دين اسلام تمايلات فردي انسان را نيز مورد توجه كامل قرار داده است و اهميّت آنها را براي حيات بشر پذيرفته و به هدايت و رهبري آنها در راستاي تمايلات عالي انسان اهتمام ورزيده است.
جايگاه دين در غرايز و تمايلات، موضع كنترل و تعديل است نه موضع براندازي و ريشهكن ساختن، اگر غرايز و تمايلات براي زندگي انسان ضرورت نميداشت و زيانبار بود، اصولاً آفريده نميشد.
آيه زير يك قاعده كلي در اين خصوص بهشمار ميرود.
«وابتغ فيما آتاك الله الدّار الآخرة ولاتنس نصيبك منالدنيا و أحسن كما أحسن اللّه اليك و لاتبغالفساد فيالارض ان اللّه لايحب المفسدين»32.
به واسطه آنچه خداوند به تو ارزاني داشته است، (سعادتمندي در) سراي آخرت را برگزين و بهره دنيوي خويش را فراموش مكن و همانگونه كه خداوند به تو احسان كرده، تو نيز به ديگران احسان كن و تبهكاري در زمين را طلب مكن، به تحقيق كه خداوند تبهكاران را دوست ندارد.
كوتاه سخن آنكه اگر برخورداري و بهرهبرداري از مواهب و نعمتهاي الهي و كوشش در جهت رفاه و آسايش زندگي دنيوي با آرمانهاي متعالي حيات و تمايلات برتر انسان سازگار باشد به هيچ وجه نكوهيده و ناپسند نيست، بلكه پسنديده نيز ميباشد. بدين جهت در دستورات پيشوايان ديني آمده است:
«ليس منا من ترك دنياه لِآخرته و لاآخرته لدنياه»33.
كسي كه دنياي خود به انگيزه آخرت رها كند، و يا آخرت را براي نيل به دنيا ترك نمايد، از ما نيست. يعني انديشه و عمل او با انديشه و عمل ما هماهنگي ندارد.
مطالعه ابواب فقه اسلامي به روشني جامعيّت احكام و قوانين اسلامي را ثابت ميكند. اين احكام و قوانين را ميتوان در محورهاي زير دستهبندي كرد:
1) رابطه انسان با خدا (وجوب نماز و عبادتهاي ديگر)؛
2) رابطه انسان با خويش (وجوب حفظ نفس و حرمت زيان رساندن به خود و ديگران)؛
3) رابطه انسان با جهان (شناخت قوانين آفرينش و آباد ساختن زمين و...
4) رابطه انسان با انسانهاي ديگر (تعاون، اخوت، انفاق، و مانند آن).
روشن است كه قلمرو انديشه و رفتار انسان از محورهاي ياد شده، بيرون نخواهد بود.
رهنمودي از امام كاظم عليهالسلام