بندگانيم و به درگاه خدا آمدهايمما كه گِرد يكى خانه طوافى داريم بهما نه مشتاق به سنگيم و نه وابسته به گِل بهآرزومندى و درويشى وبى سامانىكولهبار گنه از كوه صفا سنگينتر خالىاز سر خاكِ غريب حَسَن و امّالبنينخون جگر، شِكوهكنان، سوى خدا آمدهايم
چون فقيران به تمناى نوا آمدهايمگِدايى به سرِ خوان خدا آمدهايموصال تو به سر نى كه به پا آمدهايمجمع در ما و به اميد غنا آمدهايماز غير و در اين جا به پناه آمدهايمخون جگر، شِكوهكنان، سوى خدا آمدهايمخون جگر، شِكوهكنان، سوى خدا آمدهايم