احمد لقماني
پژوهشي نو درباره فلسفه گريه، آثار و انواع آن
و تحليلي بر روايت گريه بر امام حسين عليهالسلام
پرسشهاي بسياري درباره «گريه» به چشم ميخورد كه دست يابي به پاسخ آن، نگاهي نو و معرفتي بيشتر به انسان ميبخشد و در رهيابي به فتوحات معنوي، توفيقي چشمگير عطا ميكند. با هم پارهاي از اين پرسشها را مينگريم:
گريه چيست؟ منشأ، آثار، انواع و ابعاد آن كدامند؟
رابطه اشك با قلب، عقل و احساسات چگونه است؟ و آيا موجب ضعف و زبوني انسان نخواهد بود؟
ديدگاه پروردگار متعال و پيشوايان معصوم در روايات و دعاها چيست؟
رواياتي كه قطرهاي ناچيز از اشك را موجب خاموشي انبوه آتش نافرماني ميداند و يا شهادت امام حسين عليهالسلام را علّت گريه مؤمنان ميشمرد چگونه ميتوان پذيرفت؟
گريه حيوانات و حتّي جمادات در عزاي سيّد شهيدان اباعبداللّه عليهالسلام ـ كه در بسياري از روايات به چشم ميخورد ـ قابل قبول است يا خير؟ چرا و چگونه؟
گريه از ويژگيهاي انسانها است و عمر زياد و سلامتي بسيار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتيها تهي ميسازد.
ريزش اشك از ديدگان انسان همراه با غم و زاري و گاه با سخن و زمزمه، گريه ناميده ميشود،2 زلال جاري كه به وسيله آن مشعل چشمان روشن ميشود و نسيم آرامبخش كه سرزمين وجود بدان از غبار و كدورت پاك ميشود. حقيقتي شگفتآور كه امام صادق عليهالسلام درباره آن فرمود:
گريه موهبتي الهي است كه توسط آن رطوبت مغز انسان ـ كه موجب دردهاي بسياري خواهد شد ـ جدا ميشود و افراد را از كوري ايمن ميسازد، سلامتي و تندرستي بدن را به همراه ميآورد و سرانجام حالت نشاط، سبكبالي و طراوت روح به آدمي ميبخشد.3
از اين رو گريه از ويژگيهاي انسانها است و عمر زياد و سلامتي بسيار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتيها تهي ميسازد. آنان كه با سخنان تأثيربخش و اشعار احساس
آفرين خويش، اين چشمه نهفته را جوشان ميسازند حقي والا و منّتي بسيار بر گريه كنندگان دارند و آنان را در فضايي فراتر از جلوههاي فريباي زندگي پرواز ميدهند.4
سرچشمه گريه عاطفه و احساس است كه به دنبال شوق و عشق، شكست و تنگدلي، محروميت و يأس، پيروز و شادكامي و يا حزن و اندوه از چشمان انسان جاري ميشود.6 آنجا كه امام عصر عليهالسلام سخن از مصايب جدّ بزرگور
سرچشمه گريه عاطفه و احساس است كه به دنبال شوق و عشق، شكست و تنگدلي، محروميت و يأس، پيروز و شادكامي و يا حزن و اندوه از چشمان انسان جاري ميشود.
خويش اباعبداللّه الحسين عليهالسلام ميكند و لب به بيان عشق و علاقه خود ميگشايد، چنين ميفرمايد:
اي جد عزيز! در مصايب و بلاهايي كه بر تو فرود آمد، هر صبح و شام سرشك غم و اشك اندوه از چشمان خود ميريزم و چون اشكم تمام شد، براي تو خون گريه ميكنم.7
آنجا كه آثار اجتماعي گريه را مييابيم، تلطف و مهرباني، همدلي و هم سويي و شكلگيري حالات روحي
به چشم ميخورد و چون به آثار سياسي گريه مينگريم، ادامه دادن راه و حركت محبوب شركت در حماسه شهيد و يا عزيز از دست رفته، تصميم به تقويت هدف و آرمان وي و همدلي با افكار و خواستههاي او را ميبينيم.
اشك چشم را نشان نورانيت قلب و گيرندگي دل آدمي ميدانند.
زيرا گريه مظهر شديدترين حالات احساسي انسان است، از ژرفاي وجود سرچشمه ميگيرد8 و عشقي روزافزون در رسيدن به صفات محبوب و دريافت پيامهاي او فراهم ميكند كه در رهگذر زندگاني چون كيميايي درخشان رواق وجود انسان را آينه كاري و شفاف و نوراني ميكند.
گريه از مختصات انسان ـ و اعراض خاص او ـ است كه دانشمندان علوم مختلف نسبت به آن پژوهشها و دقتهاي فراواني داشتهاند:
پزشكان، آثار جسماني زيادي براي گريه شمردهاند و روان شناسان از تأثير آن بر روح و روان مطالب بسياري نوشتهاند. آنجا كه علماي اخلاق نسبت به طهارت روح و پاكي باطن دستورالعملهايي ميدهند اشك چشم را نشان نورانيت قلب و گيرندگي دل آدمي ميدانند و جامعه شناسان، تسلط سخنران را بر گريه و خنده مخاطبان خود، تسلط بر تمامي قلب آنان ميدانند؛ چرا كه گريه طوفاني عظيم در سرزمين وجود افراد به پا ميكند و چون ريزش آبشاري از احساس و عاطفه است كه همگان را به سوي خويش ميكشاند.
«دارون» در كتاب «بيان احساسات و تألّمات در انسان و حيوان 1890 ميلادي» ريزش اشك را براي حيوانات همچون فيل بيان ميكند اما برخي ديگر اين سخن را رد كرده و گريه را ويژگي خاص آدمي شمردهاند كه برخاسته از ژرفاي وجود او خواهد بود.9
انديشمندان گريه را داراي انواع گوناگوني دانستهاند كه برخي از آنها عبارتست از:
گريه شوق، گريه حزن، گريه ضعف و زبوني، گريه پيروزي و سربلندي و گريه دروغين.
آري اشك عاشقانه زبان دل است و گريه واقعي فريادي است در سكوت؛ فريادي كه نشان از ضعف و زبوني نيست. و سخن احساس و عشق آدمي است، در آنجا كه قلم توان نوشتن ندارد و در بيان ياراي ترسيم نيست؛