اگر مثلا يك گـوسـفـند از بابت زكاة بدهد و نيت هيچ كدام آنها را نكند زكاة گوسفند حساب مى شود ولى اگـر مـقـدارى پـول نـقـره يـا اسـكـناس بدهد به زكاتى كه براى گوسفند و طلا بدهكار است تقسيم مى شود.
مـسـالـه 1967 - اگـر كسى را وكيل كند كه زكاة مال او را بدهد موقعى كه زكاة را به آن وكيل مى دهد نيت كند كافى است و چنانچه وكيل كندكه زكاة او را از مالش اخراج كند وكيل بايد نيت زكاة كند.
مساله 1968 - اگر بدون قصد قربت زكاة را به فقير بدهد و پيش از آنكه آن مال از بين برود نيت زكاة كند زكاة حساب مى شود.
مـسـالـه 1969 - موقعى كه گندم و جو را از كاه جدا مى كنند و موقع خشك شدن خرما و انگور انـسـان بـايد زكاة را به فقير بدهد يا از مال خود جدا كند و زكاة طلا و نقره و گاو و گوسفند و شـتـر را بعد از تمام شدن ماه يازدهم بايد به فقير بدهد يا از مال خود جدا نمايد ولى اگرمنتظر فقير معينى باشد يا بخواهد به فقيرى بدهد كه از جهتى برترى دارد مى تواند زكاة را جدا نكند.
مساله 1970 - بعد از جدا كردن زكاة لازم نيست فورا آن را به مستحق بدهد ولى اگر به كسى كه مى شود زكاة داد دسترسى دارد احتياطمستحب آن است كه دادن زكاة را تاخير نيندازد.
مساله 1971 - كسى كه مى تواند زكاة را به مستحق برساند اگر ندهد و بواسطه كوتاهى كردن او از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
مـسـالـه 1972 - كـسى كه مى تواند زكاة را به مستحق برساند اگر زكاة را ندهد و بدون آنكه در نگهدارى آن كوتاهى كند از بين برود چنانچه دادن زكاة را به قدرى تاخير انداخته كه نمى گويند فورا داده است بايد عوض آن را بدهد و اگر به اين مقدار تاخير نينداخته مثلا دو سه ساعت تاخير انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده در صورتى كه مستحق حاضر نبوده چيزى بر او واجب نيست