علي اصغر فقيهي
يك سال بعد از رفتن حضرت علي بن موسي الرضا(ع) به خراسان، يعني در سال201 ه··، حضرت معصومه(ع) خواهر حضرت رضا، براي زيارت برادر از مدينه به مقصد خراسان حركت كرد يا به موجب نقلي كه چندان اعتبار ندارد،(1) طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد، يا رفتن او براي اطلاع از حال برادر بود. برادري كه به احتمالي برادر مادري او نيز بود . و اين كه همراهان آن حضرت چه كساني بودند و از چه راهي به ساوه رسيد، مسايلي از اين قبيل، نويسنده اين سطور سندي براي آن نيافته است. آنچه مسلّم است اين است كه چون آن حضرت وارد ساوه شد بيمار و رنجور بود(2) و مي دانست در آن نزديكي شهري است به نام قم كه مردم آن از دوستداران اهل بيت اطهار هستند. از اين امر چنين دانسته ميشود كه آوازه تشيّع مردم قم و علاقه و دوستي شديد ايشان نسبت به اهل بيت پيامبر به مدينه هم رسيده بود و همين امر انگيزه آمدن سادات علوي به قم، پس از گريختن از ستمگريهاي بني العبّاس بوده است. در هر حال، پرسيد ميان من تا قم چند فرسخ فاصله است گفتند: ده فرسخ، ممكن است گفته شود ، امروز مسافت از قم به ساوه بيشتر از اين است. در پاسخ بايد گفت: در آن زمان راه ساوه به قم مستقيم بوده است و از تا اَوه ميگذشته كه در آن زمان شهركي بوده و امروز به جاي آن دهي كوچك و اطلالي بزرگ است كه ظاهراً اثري است از قلعه اي بزرگ و اطلال(آثار باقيماندهاي از ساختمان) آن كه بر قدمت آن دلالت دارد. راه، از اَوه به حدود تغرود سپس از نزديكي كوه نمك و از كاروانسراي سنگي ميگذشته و به قم ميرسيده است. طول اين راه كه تا چهل پنجاه سال پيش هم مورد استفاده قرار مي گرفت، حداكثر، ده فرسنگ بود. در اين جا درست معلوم نيست كه آيا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه(ع) به ساوه اطلاع يافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجليل و احترام او را به قم آوردهاند، يا خود او به طرف قم حركت كرده است. طبق نوشته كتاب قم، روايت صحيح و درست اين است كه چون خبر به آل سعد رسيد، همه اتفاق كردند كه از او درخواست كنند به قم بيايد. از ميان ايشان، موسي بن خزرج بن سعداشعري،(3) تنها هم در آن شب بيرون آمد، و چون به شرف ملازمت ستّي (4) فاطمه رسيد، زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بكشيد و به سراي خود فرود آورد(5).از اين نقل معلوم ميشود كه حضرت فاطمه معصومه(ع) به طرف قم حركت كرده بود و موسي بن خزرج در اثناي راه به وي رسيده بوده است.