پرسش و پاسخ پیرامون خرافات

مصاحبه شوندگان: محمد انجوی نژاد، پور یزدان پرست

نسخه متنی
نمايش فراداده

خرافات-پرسش و پاسخ پرسش و پاسخ پيرامون خرافات با حضور حجت الاسلام انجوي نژاد و دکتر پور يزدان پرست

خرافات-پرسش و پاسخ پرسش و پاسخ پيرامون خرافات با حضور حجت الاسلام انجوي نژاد و دکتر پور يزدان پرست

سخنران : حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد

موضوع : خرافات-پرسش و پاسخ

 

خرافات به دو شكل وجود داره : 1 ـ خرافات سنتي ، كه از صدها سال پيش در طول تحولاتي كه در تشيع رخ داده ، در حكومت صفويه ، قاجاريه و نقطه اوجش در زمان حكومت پهلوي و . . . مردم ، ( مردمي كه خيلي عوام بودند ) دچار يك سري خرافات سنتي مي شدند . مثل توسل به جمادات و نباتات ومسائلي كه هيچ گونه جايگاهي در دين و عقل نداره يا اينكه دنبال يه راههاي ماوراءالطبيعه و متافيزيكي مي گشتند براي اينكه كارهاي عادي رو كه خودشون مي تونستن انجام بدن از راههاي غير عادي انجام بدن . اينها خرافات سنتي هست . آيه شريفه قرآن هم مي فرمايد : “ اَبا الله ان يجري الامور بغير اسبابها ” خدا اِبا داره كه كارها رو به غير از راه خودش پيش ببره .

اما 2 ـ خرافات نوين كه با تحولات فكري و عقلي جوامع بشري ، اين خرافات هم تحول پيدا كرد ، در اين جلسه بيشتر اينها مد نظره ، منظور خرافاتي هست كه تحت عنوان دين بيان مي شه . اعم از تحريفات وقايع تاريخي اسلام مثل تحريفات عاشورا ، تحريفات توسل يا احياناً چيزي كه جديداً باب شده : ابراز سليقه هايي كه اسم دين رو روش مي ذارن .

هر چيزي كه از نظر دين ما ، جزو دين نباشه ، و بدعت باشه و بيان بشه همون خرافاته . يعني فرق خاصي نمي كنه . در تعريف خرافات گفتيم اون چيزهايي هست كه دين رو خراب مي كنه . خرافه يعني داستان گويي ، قصه سرايي .

خيلي وقتها فلسفه بافي هايي كه براي بعضي از مسائل ديني مي كنيم ، ‌اينها فقط داستانه و هيچ ريشة عقلاني و روايي و تاريخي نداره يعني بحث هاي فقهي هم اينها رو تأييد نمي كنه . طبق معمول يا افراط مي شه يا تفريط و يه وقتهايي

مي گن سليقه رو تحت عنوان دين بيان نكنيد . يه وقتهايي هرچي مي گي مي گن سليقه است . مرز اين دوتا بايد كاملاً مشخص بشه . مرز بين خرافات و حقايق ديني .

آقاي دكتر پور يزدان پرست :

در روزگار جديد بين خرافات جديد و قديم تفاوت هايي ديده مي شه . در دوران جديد ، خرافات رو در زورقهاي زيبا و ظاهراً منطقي مي پيچند و ارائه مي دن . اگر يه روزگاري خود عوام و مردم خرافه ها رو مي ساختند . الان در سطح جهاني دستگاههاي بسيار بزرگي با بودجه هاي بسيار كلان ، كارشون اينه كه دين بسازند . ديني كه با واقعيت منطبق نباشه .

امام (ره) در سال هاي آخر زندگي شون ، روي يك قضيه خيلي تأكيد كردند و بارها تذكر دادند در صورتي كه از يك سال قبل از وفاتشون ديگه به اين موضوع نپرداختند و اون هم اين بود كه : امام (ره) اسلام رو به دو اسلام تقسيم بندي كردند : اسلام ناب محمدي (ص) و اسلام آمريكايي . خرافه هاي جديد و سازمان دهي شده و برنامه ريزي شده هدفشون اين هست كه مسلمون ها رو به سمت تسليم در برابر آمريكا ببرن . ممكنه حتي در چارچوبهاي علمي اين رو مطرح كنند و حتي در چارچوب هاي بسيار عوامانه . هر دو هم از يك جا سازمان دهي مي شه ، و هدفش هم به تسليم واداشتن مسلمونها در مقابل آمريكا و اسرائيل هست . بعنوان مثال : اگر كسي در مكه وارد بشه آنچنان مجذوب اسلام عربستان مي شه كه تعجب آوره . انسان رو يك ماه در يك دنياي رويايي مي برند كه حتي در خواب هم نديده . يعني فرضاً سنگهاي مسجدالحرام و بخصوص سنگهاي مسجد النبي (ص) . اصولاً يه چيز طبيعي هست اما انگار خيالاته . يك ماه انسان رو مي چرخونند ، اگر كسي نباشه راهنمايي كنه ، آنچنان انسان رو در اين دنياي رويايي مي چرخونند كه بعد از يك ماه متوجه مي شه . اما در همين حج كه به اين زيبايي هست ، مگر كسي جرأت مي كنه بگه : مرگ بر آمريكا ؟ ظاهر اينه كه در اونجا اسلام رواج داره . اينقدر به جزئيات توجه مي شه و آنچنان نماز قشنگي مي خونند كه براي نماز شب هم اذان مي گن . به ظاهر اسلام توجه زيادي مي كنند و 40 هزار نفر حافظ قرآن دارند . اما در همين جا جرأت گفتن مرگ بر آمريكا نيست . ديديد كه400 نفر از حجاج ما رو در اون جمعه سياه كشتند . اين خرافات مدرنيه كه با دستگاههاي تبليغاتي و امكانات در ذهن مسلمونها وارد مي كنند . بايد به ابعاد هم توجه كنيم .

سؤال : در رابطه با داستان شهربانو ، همسر حضرت امام حسين (ع) كه بر بالاي كوهي به جاي ” يا هو ” ميگويد : ” يا كوه ” و كوه شكافته شده و او را مي بلعد توضيح دهيد . همچنين درختاني كه حاجت مي دهند ، نذر مي كنند و يا محل هايي كه چراغ و شمع روشن مي كنند .

جواب : اينها واقعيت نداره و مردمه خيلي عوام مي گن . خُب فلسفة شمع روشن كردن براي امامزاده ها ، اينه كه قبلاً امامزاده ها چراغ نداشتند و براي روشنايي لازم بود شمع بخرند و مردم نذر مي كردند كه براي روشنايي امام زاده يا حرم يا مسجد شمع ببرند . اما الان كه شمع روشن مي كنند از مصاديق اسراف هست و اين هيچ موردي نداره . بقيه موارد هم صحت نداره و خرافاته .

سؤال : با توجه به اينكه عمدة تحريف در دين يهود و مسيحيت ، تحريف در كتاب آسماني آنهاست و حال آنكه كتاب آسماني ما قرآن از هرگونه تحريفي در امان مانده ، مهم ترين عامل تحريف در دين ما چيست ؟

جواب : دكتر پوريزدان پرست ـ اون چيزي كه مي توان بيان كرد جدا شدن دين از رهبري است . يعني اگر قرآن در كنار رهبري مطرح نباشه ( اون هم رهبر الهي ) يقيناً زمينه انحراف دين و چيزي كه در تاريخ اسلام ديديم ، مشاهده مي شه و متأسفانه از اولين روزي كه پيامبر (ص) از دنيا رفتند ، اين فاجعه بزرگ در اسلام بوجود اومد كه كتاب خدا از مفسر كتاب خدا ، جدا شد و نتيجه اش هم اين بود كه حضرت علي (ع) خانه نشين شدند و به جاي اينكه به قرآن عمل بشه ، يزيد خليفة مسلمين شد .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ البته ضمانتي هم كه خداوند تبارك و تعالي مي فرمايند كه : “ ما قرآن را حفظ خواهيم كرد ” به اين دليل هست كه دين ما ، دين آخر هست و اين هم جزو معجزات دين ماست . ما قائليم به اينكه قرآن ثابت هست و درسته و حقيقت محضه . اما در برداشتها ممكنه اختلاف باشه و يا حتي خرافات وجود داشته باشه . در بقيه مسائل مترقي اسلام هم ممكنه برداشتهاي خرافي وجود داشته باشه . مثل توسل و . . .

سؤال : طبق مواردي كه در كتاب حماسة حسيني ، استاد مطهري ذكر شده ، مطلبي در مورد حضرت رقيه (س) در تاريخ نيامده و همچنين ديدن سر بريدة امام حسين (ع) و سخناني كه توسط مداحان گفته ميشه . در اين مورد توضيح دهيد ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ در اينجا بحث اجتهاد مطرح هست ، يه وقت اجتهاد فقهي هست ، يه وقت اجتهاد عقليه ، و يه وقت اجتهاد تاريخيه . تمام اينها خدشه بردار هست . براي اينكه معصوم (ع) كشف نكرده . اگر يك زماني ، شيخ انصاري حرف اول رو مي زد ، بعد از مدتي آخوند خراساني ، و بعد از مدتي ملاصدار و علامه طباطبايي و . . . بعضي از برداشتهايي كه مراجع در طول تاريخ مي كنند ، اينها تاريخ زماني داره . يه مدتي كه مي گذره مي فهمند اون برداشت اشتباه بوده . مخصوصاً داستانهاي تاريخي . براي اينكه يه شخصيتي در تاريخ مي گرده و فلان مطلب رو پيدا نمي كنه ، اما يه شخصيتي مي گرده و پيدا مي كنه .

بطور اجمالي ، بعد از مرحوم شهيد مطهري ، علمايي بودند كه سنديت وجود دختر سه ساله امام حسين (ع) بنام حضرت رقيه (س) ( فاطمه صغري ) رو اثبات كردند و كساني كه الان حيّ و حاضرند ، آقاي فاطمي نيا هستند كه ايشون خودشون قضيه رو اثبات كردند . علامه عسگري هم كه يكي از بزرگترين تاريخ دانان جهان تشيع هستند ، اين قضيه رو اثبات كردند و حتي از حضرت آيت الله امجد اين سؤال شد و ايشون گفتند كه شهيد مطهري به اين مطلب نرسيده ولي ما رسيديم . فرموده بودند : اگر ايشون هم الان زنده بودند من براشون توضيح مي دادم تا قانع بشن .

سؤال : چرا بايد متوليان دين در مراسم و روضه خواني ها فقط سعي كنند اشك بدون درد افراد را بيرون بياورند ؟ چگونه دو قطره اشكي كه هيچ گونه تغييري در روش زندگي انسانها ندارد ، مي تواند راهي به بهشت باشد ؟ بهتر نيست به جاي استفاده از اين مراسم ، دربارة نقش واقعي امام حسين (ع) و حضرت زينب (س) و ساير شخصيت هاي عاشورا صحبت كنيم ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ اگر انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد دليلش اين بود كه اول در جلسات ديني تحول ايجاد شد و مردم متحول شدند و بعد انقلاب پيروز شد . تحول بزرگي هم كه اتفاق افتاد اين بود كه در كنار عاطفه و احساس ، شناخت هم گذاشته شد . اگر خداي نكرده جلسات ما باعث بشه كه ما برگشت پيدا كنيم به جايي كه قبلاً بوديم مثلاً همون چهار پله اي كه بالا اومديم رو برگرديم عقب ، اين اشكال وارده ، اما اگر هر دو در كنار هم باشه ، هم اشك و هم شناخت ، انسان نه تنها به عقب نمي ره بلكه پله ها و درجات دين رو خيلي خوب طي مي كنه . اينجا هدف دين برآورده شده . اشك خالي كه فايده نداره . از چشم طبيعي دو قطره آب بيرون مي ياد . دو قطره اشك كه اثري نداره و چيزي نيست . اشك نشانة عاطفة انسان هست . نشانه دل بستگي انسان هست . اگر انسان به خاطراون چيزي كه بهش عشق مي ورزه و بهش علاقه و محبت داره ، اشك بريزه و در كنارش شناخت هم باشه ، هدف دين برآورده شده .

اگر شناخت نبود ، برگشت مي خوره به همون مسائلي كه شهيد مطهري (ره) مطرح كردند كه : آقايي رفته بود بالاي منبر و نمي تونست اشك افراد رو دربياره و مي خواست با شكستن سر افراد توسط سنگ ، اشك اونها رو در بياره . اگر اين باشه ، خود آقاي شهيد مطهري ، نقدهاي فراوني بهش كردند . اصلاً چيز قابل قبولي نيست . بنابراين اگر شناخت در كنار عشق و عاطفه و محبت به ائمه (ع) و كساني كه در حادثة عاشورا بودند ، قرار گرفت ، شاهد بوجود اومدن انسانهايي هستيم كه نه در سنين خيلي بالا ،‌ بلكه در سنين پائين ، قهرماناني مي شن كه در طول تاريخ بشريت نمونه شون خيلي كم پيدا مي شه . مثل : حسين فهميده و بقية رزمنده هايي كه بين 15 تا 24 سال سن داشتند . تعداد زيادي از فرمانده هاي ما حدود 20 سال سن داشتند ، دليلش هم اين بود كه محبت و شناخت در كنار هم قرار گرفته بودن و اين انسانها رو بوجود آوردند .

سؤال : در مراسم سوگواري معمولاً به ازدواج حضرت قاسم (ع) اشاره مي شود ، آيا در آن شرايط جنگ زمان مناسب ازدواج است ؟ آيا چنين چيزي در واقعه عاشورا بوده است يا خير ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ‌ شهيد مطهري اين قضيه رو رد مي كنند . و اصلاً منكر وجود زوجة ايشون در كربلا مي شن و حتي منكر اين مي شن كه حضرت قاسم (ع) وقت ازدواجش بوده . اما بعضي از علماء هم نظر دارند كه همچين قضيه اي بوده . ما هم نظريه شهيد مطهري رو انتخاب كرديم كه حضرت قاسم (ع) ازدواج نكردند . اما اينكه بگيم وقت اين كار بوده : بله ، در زمان پيغمبر (ص) هم شخصي ، يك شب قبل از جنگ ازدواج كرد و صبح هم به شهادت رسيد . اين دليل نمي شه كه ما اين مسئله رو قبول نكنيم ولي شهيد مطهري از نظر تاريخي به اين نتيجه نرسيدند و فعلاً همين مطلب قويتره ، كه ايشون ازدواج نكردند . الان هم اگر در جلسات نقل و گل مي يارن ، اين انشاءالله رجاعاً هست .

سؤال : اصلي ترين و بيشترين خرافات در زمينة واقعه عاشورا در چه زماني و توسط چه افرادي وارد شده و تحريفات در اين زمينه در چه زماني بيشتر بوده است ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ هميشه بوده ، يكي از دلايلش اينه كه به هر حال ، مداحي نياز به مطلب جديد براي روضه خوندن داره . فكر مي كنم شهيد مطهري نقل مي كردند كه مداحي مي بينه مداحان ديگه همه روضه رو خوندند و چيزي نمونده كه بخونه . مي ره روي منبر و يه چيزي اختراع مي كنه و مي گه . ملت هم كلي گريه مي كنند . اين ديگه جزو وقايع عاشورا مي شه !!

اين مسئله هميشه بوده . يه زماني در مملكت ما عزاداري اهل بيت (س) محدود مي شد به دهه اول محرم و فوقش دو ماه محرم و صفر ، يه مقدار از ماه رمضون و ايام فاطميه الان از نظر عزاداري خيلي مترقي تر هستيم . در كشور جلسات هفتگي داريم كه رسماً عزاداري مي كنند . انگار كه محرم و صفره . چيزهايي كه قبلاً جزو سنت ما نبوده الان هست . مثلاً سينه زني هفتگي نبوده و بعضي از پيرمردها مي پرسند كه چيه ؟ چرا سينه مي زنيد ؟

اگر خرافاتي بخواد در واقعه عاشورا وارد بشه ، الان بهترين موقع است . چون واقعاً كمبودِ مطالب اصيل هست . براي اينكه جلسات خيلي زياد شده و مستمع مطلب بيشتري نياز داره . قبلاً محرم به محرم عزاداري مي كردند و يه چيزي كه مي خوندي تا سال بعد از ياد مستمع مي رفت و نوار هم نبود كه صبح تا شب تو ماشين بذارن و گوش كنند ، مداح هم مجبور نبود بگرده و چيز جديدي پيدا كنه . بهترين زماني كه بخواد تحريفات وارد بشه همين الان هست . اهل بيت (س) انشاءالله عنايت مي كنند و ما هم حواسمون باشه از تحريفات جلوگيري كنيم . چه تحريفات متني و چه تحريفات صوري و ظاهري . ديگه هر دو هست . بعضي وقتها كاري انجام مي ديم بدون گفتن چيزي . اين خودش تحريف هست . بايد جلوگيري بشه .

سؤال : مشكل عمدة ما اين هست كه اعمال ديني رو كه انجام مي ديم ، بعضي ها اينها رو خرافات مي دونند و ما مجبوريم با يك سري مشكلات اعمال ديني خودمون رو انجام بديم ، لطفاً راهنمايي كنيد و چگونه مي توان خرافه رو از غير خرافه تشخيص داد ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ زمينة بوجود آمدن خرافات ، به مقدار زيادي به عدم شناخت ما از دين برمي گرده . چون كار نكرديم ، در شبهاتي مي يوفتيم و خودمون مي خوايم پاسخ رو بدون مراجعه به دين و منابع ديني پيدا كنيم . در نتيجه در خرافاتي كه هست وارد مي شيم . روشنه كه اگر ما به قرآن مراجعه كنيم و همچنين به سنت و علمايي كه دين رو خيلي خوب مي شناسند ، اصلاً زمينة بوجود اومدن خرافات بوجود نمي ياد . دليلش هم اينه كه مي دونن خرافات چيه ؟ اين مردم رو مي شناسند و . . .

شما اگر به مشهد بريد ، به ضريح امام رضا (ع) بوسه مي زنيد ، ولي اگر رفتي مكه و اين كار رو كردي و يا حتي به حرم پيامبر (ص) دست زدي ، كتك مي خوري . اونجا هم مي ايستند تا براتون توجيه ديني كنند كه اين اشتباه هست . اما اگر به قرآن مراجعه كني ، خيلي چيزها حله . خيلي چيزها رو بيان كرده .

اونجا يه ارتش ايستاده كه نذاره شيعيان حرم حضرت محمد (ص) رو ببوسند . يه روز ديدم زني اومد و دست زد و كتك خورد ، به اون طلبة وهابي كه زن رو زده بود ، گفتم : چرا اين رو زدي ؟ گفت : مشرك بود و شرك ورزيد . گفتم : دليل شركش چي بود ؟ گفت : سنگ رو در كنار خدا قرار داده ، احترام گذاشت و از اون چيزي خواست .

گفتم : فقط سنگ شرك مي ياره ؟ يا پارچه هم شرك مي ياره ؟ گفت : هرچي باشه ، هر جسمي و هر شيئي شرك مي ياره ، گفتم : خُب اين آيه قرآنه كه مي گه : حضرت يوسف (ع) فرمود اين پيراهن من رو بيندازيد روي چشم پدرم ( فرتدا بصيرا ) بينا مي شه . حتماً حضرت يوسف (ع) هم مشرك بوده ؟!

اين آدم اصلاً‌ جوابي نداشت ، چون آيه قرآن هست . ما اگر به منابع اسلامي رجوع كنيم ، به قرآن ، به حديث ، به علمايي كه دين رو شناختند مراجعه كنيم ، اين قابل حله . نمي شه بگيم : مادرم گفت ، دوستم گفت ، برادرم گفت و . . . اينها چه تخصصي دارن ؟ بعضي چيزها هست كه همه درش متخصصند ! يكي پزشكي ، يكي دين ، يكي اقتصاد ، يكي هم سياست ! همه توي اينها متخصصند ! اگر به مردم مراجعه كنيم به اينجا كشيده مي شه . پس بهتره كه به متخصص هاي واقعي رجوع بشه .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ‌ اين قشري كه مثلاً به چادر پوشيدن و يا هر چيزي كه با سليقه شون جور در نمي ياد ، مي گن : اُمل بازي يا خرافات ، معمولاً قشري هستند كه سواد آنچناني هم ندارند ، ما بحث هاي اينجوري رو در قشر بي دين با سواد نداريم ، يعني بي دين هاي با سواد هم اينطوري قضاوت نمي كنند . اگر مصاديقش رو هم پيدا كنيد آدم هاي بي فرهنگ هستن . ممكنه خيلي خوش تيپ لباس بپوشند ولي فرهنگ ذهني شون خيلي ضعيف و پائينه .

سؤال : وقتي كه فطري بودن دين رو پذيرفتيم ، انحراف از اون مثل نهيليسم و لائيك چه توجيهي داره ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ فطري بودن اجبار نمي ياره . وقتي كه ما دين رو فطري مطرح مي كنيم ، در قرآن هم اومده كه در خود فطرت ، تبديل نيست ، اما ممكنه شخصي يه سري چيزها رو به طور فطري قبول كنه و ما اجباري طرح نكرديم . آيه اي هم در قرآن هست كه حضرت زينب (س) در مجلس يزيد خوند : عاقبت كساني كه زشت كاري كردند ، تكذيب آيات الهي است .

آدم فطري آيات الهي رو تصديق مي كنه . اما عده اي چيزهاي روشن و واضح رو تكذيب مي كنند . مثلاً امام حسين (ع) رو مي ديدند و تكذيب مي كردند . در عالم هستي آيه اي بالاتر از آيه پيامبر (ص) وجود نداره ولي با اين حال بعضي پيامبر (ص) رو مي ديدند و تكذيب مي كردند . ابولهب ، پيامبر (ص) رو مي بينه و تكذيب مي كنه . ولي سلمان فارسي وقتي كه پيامبر (ص) رو مي بينه تأييد مي كنه . بنابراين آيات قران اجباري نشون نداده . مثلاً دونه اي كه شكوفا مي شه

( اين يه مثال ساده است براي فطرت ) عاملي هم مي تونه بياد و جلوش رو بگيره . در انسان اين عامل مي تونه اختياري باشه و اون هم گناه كردنه . پس هيچ تضادي با هم ندارند و چيز روشني هست كه انسانها فطرت دارن . گرايش هاي فطري دارند . شناخت هاي فطري دارند . اما مثل دانة گياه نيست كه هر وقت كاشته بشه ، تبديل به دانه اي شبيه دانه اوليه بشه . انسان مي تونه كافر و و يا بي دين بشه و آيات الهي رو تكذيب كنه .

حضرت ابراهيم (ع) 2400 سال قبل از بعثت پيامبر (ص) ، خانه خدا رو ساختند و توحيد رو بيان كردند . طرح توحيد در جامعه عربستان بود و ذرية خودشون هم گذاشتند تا مردم و نسل هاي آينده رو هدايت كنند ، اما بعد از 2400 سال همون خانة توحيد ، مركز بت ها شد . در آيات قرآن هم بيان شده كه دين يكي بيشتر نيست . ” لانفرق بين احد من رسوله ” متأسفانه هر پيامبري كه اومده ، پشت او انسانهايي بودند كه دين رو تحريف كردند . از زماني كه يهود بوده ، تحريف در دين ايجاد شد و متأسفانه اين تحريفات روي نسلهاي بعد هم اثر گذاشت . و نتيجه اش اين بود كه خداوند براي جلوگيري از ضلالت بيشتر انسانها ، براي هر نسلي پيامبري فرستاد و اوجش هم پيامبر اسلام بود . در بحث فطرت نكته اجباري نبودن رو در نظر بگيريد .

س ؤال : در كنفرانس اسلام شناسي كه در آمريكا تشكيل شد ، بيان كردند كه دين اسلام از دل زرتشت بيان شده و بيرون اومده . يكي از دلايلي هم كه بيان كردند اشاره شد به اصولي كه در اسلام اومده . از جمله : گفتار نيك . كردار نيك ، پندار نيك ، اعتقاد به يك نفر بعنوان منجي عالم بشريت و تقريباً كلياتي كه در دين زرتشت مطرح هست ، مشابهتي با دين اسلام وجود داره . آيا براي اين هم جوابي داريم ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ‌ يه روزي كارتر گفت : امام در خط اسلام نيست . امام (ره) فرمودند : ”‌ علي الظاهر شما بايد يه حاشيه اي هم بر عروه الوثقي بزنيد ! انگار كارتر هم اسلام شناس شده ! ”

اسلام شناسي غربي همينه . البته بعد از انقلاب ، اونقدر كنفرانس براي اسلام شناسي و دين در اروپا و آمريكا گذاشتند كه به اندازة اون در ايران خودمون سخنراني براي اسلام نبوده . اونقدر زياد كه باور نمي كنيم .

حالا خود شبهه : دين يكي هست و اين رو آيات قرآن بيان كرده و به مسلمونها مي گه : تبعيت كنيد از دين پدرتان ابراهيم ” ابيهم ابراهيم ” ابراهيمي كه در سه هزار سال پيش بوده . زرتشت هم يك پيامبر الهي است و در كشور ما هم بعنوان يك دين رسمي پذيرفته شده . ايرادي كه ما نسبت به يهوديت و مسيحيت و زرتشت داريم اينه كه اونها از اون ديني كه خداوند بصورت جامع و كامل فرستاده ، انحراف كردند و وجود اين تشابهات رو كسي نفي نمي كنه .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ شباهت بين دين ما و غيره و غيره ، حتماً هست . بين دين ما و مسيحيت ، يهوديت ، زرتشت شباهت هست . اما هيچ عقلي اين رو قبول نمي كنه كه مثلاً : كسي كه دكتراي رياضي داره از كسي گرفته كه دانش آموز سوم راهنمائي هست . برعكسه . دين ما اونقدر وسيع هست كه زرتشت با سه تا گفتار نيك در دين ما ( شيعه ) گم مي شه . اصول همه جا يكيه ، خدا يكيه ، لذا از دل يه نفر در اومدن ، لازمه اش اينه كه ما از اون كمتر داشته باشيم ، در صورتي كه ما خيلي بيشتر از زرتشت داريم . هركي هرچي گفت قابل تعمق نيست و بهتر اينه كه انسان تحقيق كنه . اينكه اونها مي گن شيعه و اسلام از دل زرتشت بيرون اومده ، تمام اسلام شناسان غربي هم از اين جمله خنده شون مي گيره و اصلاً در جامعه ما هم جايگاه مطرح كردن نداره .

سوال : در كتاب حماسه حسينيِ شهيد مطهري (ره)‌ اومده : اينكه گريه براي تسكين دل حضرت زهرا (س) است ، درست نيست ، و اين توهين به شخصيت حضرت زهرا (س) است ، با اينكه بارها در جلسات خلاف اين را شنيده ايم ، نظر شما چيست ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ اينكه توهين به حضرت زهرا (س)‌باشه خرافاته . اما تسكين و تسلي كه ما مي گيم ، چيز ديگه هست . ما مي گيم چون گريه براي امام حسين (ع) انسان سازه ، پاك كننده روح و قلب و روانه و چون حضرت زهرا (س) با پاكي ما شاد مي شه ، تسلي مي ياره . به همين راحتي !

يعني باز در اينجا هم خود حضرت (س) مطرح نيستند . بلكه بعنوان يك مادر مهربان از پاك شدن فرزندانشون خوشحال مي شن . اگر اشك حقيقي و واقعي و انسان ساز و پاك باشه ، بله ، حضرت شاد مي شن و تسلي مي يابن . مگه امام زمان (عج) بارها نفرمودند براي فرج من دعا كنيد ؟ پس اينها هم نياز به تسلي و دعا كننده دارند . وقتي كه حضرت مي بينند افراد يه جامعه دارند خراب مي شن ، ناراحت مي شن . مگه امام صادق (ع) نفرمودند : فلاني ! وقتي گناه مي كني به گوش مادر ما مي رسه و ناراحت مي شه ؟ برعكسش هم اينطوريه . وقتي كه گناه نمي كني به گوش حضرت (س) مي رسه و خوشحال مي شه . خوشحالي ، غير از تسلي هست ؟ چيزي كه ما مي گيم به اين معناست .

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ بحث تسكين دل حضرت زهرا (س) اينقدر اهميت داشته كه بعد از وفات پيامبر

اكرم (ص) خداوند تنها به يك نفر وحي نازل مي كردند كه اون يك نفر حتي حضرت علي (ع) هم نبوده بلكه خانم حضرت زهرا (س) بودن . البته به حضرت زهرا (س) قرآن نازل نشده ، و اين وحي اي كه مي گيم به اون معناي نازل كردن آيات قراني براي هدايت بشر نيست بلكه چيزي كه نازل شده ، اخبار آينده بوده و اون هم به جهت تسكين حضرت زهرا (س) بوده . ما فكر مي كنيم قضيه همينه كه فرزندي از بين رفته و مادر ناراحت شده . اينها جزئي از قضيه است . مسئله خيلي بالاتر از اين حرفهاست . و خداوند اخبار آينده رو براي ايشون نازل مي كنه . مثلاً ماجراي كربلا كه قضيه تلخي هست ، آينده تاريخ بشر كه اخبار شيرين هم داره . بزرگترين خبر شيرين در آينده جهان تشيع ، ظهور امام زمان (عج) هست . كه ايشون تشريف مي يارن و نظام جامعه اسلامي كامل پياده بشه . اون چيزي كه موجب شد حضرت زهرا (س) اينگونه غمگين بشن ، انحراف اسلام از مبناي رهبري بود . بند به گردن حضرت علي (ع) انداختند و به مسجد بردند و مجبور به بيعت كردند . اين قضايا بعد از وفات پيامبر (ص) ، حضرت زهرا (س) رو خورد كرد . خُب بهترين خبر در آيندة تاريخ بشريت براي اين قضيه ظهور امام زمان (عج) هست ( هرچند وقايع تلخ ديگه رو هم به حضرت زهرا (س) وحي كردند ) اما خبر ظهور آقا امام زمان (عج) براي تسكين حضرت زهرا (س) بود .

سؤال : اينكه امام حسين (ع) شهيد شدند تا گناهان شيعيان بخشيده شود و خاندان خود را در اين راه فدا كردند . جزو تحريفات است ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ‌ همچين چيزي نيست و اون بحث شفاعته . چيزي كه شهيد مطهري (ره) در كتابشون نقد

مي كنند حالت مصلوب شدنه و حالتي مثل مسيحيت ، مسيحيت اعتقادشون اينه كه مسيح (ع) مصلوب شد براي

اينكه كفاره گناهان مسيحيان باشه . ما بحث شفاعت رو مطرح كرديم . در روايتي خداوند خطاب به امام حسين (ع)

مي فرمايند : ” شفاعت مقامي است كه با شهادت بهش مي رسي . ” امام حسين (ع) هم چند بار اين كلمه رو تكرار كردند . صحبت ما روي شفاعت هست نه كفارة گناهان بودن . هيچ وقت امام حسين (ع) كفاره گناهان ما نيست . بلكه شفيع ما هستند . و شفاعت يكي از اصول شيعه است و البته بحث قابل دفاعيه .

سؤال : در روايات آمده كه يكي از وصاياي حضرت زهرا (س) به حضرت زينب (س) اين بوده است كه پيراهني را به امام حسين (ع) بدهد و گلويش را ببوسد . در صورتي كه مي گويند بوسيدن گلوي امام حسين (ع) توسط حضرت زينب (س)‌ يك تحريف است .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ اين موضوع در نقد يه قسمت از كتاب شهيد مطهري (ره)‌ اومده . و به اين معنا نيست كه وحي منزل هست ، اين هم جزو چيزهاييست كه خيلي از علماء بهش رسيدند ، كه حضرت زينب (س) در آخرين لحظه براي اجراي وصيت مادرش براي وداع گلوي امام حسين (ع) رو بوسيد . اين هم جزء چيزهايي است كه اغلب علماء نظر دارند .

سؤال : در سوره فصلت آيه 16 ، از روزهاي نحس نام برده شده كه عذاب الهي بر قوم عاد نازل شد و در احاديث ديگر بعضي از روزها مانند چهارشنبة آخر ماه را نحس و روزهاي ديگر مانند شنبه را سعد و مبارك مي دانند . مثلاً مي گويند كه در روز شنبه كشتي حضرت نوح (ع) نجات يافت . يا در روز چهارشنبه هابيل به دست قابيل كشته شد . آيا مي توان اين موارد راملاك قرار داد و اين روزها را نحس يا سعد دانست و آيا اصولاً نحس يا سعد دانستن ايام صحيح است يا خير ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ پيغمبر اكرم (ص) فرمودند : تمام ايام مثل هم هست ، نحوستي كه مي گن بعضي از ايام داره ، اينها نحوست ذاتي نيست . يه اتفاق ميمون و مباركي در يك روز مي افته و اون رو مي گن روز مبارك ، مثل نيمه شعبان يا شبهاي قدر ، چون قرآن نازل شده ، ذاتاً 21 ماه رمضان سعد و يا نحس نيست ، ذاتاً 23 ماه رمضان سعد و يا نحس نيست ، اين ايام نحس هم كه در قرآن براي قوم هاي عاد و ثمود ذكر شده بدليل اون اتفاقي هست كه افتاده . در تاريخِ ما هم به 17 شهريور جمعة سياه مي گن . آيا واقعاً اگر به 17 شهريور بگيم جمعة سياه ، نحسه ؟ نه ، چون اين اتفاق در ميدان ژاله تهران افتاده و دل مردم رو داغديده كرده بهش مي گيم : جمعه سياه .

عاشورا رو هم روز نحسي نمي دونيم ، با اينكه همه عزاداريم . شايد بدترين اتفاقات تاريخ بشريت در عاشورا اتفاق افتاد ، اما اتفاقاً روز عاشورا رو روز خيلي مباركي مي دونيم . پس هيچ كدوم از ايام نحوست ذاتي ندارند . روز چهارشنبه رو هم كه سؤال كرديد آيا نحس است ؟ سند روايي قويي نداريم . ممكنه روايتهايي نقل شده باشه كه فلان روز نحسه ، فلان روز سعده ، بر طبق روايت پيامبر اكرم (ص) همه ايام مثل هم هستند . هر روزي كه گناه كنيد نحسه و هر روزي كه گناه نكنيد مباركه .

سؤال : آيا تصاويري كه از امامان و ائمه معصومين (ع) طراحي و نقاشي شده و در اختيار عموم قرار گرفته و همچنين نذوراتي كه بشكل سفره ، سفرة حضرت رقيه (س) و يا حضرت ابالفضل (ع) و . . . انداخته مي شه ، جزو تحريفات هست ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ بعضي از تصاوير بر طبق روايات كشيده شده ، مثلاً در روايات اومده كه اميرالمؤمنين (ع) اين شكلي و اين شكلي بودند ، و بر طبق اون روايت ترسيم كردند . هيچ كدوم از اين تصاويري كه موجوده سند قوي نداره . مگر اون تصويري كه منسوب به راهب مسيحي هست كه سر امام حسين (ع) رو بالاي نيزه كشيده . قويترين و مستندترين سنديت مال اون هست . كه ظاهراً شخصاً ديده و كشيده . ولي بقيه سند روايي ندارند . عكسي هم كه چند سال اخير از پيغمبر اكرم (ص) كشيدن و خيلي هم مشهوره ، اين انتسابش تأييد نشده . وقتي كه اين عكس رو به

امام (ره) دادند ، عكس رو روي ميز گذاشتند و مثل عكسهاي ديگه به موزه نفرستادند . خوششون اومده بود اما مطلب خاصي نفرموده بودند . ولي اينكه بگيم اينها خرافاته يا كشيدن اينها گناه داره ، معلوم نيست . طبق فتواي مراجع ، به تصوير در آوردن اهل بيت (س) و معصومين (ع) هم اشكالي نداره . سريال امام رضا (ع) هم اين كار رو كرد . از نظر شرعي اشكال نداره ولي اين قيافه ، چهرة اونها نيست .

در مورد سفره نذركردن : هدف از نذر كردن براي امام حسين (ع) و اهل بيت (س) بايد مشخص بشه . آيا سفره اي كه

مي اندازيم و فقط خودمون مي شينيم مي خوريم ثواب داره يا نه ؟ من در اين حيطه دخالت نمي كنم . شايد خيلي هم خوب باشه ، اما فكر مي كنم غايت و هدف ما از اين نذورات اينه كه مستمندان يه اطعامي گيرشون بياد ، هدف اينه . اگر سفره براي اين باشه يه عده اي كه گرسنه هستند و امشب شام خوبي ندارند ، بيان بخورند ، في نفسه در دين كار خيلي ممدوحي هست . حالا اگر به اسم امام حسين (ع) و حضرت رقيه (س) و غيره و غيره هم باشه چه بهتر . اما اين چشم و همچشمي ها ، با 200 ، 300 هزار تومن آرايش و لباس نشستن و . . . حتماً جزو خرافاته . اگر در چنين مجالسي غيبت و اسراف هم باشه حتماً گناهه . و اگر هم به مستمندان بديد حتماً ثواب داره و حتماً قبوله .

سؤال : مرز بين واقعيت و خرافات چيست ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ اول بايد واقعيات رو تعريف كنيم بعد همه چيز روشن مي شه . دين اسلام و قرآن ، خودش رو واقعيت جهان هستي مي دونه ، ممكنه يه آدمي هم بياد و بگه واقعيت چيزيست كه با 5 حسم درك كنم و غير از اين رو قبول ندارم . همون طوري كه تمدن غرب ، همه عالم هستي رو خارج از معنويت و رابطه با خداوند مي دونه . در چهارچوب 5 حس عادي بشري .

اگر قصدمون از واقعيات اينه ، خُب جواب سؤال يه جور ديگه شكل مي گيره . مثلاً اگر يه نفر مريض بشه و پيش پزشك بره و با دارو خوب بشه ، اين رو اسلام قبول داره . واقعيت هاي عادي جهان رو هم قبول داره . اما اگر در همين چهارچوب واقعيت ها رو بيان كرديم و ديگر باب بالاترش رو بستيم ، اين رو اسلام قبول نداره . يعني در زندگي باب هاي ديگه اي هم هست . مثل دعا ، مثل شفا دادن امام رضا (ع) ، اگر واقعيت هاي جهان رو در چهارچوب حس نبينيم و بالاتر رو در نظر بگيريم ، سؤال رو جور ديگه بايد جواب داد كه خرافات چيه ؟ خارج از اون چيه . چون ما مسلمونيم و به ماوراء 5 حس عادي بشري اعتقاد داريم ، عقل و وحي و معنويت در كار و تفكراتمون مي ياد . بنابراين ساده مي تونيم بيان كنيم . واقعيات اون چيزيست كه خداوند مهر تأييد بر اون گذاشته . با وحي و با تأييد پيامبر (ص) . وحي يعني قرآن هر چيز خارج از اين ، حتي زيباترين حرف هاي عالم كه خارج از چهارچوب دين بود ،‌ با واقعيات نمي سازه . چون در مسير حركت تاريخ بشر ، باطل بودنه خود رو نشون مي ده .

بعنوان مثال : قبل از انقلاب ، شخصي از حزب توده بود كه به ماركسيسم واقعاً اعتقاد داشت ، (‌ اصلاً عده زيادي از اين حزب شكنجه ديدند و كشته شدند و براي مكتب خودشون خيلي فداكاري كردند . يقين داشتند كه كارهاشون درسته ) اين آقا در سال 56 بعد از 25 سال زنداني بودن ناگهان در يك لحظه تمام اعتقاداتش به هم ريخت . در صورتي كه قبلاً با اعتقاد يقيني به زندان رفت . ايشون يكي از 7 نفر ماركسيست اول جهان بود . سال 67 يا 68 يه كتاب نوشته ، نقد ماركسيسم . مسلمان هم شد و با اعتقاد اسلامي از دنيا رفت .

فكر مي كرد چيزهايي كه ديده واقعيته ، امام حسين (ع) 1400 سال پيش جهاد و فداكاري كرد و به شهادت رسيد ولي هر روز زنده تر و زنده تر شد . براي اينكه فداكاري امام حسين (ع) منطبق با واقعيت بود . راهش با واقعيت منطبق بود . هرچي هم زمان بگذره ، خورشيدي كه ايشون بوجود آورده و روشن كرده نوراني تر مي شه . بنابراين مرز خرافات و واقعيات ، دين اصيل اسلام هست .

چيزي كه امام (ره)‌ فرمود : ” اسلام ناب محمدي (ص) ” و اين نكتة ظريفي هست . ظرافتش هم اينه كه اگر آگاهي كنارش نباشه ( آگاهي كامل ) ، منحرف خواهيم شد . در مورد دين بايد دين شناس واقعي نظر بده . اگر پيروي كرديم ، منطبق با واقعيتيم . و اگر پيروي نكرديم به خرافات روي مي ياريم .

سؤال : آيا كتاب حليت المتقين ،‌ مطالبش صحت داره و مي توان به آن استناد كرد ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ بعضي وقتها كتاب هايي كه مي نويسند ، ايرادات و اشكالاتي داره . در كتاب حليت المتقين ، روايت ضعيف زياده و علماء حديث هم اين مطلب رو تأييد مي كنند . اما بعضي از روايتها تا حدودي قابل استناد هست .

( نه همه روايت ها )

سؤال : آيا قرآن خواندنِ سر بريدة امام حسين (ع) در بالاي نيزه صحيح هست و آيا دويدن حضرت زنيب (س) از خيمه گاه تا قتلگاه حقيقت دارد در صورتي كه در كتاب حماسه حسيني آمده كه : امام حسين (ع) به هيچ كدام از خاندان خود اجازة بيرون آمدن ندادند و الان مداحان به اين مطلب تأكيد مي كنند .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ هر دو مورد در كتب مختلف هست . من در بحث : شهيد مطهري (ره) و عاشورا ، اين مطلب رو عرض كردم كه چرا شهيد مطهري اينگونه كتاب رو نوشته . شهيد مطهري در زمانة خاصي اين كتاب رو نوشته . ايشون خيلي تحت فشار بودند . اما اين دو قضيه در ” لهوف ” اومده و لهوف كتابي هست كه مقام معظم رهبري هم به مداحان توصيه كردند كه بهش مراجعه كنند .

سؤال : مي گويند در آخر الزمان اونقدر تحريفات وارد مي شه كه وقتي امام زمان (عج ) ظهور مي كنند ، عده اي فكر

مي كنند دين تازه اي آمده ، آيا چنين چيزي درست است و اگر چنين است چگونه از تحريفات رهايي يابيم و جواب قاطع و روش كلي ما براي مبارزه با خرافات چيست ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ اين حديث درسته و اونقدر تكرار شده كه شكي درش نيست . اما از كجا معلوم كه اين حديث گفته باشه اين خرافات در شيعه است ؟ شايد در گوشه هايي ديگر خرافات باشه . علي الظاهر در شهر مدينه دانشگاهي وجود داره كه سالي ده هزار طلبه رو آموزش مي ده و به سراسر مساجد جهان مي فرسته ، هدفشون هم اينه كه اسلامي با ظاهر زيبا در سراسر جهان بسط بدن . اين دانشگاه بودجه هايي داره كه انسان اصلاً باور نمي كنه چاپخونه اي دارن كه قرآن رو با تيراژ بالا چاپ مي كنه . اصلاً خارج از تصور شماست ، وارد جدّه كه مي شيد در همون لحظات اوليه ، نشرياتي رو بهتون مي دن كه مقدمة‌ اون اهانت به تشيع و احكام شيعه و اشكالات بيجا به تشيع است . به قول حافظ :

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ، ره افسانه زدند

حرف هاي باطل و بي حساب و كتاب كه به دين بسته اند . وقتي هم امام زمان (عج) ظهور مي كنند ، فقط براي ايران و جنوب لبنان و عراق نيست ، چون نهضت حضرت جهانيه ، و متأسفانه كساني كه مبلغ اين نوع اسلام ها هستند در مقابل ايشون موضع گيري مي كنند . پس بحث فقط روي ايران و شيعه و نظام داراي ولايت فقيه نيست .

بعنوان مثال : وقتي كه رضا خان اومد گفت : بايد حوزه ها رو تصفيه كنيم ، توي فيضيه يكي از علماء بسيار متقي رو كرد به حضرت امام خميني (ره) و ‌گفت : رضا خان عجب حرف خوبي مي زنه و ما بايد كمكش كنيم تا دين رو تصفيه كنيم ! بعد از اتمام صحبت هاش حضرت امام (ره) در جواب گفتند : رضاخان اگر مي گه حوزه رو و دين رو تصفيه كنيم ، قصد نداره آدم هاي بد رو بيرون كنه ، اگر شروع كرد به تصفيه كردن حوزه ، شما رو بعنوان اولين نفر تصفيه مي كنه . شما كه انساني متقي و پاك هستي ! اول شما رو از حوزه بيرون مي كنه و آخوند درباري جاي شما مي ذاره . و مي گه : حوزه رو تصفيه كردم !

هيچ وقت برداشت غلط نكنيم . امام زمان (عج) هم ، هنگام ظهور فوري انسانهاي پاك رو محاكمه نمي كنه . امام زمان (عج) با اسلام هايي درگيري داره كه نام اسلام بر روش هست ولي درونش از كفر هم بدتر و منحرف تره .

سؤال : وقتي حضرت رقيه (س) به شهادت رسيدند ، سر بريدة امام حسين (ع) كه در اتاق يزيد بود ، اشك مي ريخت ، آيا اين خرافات هست يا واقعيت داره ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ اين روايت در كتاب ” مقتل الحسين (ع)‌ ” اومده و خرافات نيست . اما قضيه به اين صورت نبوده و اسمي از حضرت رقيه (س)‌ نيامده . بلكه بحث كاروان اسرا هست و خاطراتي كه نديمة يزيد تعريف مي كنه .

سؤال : در مورد مسجد جمكران و چاهي كه در اونجا وجود داره توضيح دهيد كه مردم عريضه و درد دل و حاجات خودشون رو در اون مي اندازند . به اميد اينكه تمام نامه ها توسط امام زمان (عج) خوانده و جواب داده شود .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ مسجد جمكران يك اثر تاريخي كاملاً مستند هست و همه علما و مراجع ما روي اين مطلب صحه نهادند . اما در مورد چاه ، در روايت داريم كه اگر مي خوايد با خدا صحبت كنيد ، روي كاغذ بنويسيد و در آب روان بيندازيد . اما اينها ابزار هستند و به اين معنا نيست كه خداوند فقط در آب روان نامه ها رو مي گيره . اينها فقط ابزاره . اگر در ضريح امام رضا (ع) هم نامه بيندازيد ،‌ هيچ فرقي نداره با اينكه در چاه مسجد جمكران نامه بيندازيد .

مردم با نيت ، نامه رو در چاه مي اندازند كه امام زمان (عج) بخونه . پس چاه ابزاره . ولي اگر اعتقادش اين باشه كه امام زمان (عج) خارج از چاه نامه رو نمي خونه ، مشكل داره و خرافاته . اما اگر نامه رو در چاه بندازه يا جاي ديگه هيچ فرقي نداره . امام زمان (عج) حرف هاي ما رو مي شنوه و نامه هاي نانوشته رو هم مي خونه . اما من در مورد اين چاه چيزي نشنيدم كه كسي تأييدي كرده باشه .

سؤال : صحبتي در مورد چهارشنبه و سيدها شده ، آيا اين مطلب خرافه هست ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ يك سري خرافات ، از زمان حكومت پهلوي رايج شد . از جمله خرافاتهايي كه مربوط به سادات و چهارشنبه شب ها هست كه حتي مي گن سيدها جوشي هستند . اين هم خرافاته . يا خرافات ديگه مانند احمق بودن ترك ها كه اين هم حكومت پهلوي راه انداخت چون ترك ها متدين هاي ايران بودند . الان هم اينطوريه . تعصب ديني در ملت ترك خيلي قويه . يا نسبت به شهر مقدس قزوين خرافاتهايي رو ساختند . قزوين مردمان واقعاً مؤمني داره . از قديم انسانهاي غيوري داشته . ريشة قيام سال 42 به قزوين برمي گرده . چقدر هم شهيد داده ؟ از بعد از قيام سال 42 اين خرافات براي قزوين رواج پيدا كرد . بعضي چيزها رو حكومت پهلوي باب كرد . يا نسبت به خيلي از طايفه ها كه سعي كردند اونها رو به جون هم بيندازند . به يكي گفتند : احمق ، به يكي گفتند : متعصب ، به هر طايفه اي چيزي گفتند .

مي خواستند هم قوميت ها رو به جون هم بيندازند و هم نقاط قوت ايران رو زير سؤال ببرند .

سؤال : آيا سجده كردن مقابل سنگ حجر الاسود شرك است ؟ در سوريه هم سنگي هست كه سر امام حسين (ع) را روي آن گذاشتند و در حال حاضر روي آن خون مي باشد . لطفاً توضيح دهيد ؟

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ خود سنگ ، ذاتاً چيزي نيست . مثل پيراهن حضرت يوسف (ع) كه توسط اون حضرت يعقوب (ع) دوباره بينا شد . دليلش هم ارتباطي است كه بين لباس و حضرت يوسف (ع) بوده . خُب اين سنگ هم با سنگهاي ديگه فرق داره . چون اين سنگ رابطه اي با چيز مقدسي داشته و ما بهش احترام مي ذاريم . در ضمن ما از سنگ چيزي نخواستيم ، ما به خانة خدا كه مي ريم ، از سنگ چيزي نمي خوايم ، چون اون سنگ انتصاب به خداوند داره قابل احترامه . حجر الاسود رو خداوند خواسته كه ما احترام كنيم . بنابراين براي ما قابل احترام هست . اين طور نيست كه به شيشه و سنگ و چوب يه خاصيت مستقل داده باشيم و يا از خداوند مستقل بدونيم و بهش احترام كنيم كه اگه اينطور باشه شركه . پس فقط چون خداوند حجر الاسود رو به خودش ربط داده ، براي ما قابل احترامه .

سؤال : چرا امام حسين (ع) از افراد سنگ دلي براي حضرت علي اصغر (ع) درخواست آب مي كنند و آيا اين وقايع حقيقت داره ؟

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ اين جمله ايست كه شهيد مطهري هم در كتابشون نقد مي كنند . جمله اي كه در تمام كتب مقتل هم اومده كه مي گن امام حسين (ع) به لشكر يزيد گفت : “ اگر به من رحم نمي كنيد به اين بچه شش ماهه رحم كنيد . ”

به دو ديد مي شه به اين قضيه نگاه كرد : 1 ـ امام (ع) ذلت پذيري كردند . كه اين حتماً نيست . يعني تقاضاي ترحم .

2 ـ امام (ع) با اين جمله براي طول تاريخ يك بيانيه مظلوميت صادر كردند . و اين مقبوله . يعني وقتي كه در مورد واقعه عاشورا صحبت مي شه و به اين جا مي رسيم ، اين جمله رو از امام حسين (ع) مي شنويم . مي فهميم كه مظلوم ترين فرد تاريخ بشريت امام حسين (ع) هستند . ما بيانية مظلوميت رو قبول داريم . اما اينكه بگيم طلب ترحم كرده باشند ، اينطور نيست . شهيد مطهري هم كه اين قضيه رو نقد مي كنند بيشتر به اين قسمت ترحم و طلب ترحم برمي گرده .

جواب : آقاي دكتر پوريزدان پرست ـ اگر ما يك ديد ديگه روي قضيه كربلا داشته باشيم ، خيلي از اين نوع قضايا حله . مثلاً اگر يه شخصي ببينه كه در خيابون دارن يه نفر رو مي زنند و كوتاه بياد چيز خيلي بديه ، و از نظر انساني ناجوره . ولي اگر از يه ديد ديگه نگاه كنه ، به اين صورت كه : مثلاً همين شخص توسط فرزند خودش مورد اهانت قرار بگيره ، اون وقت چه برخوردي مي كنه ؟ حتي ممكنه التماس كنه كه اين كار رو نكن . حتي شايد نه به خاطر خودش كه پدرش هست ، بلكه به خاطر خود بچه ازش بخواد اين كار رو نكنه . چون عواقب كارش رو مي بينه . مي بينه كه دنياش رو از دست

مي ده ، آخرتش رو از دست مي ده ، همه چيزش نابود مي شه ، پس حتي ممكنه التماس هم بكنه .

امام هم نسبت به امت اينگونه بود . حتي اگر امتش منحرف باشن ، امام (ع) با امت رابطة پدر و فرزندي داره . امام اينجوري نگاه مي كنه و هدفش اينه كه امت رو هدايت كنه . امام حسين (ع) چند بار با اونها صحبت كرد ، حتي لباس رزم رو درآورد و روي شتر سوار شد و براي صحبت كردن رفت . شايد آخرين چيزي كه از دستش برمي يومد براي اينكه هدايت بشن ، حضرت علي اصغر (ع) بود كه اين بچه 6 ماهه رو ببره و بگه ديگه با بچه چكار داريد ؟ عواقب رو براي خودتون بسنجيد . اومديد جنگ ، توي دنيا به شما چي مي گن ؟ حالا آخرت و معنويت هيچي . از اين ديد مي شه نگاه كرد كه امام حسين (ع) باز هم اين كار رو بعلت محبت به امت انجام داد . چون اونها به ظاهر مسلمان بودند .

عمربن سعد ، امام جماعت و پيش نماز مسجد كوفه بود ! و به همين دليل كه در بين مردم طرفدار داشت ، اون رو انتخاب كردند . اصلاً عمربن سعد افرادش رو به نام اسلام آورده بود . موقع حركت بهشون گفت : ‌اي لشكر خدا ! سوار شويد !

سؤال : حضور حضرت زينب (س) هنگام اربعين در كربلا مورد شك است . لطفاً توضيح دهيد .

جواب : آقاي انجوي نژاد ـ بنا به روايت در اربعين سال بعد از واقعه كربلا به اونجا رسيدند . يعني يك سال و چهل روز بعد . در عرض چهل روز امكان نداره كه رسيده باشند . به هر حال اربعين در كربلا ، اتفاقاتي افتاده ، با حضور : جابر ، عطيه ، يحيي برمكي ، و غيره و چهلم گرفتن هم رسمه . ضمن اينكه حضرت زينب (س) سال بعد رو براي گراميداشت اربعين وارد كربلا شدند .

جمع بندي : آقاي دكتر پوريزدان پرست

اسلام بدون شناخت و بصيرت ، يقيناً به انحراف انسان منجر خواهد شد . بعنوان مثال : يكي از شاگردهاي شهيد مطهري مي خواست قاتل اين استاد رو ببينه . مي خواست ببينه چه جور آدميه ؟ به زندان اوين رفت و يه جوان 23 ، 24 ساله رو ديد !! از او پرسيد : چرا آقاي مطهري (ره) رو كشتي ؟ جواب داد : دلم خواست ! فلان بود و . . .

اصلاً شناختي از استاد مطهري نداشت . بعد از چند روز كه شخصيت علمي ـ فلسفي ـ‌ معنوي شهيد مطهري رو بهش معرفي كردن اين جوان بيدار شد و متوجه شد كه چكاري كرده . وسط زندان مي دويد و فرياد مي زد : “ بنزين بديد تا خودم رو بسوزونم ! ” ولي متأسفانه كار انجام شده بود . از روي عدم شناخت و ناداني و جهالت اين كار رو كرد . اسلام بدون شناخت و بدون آگاهي از قرآن و حديث ، نتيجه اش اينه . اگر چنين جرياني رو ادامه بديم سر از خرافات در مي ياريم . و به جايي مي رسيم كه دشمن بيشترين استفاده رو از ما مي كنه . والسلام

وصلي الله علي سيدنا محمد و آل محمد