حقوق اسلامی ولایت ابوین

میترا ضرابی

نسخه متنی -صفحه : 9/ 2
نمايش فراداده

حقــوق اسلامــي ولايـت ابـويــن

ميترا ضرابي

حقـــوق

خداوند در هر بعدي از زندگي براي انسان ولي و سرپرستي معين كرده است ؛ چرا كه انسان هرگز نمي‏تواند راه پر مشقت زندگي را به تنهايي و بدون بهره‏گيري از افكار و تجارب ديگران طي كند.

ابتدايي‏ترين جامعه‏اي كه انسان در آن متولد مي‏شود و اولين گامهاي ورود به صحنه اين زندگي پرماجرا را بر آن مي‏گذارد، خانواده است. انسان در خانواده‏اي متولد مي‏شود و طبق تربيت و تحت ولاي خانواده‏اش قادر به اداره امور خود مي‏شود. اين ولايت و سرپرستي انسان در خانواده برعهده مادر يا پدر است. در ايران باستان زن سالاري حاكم بود و ولايت و سرپرستي فرزند برعهده مادر بود. در دوره‏اي نيز كه عرصه براي مردسالاري فراخ شده بود، ولايت بر عهده پدر و جد پدري بود. اسلام كه ديني است منطبق با زندگي انسان و نيازهاي فردي و اجتماعي او، با در نظر گرفتن تفاوت توانايي‏هاي مادر و پدر، اين امر خطير را بر عهده پدر و جد پدري نهاده است و در اين راه صغير و صغيره از نظر اقتصادي و مسايل فردي مثل نكاح و ساير موارد تحت ولايت پدر و جد پدري مي‏باشند. پس از رسيدن به سن بلوغ اين ولايت و سرپرستي از عهده پدر و جد پدري ساقط و انسان مختار به تصميم‏گيري در زندگي خويش مي‏شود.

مفهوم لغوي ولايت1

ولايت با [وَ يا وِ] يعني متكفل كار كسي شدن، دست يافتن بر چيزي و تصرف كردن در آن، مالك امر شدن و تصرف كردن.2

ولايت به معني اصطلاحي:3

...... (فقه ـ مدني) نمايندگي قهري يا قانوني پاره‏اي از اشخاص نسبت به كساني كه به علت ضعف دماغ يا اعسار، امور مدني آنها كلاً يا بعضا به دست آن نماينده اداره مي‏شود؛ مانند پدر و جد و وصي منصوب از طرف آنان و قيم و مدير تصفيه يا اداره تصفيه و بستانكاران معسر... .

ولايت به معني اخير را ولايت به معني عام مي‏گويند.

ولايت به معني خاص (مدني ـ فقه) ولايت پدر و جد صغير و وصي منصوب از طرف آنان و نيز ولايت همان اشخاص بر مجنون و سفيهي كه جنون و سفه آنان متصل به صغر باشد(1194 ق.م و 1218 ق.م و ق سجل احوال م 33 و م 45 قانون ثبت).

ولايت قهري حق و تكليفي است كه قانونگذار براي اداره امور صغير و مجنون و سفيهي كه جنون و سفه آنها متصل به صغر باشد به پدر و جدپدري واگذار مي‏كند.

اركان سه‏گانه ولايت: 4

ـ ولي: امر ولايت به پدر و جد پدري واگذار شده است. ماده 1181 ق.م نيز متضمن اين عبارت است كه هريك از پدر و جدپدري نسبت به اولاد خود، ولايت دارند. بين ولايت پدر و جد پدري هيچ‏گونه اولويت و ترتيبي نيست؛ بلكه بطور مساوي حق ولايت بر اولاد خويش دارند. اين تساوي زماني از بين مي‏رود كه (به قولي) يكي از آن دو زودتر از ديگري اقدام به امري نمايد. در آن زمان حق ديگري در خصوص آن معامله از بين ميرود و معامله نيز صحيح است.

ـ مولي عليه: مولي عليه صغير يا مجنون يا غير رشيدي است كه عدم رشد يا جنون او متصل به صغر باشد(ماده 1180ق.م) بنابراين صغير مطلقا و مجنون و سفيه در صورتي كه جنون و سفه آنها قبل از اتمام صغر وجود داشته و بعد از كبر هم ادامه پيدا كند، تحت ولايت پدر و جد پدري هستند. صغير چون كبير شود، موضوع ولايت از ميان مي‏رود و اگر بعد از آن سفيه يا مجنون گردد، براي او قيم معين مي‏شود(ماده 1193 ق.م) .

ـ موضوع ولايت: طبق ماده 1183ق.م ـ"در كليه امور مربوط به اموال و حقوق مالي مولي عليه، ولي نماينده قانوني او مي‏باشد"ـ موضوع ولايت فقط منحصر به اموال و حقوق مالي مولي‏عليه نمي‏باشد، چرا كه بعضي از امور غير مالي از قبيل نگاهداري و مواظبت مولي عليه نيز برعهده ولي مي‏باشد. وظايف ولي و قيم بسيار به هم شبيه است؛ مگر در موردي كه "هر يك از پدر و جد پدري بعد از وفات ديگري مي‏تواند براي اولاد خود كه تحت ولايت او مي‏باشند، وصي معين كند تا بعد از فوت خود در نگاهداري و تربيت آنها مواظبت كرده و اموال آنها را اداره نمايد."(م 1188 ق.م). بنابراين تعيين وصي از اختيارات ولي است. ماده 1189 ق.م مي‏گويد: " هيچ يك از پدر و جد پدري نمي‏تواند با حيات ديگري براي مولي عليه خود وصي معين كند." علاوه بر اين ولي مي‏تواند به وصي اختيار تعيين وصي بعد از فوت خود او را هم بدهد. (م1190ق.م)

طبق ماده 1192 ق.م "ولي مسلم نمي‏تواند براي مولي عليه خود وصي غير مسلم معين كند." زيرا "لن يجعل الله للكافرين علي المسلمين سبيلا". در ماده 1194 ق.م پدر و جد پدري و وصي منصوب از طرف آنها را ولي خاص5 گويند.