چـهـارم مـجـلس شـوراى مـلّى عـلاوه بـر ايـنـكـه نـايـب رئيـس اوّل بـود، رهـبـرى گروه اكثريت آن را نيز به عهده داشت و با تكيه بر همين نفوذ و قدرت خود، بـا اعـتـبـار نـامـه نـمـايـنـدگـانـى كـه وابـسـتـه بـه بـيـگـانـه بـودنـد يـا از مـنـافـع آنـهـا مـثـل قـرار داد (وثـوق الدوله ـ كـاكـس ) پـشـتـيـبـانـى كـرده بودند، شروع به مخالفت نمود و نـمـايـنـدگـى بـعـضـى از آنـهـا را ردّ كرد. آغاز مبارزات علنى او عليه خودكامگى و ديكتاتورى سـردار سـپـه از هـمـيـن مـجـلس آغـاز شـد، زيرا سردار سپه در اين زمان وزارت دفاع را به عهده گرفته و با فشار و تهديد خود باعث سقوط پى در پى دولتها مى شد.(189)

اولين اعتراض به سردار سپه

نـفـوذ سـردار سـپـه بـتـدريـج گـسـتـرش پـيدا كرد و او شخصا در تمام كارهاى ادارى ، مالى ، لشـكـرى و كـشـورى دخـالت مـى كـرد. حـكـومـت نـظـامـى در تـهـران بـه دليل مخالفت او با لغو آن ، هنوز برقرار بود، بعلاوه به امراى ارتش در بعضى از شهرهاى ايـران ، بـويـژه آذربـايـجـان ، دسـتـور داده بود كه حكومت نظامى برقرار كنند. در تهران به دسـتـور وى نـظـامـيان عوارض و ماليات را بطور مستقيم جمع آورى كرده ، به حساب وزارت جنگ واريـز مـى كـردنـد. از نـظـر سـيـاسـى هـم شـروع بـه كـارهـاى خـودسـرانـه مثل كتك زدن ، حبس ، توقيف غير قانونى مردم و روزنامه نگاران مى كرد.(190) قـلدريـهـا و اعـمـال غـيـر قانونى او، برخى از نمايندگان را به وحشت انداخته ، زمينه را براى انـتـقـاد از او فـراهـم كرد. در اين زمان (معتمد التجار) نماينده آذربايجان در سخنرانى خود در مـجـلس ، صـحبتهايى را به صورت غير مستقيم عليه رضاخان ايراد كرد. پس از سخنان نماينده تـبـريز،