مبانی تشیع یا شیعه شناسی

علی اکبر شهابی

نسخه متنی
نمايش فراداده

شيعه شناسي

شيعه شناسي

فضليت و طهارت اهل بيت يا پيشوايان شيعه

علي اکبر شهابي

پژوهشي مستند به آيات قرآن کريم و اخبار صحيح از پيغمبر اکرم درباره فضليت و عصمت اهل بيت و اين که مقصود از «اهل بيت» که در قرآن، طهارت و پاکي آنان از بديها و پليديها و شرک وصف شده است چه کساني هستند.

در پيرامون مذهب شيعه و پيشوايان تشيع و فضايل و امتيازات روحي واخلاقي آنان دانشمندان و محققان شيعه کتابهاي بسياري نوشته و با ادله و احاديث فروان از پيغمبر اکرم و صحابه بزرگوار، درباره برتري آن بزرگواران بر ساير مردم و طهارت و عصمت و پرهيزکاري آنان سخن گفته اند، درين گفتار از طريق اخبار و گفته هاي دانشمندان و راويان اهل سنت درباره فضايل خاندان پيغمبر «اهل بيت»، پژوهشي مستند به آيات قرآن کريم بر وقف تفسيري که مفسران اهل سنت کرده­اند، هم چنين رواياتي که در کتب معتبر و صحاح آنان آورده شده است، انجام مي­يابد. هدف از اين گونه بحث و تحقيق رفع اشتباه وتوهم از کساني است که گاهي لب به اعتراض مي گشايند که آنچه را شيعيان درباره پيشوايان مذهب شيعه مي گويند مستند به گفته نويسندگان و راويان شيعه است ولي در قرآن کريم و در کتابهاي صحاح اهل سنت و تاريخهايي که غير شيعيان نوشته­اند، درباره فضايل ارکان نخستين تشيع و امامان شيعه آيه و خبري نيست. انگيزه ديگري که مرا در انجام اين نيّت رهنمون گرديد اين بود که در آغاز سال نو براي نويسنده توفيق مسافرتي به حجاز و مصر روي داد در يکي از کتابفروشيهاي قاهره که گاهي براي ديدن و خريدن کتاب مطلوبي سر مي­زدم کتاب کم حجم و کوچکي نظرم را بخود معطوف داشت. پس از نگاهي اجمالي و آگاهي از موضوع و محتوا يک نسخه از آن را خريدم و چون هنگام فراغ، با دقت آن را مطالعه و بررسي کردم، مطلوب خود را در آن يافتم و دليل و شاهد ديگري براي مدعاي خود - که پيشينيان پژوهشگر و پر کار ما بواقع شيفته علوم و معارف بوده­­اند و اوقات خود را بر مطالعه و تحقيق و نگارش در شؤون و رشته­هاي گوناگون علوم و فنون وقف کرده بودند، چنان که در همه دانشهاي زمان خود به انواع گوناگون بحث و تحقيق کرده و کتابها و رساله در همه علوم و فنون براي آينده بيادگار گذرانده­اند - بدست آوردم.

اين کتاب کم حجم و پر معني، يکي از آثار دانشمند و مورخ بزرگ اسلامي قرن نهم هجري به نام احمد بن علي مقريزي [1] از مردم مصر مي باشد. در پشت جلد کتابي چاپي، اين عنوان نوشته شده است: «فضل آل بيت از مقريري» ولي در صفحات ديگر و در مقدمه کتاب نام آن: معرفة ما يجب لآل البيت النبوي من الحق علي من عداهم « شناخت حقوق اهل بيت بر ديگران » آورده شده است. [2]

بهتر اين است موضوع کتاب و هدف نويسنده آن را از مؤلفش بشنويم.

در مقدمه کتاب پس از ستايش خداوند و درود بر پيغمبر و خاندان و ياران وي چنين مي­گويد: « چون ديدم بيشتر مردم درباره حق اهل بيت مقصر و از حقوق آنان روي گردان و از شناسائي قدر و مقام آنان در نزد خدا جاهل هستند، بر آنان شدم که مختصري فراهم کنم که نشان دهنده بزرگي مرتبه آنان باشد و کسي در راه حق پويا و جوياست بمقامات جليل آن بزرگوار راه يابد تا در حد خود بايستد و آنچه را خداوند صادق الوعد به آنان وعده داده و برايشان منت گذارده است راست بداند...» [3]

مولف پس از ذکر اين مقدمه کوتاه آياتي چند از قرآن کريم را که بگفته بيشتر مفسران و راويان راست گفتار درباره ائمه اطهار و پيشوايان بزرگوار شيعه نازل شده است مي آورد و گفته­هاي بسياري از کتب صحاح اهل سنت را در پيرامون آن آيات ذکر مي کند. از مجموع اخبار و احاديثي که در تأويل آيات مي­آورد بخوبي روشن مي شود که بيشتر راويان و محدثان سنّي مذهب نيز مانند علماي شيعه مذهب آيات مورد نظر را - که نمونه­ئي از آنها در همين مقاله آورده خواهد شد- مخصوص اهل بيت يعني: پيغمبر اکرم و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام مي دانند.

چون محتواي کتاب مقريزي همان مطالبي بود که نويسنده از مدتها پيش در نظر داشت در آن زمينه مقاله و رساله­ئي فراهم آورد، پس از مطالعه کتاب بر آن شدم که بر روش مقريزي و با استفاده از کتاب وي و ساير کتب معتبر اهل سنت برخي از آيات و احاديثي که در فضليت و طهارت و مقام والاي پيشوايان بزرگوار شيعه وارد شده است باختصار درين مقاله بياوريم تا جمعي از بيخبران يا فريب خوردگان از بي خبري و اشتباه بيرون آيند و گمان نکنند که آنچه را شيعيان درباره موالي و پيشوايان خود مي گويند فقط در کتابهاي خودشان نوشته شده و عقيده و ادعاي خاص خود ايشان مي باشد.

الف - آياتي چند از قرآن کريم:

آيه اوّل: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس، اهل بيت و يطهر کم تطهيرا. [4] اين قسمت جزء اخر اين آيه است: و قرن في بيتوکم و لا تبرجن تبرج الجاهليه الاولي و اقمن الصلوه و اتين الزکوه و اطعن الله و رسوله، انما يريد الله ليذهب....

اول اين آيه و آيه پيش از آن خطاب به زنان پيغمبر است با عبارت: يا نساء النبي...(اي زنان پيغمبر). خداوند زنان پيغمبر را هشدار مي­دهد که آنان مانند ديگر زنان نيستند اگر پرهيزگاري را پيشه خود سازند. پس از آن آنان را از اين که با مردان به نرمي سخن گويند برحذر مي­کند زيرا بر آن شيوه سخن گفتن، مرداني که در دل خود انديشه بد دارند. بطمع مي افتد. در آخر آيه به زناني دستور مي­دهد که سخن نيکو پسنديده گويند. در آيه بعد: «و قرن بيوتکن...» بآنان امر مي­کند که در خانه هاي خود قرار گيرند و مانند زنان دوره جاهليت آرايش و زينت خود را آشکار نسازند. نماز بپاي دارند و زکوه بدهند و از خدا و رسول خدا اطاعت کنند. پس از آن در آخر آيه بدينگونه تعبير شده است: انما يريد الله... همانا خداوند اراده دارد که از شما اهل بيت زشتيها و پليديها را دور و شما را پاک و پاکيزه سازد.

شيعيان باتفاق در تأويل و تفسير آيه تطهير بدلايل نقلي و استحسانات عقلي مي گويند مقصود از «اهل بيت» در ايه، پيغمبر اکرم و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام مي باشند و آيه تطهير شامل ازدواج پيغمبر و ساير خويشاوندان وي نمي­شود.

مفسران و مؤلفان اهل سنت نيز غالباً همانند شيعيان، اهل بيت را در آيه تطهير منحصر در همان خمسه آل عبا ذکر کرده­اند.

اينک برخي از احاديثي را که مقريزي، دانشمند و مورخ بزرگ سني، در تفسير آيه تطهير آورده است در اين جا مي­آوريم. [5]

1- از ابي سعيد خدري رضي­الله عنه روايت شده است که پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود آيه: انما يريد الله ليذهب... درباره پنج تن نازل شده است: من و علي و حسن و حسين و فاطمه. [6]

2- در روايت زکريا از مصعب بن شيعه از صفيه دختر شبيه نقل شده است که وي گفت: عايشه رضي الله عنها بدين گونه خبر داد: روزي بامدادان رسول خدا صلي الله عليه و آله از خانه بيرون رفت و بر دوش او کسائي منقش از پشم سياه بود. درين هنگام حسن عليه السلام بر وي وارد شد پس او را در ميان عبا با خود جاي داد پس از آن علي آمد، او را نيز در عباي خود جاي داد و اين آيه را تلاوت فرمود: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل بيت [7] ...

3- حماد بن سلمه از علي بن زيد از انس روايت کرده است که پيغمبر صلي الله عليه و سلم در مدت شش ماه هر گاه براي نماز بيرون مي رفت از نزديک خانه فاطمه عليها السلام مي­گذشت و مي­فرمود: وقت نماز است اهل بيت. آن گاه اي آيه را مي­خواند: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت [8] ...

4- زيد از شهر بن حوشب از ام سلمه رضي الله عنها چنين روايت کرده است که ام سلمه گفت: رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم با علي و فاطمه و حسن و حسين در خانه من بودند. من براي ايشان خوراکي از گوشت و آرد گندم ساختم، همگي از آن خوردند و خوابيدند بر روي آنان کساء يا قطيفه­اي کشيده شده بود، پس پيغمبر اکرم فرمود: اللهم هؤلاء اهل بيتي، اذهب عنهم الرجس و طهر هم تطهيرا، بار خدايا اينان اهل بيت من هستند، زشتي و پليدي را آز آنان دور سازد و ايشان را پاک و پاکيزه گردان. [9]

5- يونس بن اسحاق از ابي داود و او از ابو الحمراء چنين روايت کرده استن که ابو الحمرا ء گفت: مدت هفت ماه در عهد پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از مدينه بيرون نرفتم. هر روز هنگام سپيده دم نبي گرامي را مي ديدم که بر در خانه علي و فاطمه رضي الله عنهما مي آمد و مي گفت: نماز، نماز! انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت... [10]

6- ابي نعيم فضل بن دکين از عبد السلام بن حرب و او از کلثوم محاربي و او از ابو عمار بدين گونه روايت کرده است که وي گفت: من نزد واثله بن اسقع نشسته بودم. درين هنگام نام علي رضي الله عنه بميان آمد. چند تن از حاضران بوي ناسزا گفتند، چون بر خاستند، واثله بمن گفت، بنشين تا ترا از اين کس که بوي دشنام دادند خبر دهم: من در نزد رسول الله صلي الله عليه و آيله و سلم بودم که علي و فاطمه و حسن و حسين بر او وارد شدند. پيغمبر کساء خود را بر روي آنان انداخت و گفت ک بار خدايا يا اينان اهل بيت من هستند، بار خدايا زشتي و پليدي را از آنان دور گردان و ايشان را پاک وپاک ساز [11] ...

7- وکيع از عبد الحميد بهرام و او از شهر بن حوشب و او از فضيل بن مرزوق و او از عطيه و وي از ابوسعيد خدري و او از ام سلمه رضي الله عنها روايت کرده است که ام سلمه گفت: چون آيه تطيهر: انما يريد الله... نازل شد، رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم علي و فاطمه و حسن و حسين را فرا خواند، آن گاه کسائي خيبري بر آنان پوشانيد و گفت: اللهم هؤلاء اهل بيتي، اللهم اذهب عنهم الرجس و طهر هم تطهيرا. ام سلمه گفت: آنا من از ايشان نيستم. پيغمبر فرمود: تو بسوي خير هستي. [12]

8- ابن مرزوق از عطيه و او از ابوسعيد و او از ام سلمه زوجه پيغمبر صلي الله عليه وآله و سلم روايت کرده است که ام سلمه گفت: اين آيه: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس... در خانه وي نازل گرديد. گفته است: من بر در خانه نشسته بودم، پس گفتم: يا رسول الله آيا من از اهل بيت نيستم؟ فرمود: تو بسوي خير هستي، تو بسوي خير هستي، تو از زنان پيغمبر مي­باشي. ام سلمه گفته است: هنگام نزول آيه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و علي و فاطمه و حسن و حسين رضي الله عنهم در خانه بودند. [13]

9- محمد بن سليمان اصفهاني از يحيي بن عبيد مکي و او ازعطاء ووي از عمر بن ابي سلمه (ربيب پيغمبر اکرم ) روايت کرده که عمر گفت:آيه انما يريد اله ليذهب عنکم الرجس... بر پيغمبر نازل شد هنگامي که آن بزرگوار در خانه ام سليمه بود، پس حسن و حسين و فاطمه را نزد خود خواند و آنان را در پيش خود نشانيد آن گاه علي را خواند و او را در پشت سر خود جاي داد، سپس بر خود و ايشان کسائي پوشانيد و گفت: اللهم هؤلائ اهل بيتي عنهم الرجس و طهر کم تطهيرا.

ام سلمه پرسيد من نيز از جمله ايشان هستم؟ پيغمبر فرمود: تو در جاي خود مي­باشي و تو بسوي خير هستي.2

10- از طريق سدي از ابو ديلم روايت شده است که وي گفتک علي بن الحسين سلام الله عليه بمردي از الهل شام گفت: آيا در وره اخزاب اين ايه را خوانده اي: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهر کم تطهيرا. مرد شامي گفت: آيا شما همان کسان هستيد؟ فرمود: بلي 3

بکبرين اسماء از عامر بن سعد و او از سعد نقل کرده است که سعد گفت: هنگامي که وحي نازل شد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم علي و فاطمه و حسن و حسين را در زير جامه خود داخل کرد و گفت: « رب هؤلاء اهلي و اهل بيتي»4

عبدالله بن عبد القدوس از حکيم بن سعد روايت کرده است که وي گفت: در نزد ام­سلمه رضي الله عنهما نام علي بن ابي طالب را برديم. ام سلمه گفت: آيه انما يريد الله... در خانه من نازل گرديد. آن گاه چنين گفت: پيغمبر بخانه من آمد و فرمود: به هيچکس اجازه دخول ندهم. در اين هنگام فاطمه رضي الله عنها آمد و من ياراي آن نداشتم که او را از ديدن پدر منع کنم پس حسن رضي الله عنه وارد شده و من نتوانستم او را از ديدن جد و مادرش باز دارم، آن گاه حسين آمد و باز مرا ياراي آن نبود که او را اجازه دخول ندهم، پس همگي برگرد رسول اکرم صلي الله عليه و سلم بر روي بساطي جمع شدند و پيغمبر صلي الله عليه و آله ايشان را در زير کساء خود داخل کرد، آن گاه گفت: هؤلاء اهل بيتي فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. پس وقتي که بر روي بساط جمع شده بودند اين آيه نازل گرديد. ام سلمه گفته است: پس من گفتم: يا رسول الله و من نيز؟ ولي بخدا سوگند جواب آري نداد و چنين فرمود «تو بسوي خير هستي» [14]

مقريزي پس از ذکر روايت و اخبار بسياري مشعر بر اين که مقصود از اهل بيت در آيه شريفه همان پنج بزرگوار يا آل عبا مي باشد و در اين گفتار مقداري از آن احاديث آورده شد در دنبال آن اخبار چنين مي­گويد:

برخي ديگر گفته­اند که مقصود از اهل بيت در آيه ازدواج پيغمبر صلي الله عليه و آله هستند.

در اين جا نمونه­اي از اخباري را که مقريزي در کتاب خود و ديگران در گفتها و آثار خويش آورده­اند و «اهل بيت» را بطريق ديگري معني کرده­اند، نقل مي­کنيم. از مفاد اين اخبار هر کس که داراي اندکي بصيرت باشد وحب و بغض و تعصب بيجا را از خود دورکند، از خود بسهولت نادرستي و مجعول بودن آن را در مي­يابد.

اين گروه از طريق اصبغ از علقمه خبري ذکر کرده اند بدين گونه که: عمر رضي الله عنه در باز فرياد مي­زد که آيه: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهير را در حق زنان پيغمبر باختصاص نازل شده است. [15]

اينک اندکي در پيرامون حديث اخير که اهل بيت اختصاص به زنان پيغمبر اکرم داده شده است بررسي و پژوهش مي­کنيم.

مي­دانيم زمان عمر نزديک به زمان رسول اکرم صلي الله عليه و آله بود و هنوز مفسران و شارحاني که قرآن را بهوي و هوس خود و براي خشنودي زمامداران وقت تأويل و تفسير کنند پيدا نشده بودند و صحابه و ساير مردم از معاني قرآن کريم همان را درک مي­کردند که در زمان پيغمبر وي هنگام نزول آيات همان معني فهميده مي­شد، بنابراين اگر مصداق و مفهوم اهل البيت در آيه: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت...

همسران پيغمبر مي­بودند، هيچ دليل و انگيزه اي در ميان نبود که عمر يا عکرمه در بازار فرياد زند که آيه تقطير فقط درباره زنان پيغمبر صلي الله عليه و آله نازل شده است، زيرا همه مردم همان معني را از آيه مي فهميدند که عمر فهميده بود. البته اگر آيه از متشابهات بود جاي چنان اعلام و تنبيهي وجود داشت ولي چنان که روشن است آيه از متشبهات قرآن نيست.

جاي اين گونه توهم و فرضي هم نيست که گفته شود: اهل بيت و خاندان پيغمبر پس از آن بزرگوار، در ميان مردم اعمال نفوذ کردند و با تبليغ و تطميع بمردم چنان تفهيم کردند که مقصود از « اهل بيت » در آيه تطهير ايشان هستند نه جز آنان زيرا بشهادت تاريخ و قرائن بسيار اهل بيت و عترت پيغمبر پس از رسول اکرم گرفتار انواع و اقسام بي حرمتيها و آزار شدند خاصه از جانب قبيله خود، قريش مظهر کامل اهل بيت حضرت فاطمه و علي و حسن و حسين عليهم السلام بودند و چنان که بر همه مسلمانان پوشيده نيست هر يک از آن بزرگواران بنوعي گرفتار بزرگترين آزارها و بي حرمتيها از هم کيشان و خويشان و بيگانگان زمان خود شدند و اصولا بيشتر مردم قريش و بزرگان مهاجران بعللي که در کتابهاي سير و تواريخ نوشته شده است دشمني خاصي با علي عليه السلام و خاندان او داشتند و تا آن جا که توانستند در محو آثار و احاديثي که در فضليت آن بزرگواران از پيغمبر نقل شده بود کوشيدند، با اين کيفيت چگونه ممکن است تصور شود که در چنان محيط دشمن­زا و پر کينه و حسدي، خاندان علي عليه السلام که همان اهل بيت پيغمبر هستتند بتوانند چنان اعمال نفوذي بکنند؟

بر عکس خاندان علي که دور از سياست و بر کنار از مسائل و حوادث روز بودند، کسان ديگري که در پاره اي از اخبار و تفاسير، «اهل بيت» در آيه به آنان تأويل شده است:

همسران پيغمبر يا مطلق بني هاشم شامل عباس و ساير اعمام و پسر عمان پيغمبر صلي الله عليه و آله، پس از رحلت پيغمبر در نزد خلفا و صحابه همه معزز و داراي جاه و مقام بودند که از آن جمله است ام المؤمنين عايشه. اگر مقصود از اهل بيت، چنان که در حديث علقمه و فرياد زدن عمر يا عکرمه در بازار درباره معني اهل بيت و نظاير اين حديث آمده است همسران پيغمبر و اعمام و بني اعمام او مي بودند بيقين همگي آنان اين فضليت و امتياز را درباره خود حفظ مي کردند و هميشه بدان افتخار و استناد مي جستند، در صورتي که ام المومنين عايشه يکي از کساني است که از طرق مختلف از وي روايت شده است که مقصود از اهل بيت همان پنج تن آل عباست [16] . عالم و مفسر بزرگ طبرسي که تفسيرش مورد قبول و استناد همه محققان اسلامي است در تفسير آيه تطهير چنين نوشته است: «همه مسلمانان اتفاق دارند که مراد از اهل بيت، خاندان پيغمبر ماست ولي در اين که آنان چه کساني هستند اختلاف کرده اند. عکرمه گفته است: ايشان همسران اکرم صلي الله عليه و آله هستند زيرا اول آيه خطاب به ايشان است ولي ابوسعيد خدري و انس بن مالک وواثلة بن اسقع و عائله و ام سلمه گفته­اند: اين آيه مختص است بر رسول اکرم و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام.» [17]

اينک چند دليل استحساني و ادبي در تأييد و قطعيت اين که مقصود از اهل بيت همان پنج تن و پيوندان اصلي پيغمبر اکرم صلي الله عليه مي­باشند نه همسران آن بزرگوار در اين جا آورده مي شود:

1- در قرآن کريم از همسران پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله، در چندين سوره و آيه به نساء يا ازدواج نام برده شده است: و ازواجه امهاتهم [18] - يا نساء النبي من يأت منکن بفاحشه مبينه [19] ... يا ايها الذين قل لازواجک [20] ... - و اذا سر النبي الي بعض ازواجه حديثا... [21]

ولي در هيج جا از آنان به « اهل بيت » تعبير نشده است. اگر آنان جزء اهل بيت مي­بودند با آن که در قرآن کريم در موارد بسيار از آنان نام برده شده است لااقل در جاي ديگري غير از آيه مورد بحث، بايد اين تعبير درباره آنان آورده ميشد. در آيه قبل از آيه تطهير نيز خطاب به همسران بعبارت: يا نساء النبي مي باشد. اگر، چنان که برخي ادعا کرده­اند مقصود از اهل بيت همان نساء است مقتضي فصاحت و صراحت اين بود که بجايي «اهل البيت» در: انما يريد الله...، «نساء النبي» گفته مي شد تا به صدر آيه و با موارد ديگري که در قرآن از همسران پيغمبر اکرم ياد شده است موافق باشد. بنابراين، تغيير رئوس کلام از «نساء النبي» به «اهل بيت» آن هم باصطلاح ادبي بطريق مدح و اختصاص خود دليل بر ين است که مقصود از اهل بيت همسران نيستند.

و اما اين که علي و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام بيقين جزء اهل بيت هستند به استناد چندين روايت است که در همين گفتار آورده شده است از آن جمله حديث حمادبن سلمه. مفاد برخي از اين احاديث مشعر برين است که پيغمبر در مدت شش ماه هر گاه براي نماز خارج مي شد در برابر خانه فاطمه عليه السلام مي ايستاد و مي­فرمود: نماز ! نماز ! اي اهل بيت و آن گاه آيه ک انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت... را قراءت مي فرمود. آيا راهي روشن تر و استوارتر براي فهماندن بمسلمانان که مقصود از اهل بيت فاطمه و حسنين هستند جز راهي که پيغمبر بر گزيده بود مي توان تصور کرد؟

2ـ در هيچ تاريخ و روايتي ديده نشده است که همسران پيغمبر يا عباس و فرزندان او، خود را اهل بيت خوانده يا ديگران ايشان را بدين عنوان ياد کرده باشند، ولي خطب علي عليه السلام و گفتار ائمه ديگر که فرزندان وي و فاطمه عليهما السلام بودند بهترين گواه است که مقصود از اهل بيت هم ايشان هستند زيرا هميشه خود آنان خود را اهل البيت مي خواندند و هم ديگر ايشان را بهمين عنوان ياد مي کردند و هيچکس در مقام معارضه با آن بزرگواران در ين عنوان بر نيامده است.

از مفاد آيه تطهير بخوبي روشن است که اراده خداوند بر آن تعلق گرفته بوده است که اهل بيت از هر زشتي و پليدي بدور و بصفت طهارت و پاکي بتمام معني آراسته باشند.

البته اراده خدا بي چون و چرا تحقق مي يابد. حال بايد براي يافتن مصداق «اهل بيت» که متصف به صفت طهارت و عصمت و تقوي و دوري از انواع و اقسام گناهان کبيره و صغيره حتي ترک اولي باشند چه کساني هستند.

عموم مسلمانان معتدل غير از خوارج و نواصب که شايد اسلام آنان در نظر مسلمانان واقعي مورد ترديد باشد درباره علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام عقيده بطهارت و تقوي و تخلق آنان باخلاق کريم پيغمبر اسلام دارند. کتب سير و تواريخ و اخبار و روايات مشحون از فضايل و طهارت و تقوي و عبادت آن بزرگواران است، بنابراين قدر مسلم هم از اخبار و احاديث منقول و هم باستدلال و استحسان عقلي و تطبيق صفات و اخلاق اين بزرگواران با مفاد آيه تطهير، آن است که پنج تن بدليل قاطع اهل بيت هستند. اما درباره همسران پيغمبر اکرم گفته کساني که فقط آنان را اهل بيت دانسته و يا ايشان را جزء اهل بيت بر شمرده­اند مواجه با اشکالات نقلي و عقلي بسيار است. از جمله دلائل نقلي: در سلسله رواياتي که اهل بيت فقط پنج تن آل عبا ذکر شده است، چندين روايت به اميرالمؤمنين عايشه و ام­المؤمنين ام سلمه منتهي مي­شود. ام­سلمه در روايات متعدد که در همين گفتار آورده شده است از پيغمبر مي­پرسد که آيا وي جزء اهل بيت است پيغمبر گاهي در پاسخ او مي­فرمايد که تو از زنان پيغمبر هستي، گاهي مي­فرمايد که تو بسوي خير هستي ولي او را در شماره اهل بيت نمي­آورد عائشه نيز در آن همه معارضات و منازعات که با بني هاشم داشت و پس از جنگ جمل و در حين جنگ چند بار با ياران علي از جمله با ابن عباس مجادله و مناظره کرد هرگز استناد به اين ننمود در صورتي که اگر آيه تطهير شامل وي مي­شد بيقين استدلال بدان مي­کرد.

اما دليل عقلي: با اين که همسران پيغمبر همگي دامن عفتشان از هر آلودگي پاک و منزه بود و همه بافتخار لقب و شرافت «ام المؤمنين» مفتخر بودند، معهذا گاهي تحت تاثير عادات و اخلاق مخصوص زنان از قبيل غيرت و حسد و افشاء راز و نظاير اينها قرار مي­گرفتند و موجب آزار نبي اکرم مي­شدند.

قصه دوري گزيدن پيغمبر اکرم از همه زنان خود در مدت يک ماه در نتيجه افشاي سري که از ام­المؤمنين حفصه سرزد و همکاري ام­المؤمنين عايشه باوي در اموري که موجب خشم و اعراض پيغمبر اکرم از زنان گرديد در آيات سوره تحريم: يا ايها الذين لم تحرم ما احل الله لک تبتغي مرضات ازواجک و الله غفور رحيم [22] و: اذا سر النبي الي بعض ازواجه حديثا [23] ... و ديگر آيات آمده ايست و همه مفسران و مورخان بتفصيل علل نزول آيات و تباني ام المؤمنين عائشه و حفضه را- که از ساير ازدواج پيغمبر نسبت بيکديگر بيشتر دوستي و يگانگي داشتند - در آنچه موجب رنجش وجود مبارک پيغمبر شد ذکر کرده اند [24] .

آنچه نوشته شد مربوط به زمان حيات پيغمبر اکرم بود، پس از رحلت؛ آن بزرگوار نيز چنان که مي­دانيم ام­المؤمنين عايشه با علي عليه­السلام که خليفه زمان بود و همه مسلمانان و صحابه پيغمبر در مدينه باوي بيعت کرده بودند از در مخالفت در آمد و بر خلاف صريح آيه قرآن: و قرن في بيوتکن... که خدواند زنان پيغمبر را امر کرده بود در خانه­هاي خود قرار گيرند، از حريم خود بيرون آمد و جنگي را بپا داشت که بالغ بر بيست هزار از مسلمانان در آن جنگ کشته شدند. پس از آن از کار خود پشيمان شد و چنان که نوشته­اند از گناه خود توبه نمود.

مقصود نويسنده در اين جا بهيچوجه ورود در بحث تاريخي و بيان علل جنگ جمل يا انتقاد و مدح ام المؤمنين عايشه نيست و موضوع بحث نيز دور از اين گونه مسائل است بلکه منظور اثبات کساني است که «اهل بيت» در آيه تطهير را اختصاص بزبان پيغمبر داده­اند زيرا با توجه بصدر آيه که اراده خدواند بر آن تعلق گرفته است که «اهل بيت» از هر پليدي و زشتي پاک و پاکيزه باشند [25] بطور قطع نمي­توان کساني را که اشتباهات و لغزشهايي در زندگي مرتکب شده­اند - بر فرض اين که بعدا توبه هم کرده باشند - جزء ومصداق اهل بيت در آيه: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل بيت و يطهر کم تطهيرا قرار داد زيرا اراده خدواند به پاکي آنان تعلق گرفته است.

چنان که از پيش نيز اشاره کرديم ام المؤمنين ام سلمه و ام المؤمنين عائشه که هر دو از ازدواج به نام پيغمبر اکرم هستند خود مصادر رواياتي قرار گرفته اند که اهل بيت را در آيه تطهير اختصاص به پيغمبر اکرم و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام داده اند و همه مسلمانان اتفاق دارند که اين بزرگواران مصداق کامل طهارت و قدس و تقوي بوده اند و هيچ گرد ترک اولايي بر دامن ايشان نه نشسته است.

(اين بحث ادامه دارد)

[1] -احمد بن علي بن عبد القادر تقي الدين مقريزي مشهور مصري در قرن نهم هجري است. وي در سال 766ه در قاهره زاده شد و بسال 845ه. در همان شهر پس از عمر طولاني در گذشت. نياکانش در ديهي بنام مقريز از نواحي بعلبک ساکن بودند و از انجا بمصر هجرت کردند. مقريزي در اغلب علوم زمان تبحر يافت و کتب و رسالاتي در علوم گوناگون از وي بجاي ماند. در فن تاريخ از شاگردان بنام مشهور مورخ معروف ابن خلدون بود و در نگارش مسائل و مواضيع تاريخي از روش استاد خود ابن خلدون پيروي کرده است. آثار او را متجاوز از دويست کتاب نوشته اند که قسمت عمده آنها درباره تاريخ شؤون مختلف مصر است. کتاب بزرگ و مشهور او بنام ) ( المواعظ و لاعتبار بذکر الخطط والآثار » مي باشد کهبه خطط مقريزي شهرت دارد. اين تاريخ از سال دوازدهم هجري آغاز و به زمان مؤلف خاتمه مي يابد. مقريزي بنا بگفته سخاوي مصري (متولد 831)، مؤلف الضوء الامع در ابتدا بر مذهب حنفي بود ولي بعداٌ مذهب شافعي اختيار کرد.

[2] -سخاوي در الضوء الامع اين رساله را بهمين نام آورده است.

[3] - مقدمه کتاب فضل اهل البيت، چاپ دوم، بيروت ص 17.

[4] - سوره احزاب 33، آيه 33.

[5] -فضل البيت صفحات 1-30،؛ج دوم، بيروت

[6] - تفسير طبري 22/5

[7] - همان مأخذ، همان صفحه.

[8] -ترمذي رجوع شود به: تحفه الخودي تفسير سوره احزاب حديث 359/9/77/68.

[9] - تفسير طبري: 22/6.

[10] - همان کتاب،همان صفحه.

[11] -تفسير طبري 22/6.

[12] -همان مأخذ، همان صفحه.

[13] - تفسير طبري 22/7.

2- همان مأخذ و همان صفحه و تحفه احوذي، کتاب تفسير 9/66

3-تفسير طبري 22/8.

4- تفسير طبري 22/8.

[14] -همام مأخذ همان صفحه « چنان که ملاخظه مي شود در متن حديث آن جا که نام اشخاص وارد بخانه ام سلمه برده شده است نام علي عليه السلام نيامده است. اگر حذف نام از نساخ نباشد، دخل و تصرف مزدوران دوره امويان و عباسيان در حديث و حذف نام علي از آن بخوبي نمايان است زيرا علاوه بر اين که در همه احاديث آيه تطهير نام علي عليه السلام ديده مي شود در آغاز همين حديث نيز راوي تصريح مي کند که: نام علي در نزد اسمه برده شد و ام سلمه بدين مناسب اين حديث را نقل کرد. مصداق: « دروغگو کم حافظه است » درين حذف و تغيير نمايان است. غير از آنچه گفته شد، موضوع ديگري که بطور آشکاتر و صراحت نظر ما را تأييد مي کند آن است که در تفسير طبري جزء 22 ص 7 چاپ بيروت بجاي کلمه « في بيتي در خانه من » در اول حديث3 کلمه « فيه - درباره علي » آورده شده است و بدين گونه معلوم مي شود که ام سلمه رضي الله عنها هنگامي که جمعي نام علي عليه السلام را ر خانه وي برده اند وي خواسته است شان و مقام علي را بآنان گوشزد کند از اين جهت گفته است که آيه: انما يريد الله... درباره وي نازل شده است. عين عبارت تفسير طبري چنين است: «... عن حکيم بن سعد قال ذکرنا علي ابن طالب رضي الله عنه عندام سلمه. قالت فيه نزلت: انما يريد الله... » جاي بسيار تأسف است که پاره اي از مغرضا و متعصبان در چاپ کتب ديني تغييراتي و تحريفاتي بدهند، چنان که در همين رساله: فضليت اهل بيت مقريزي چاپ قاهره با اين که اين حديث از تفسير طبري همان جزء و همان صفحه که ذکر شد نقل شده است معهذا مغرضان بد انديش بجاي کلمه «فيه »، « في بيتي » چاپ کرده اند.

[15] -تفسير طبري22/8 در کتاب مقريزي بنقل از تفسير طبري در متن حديث نام عمر آورده شده است عبارت کتاب است : ثم ذکر من طريق الاصبغ عن علقمه قال: کان عمر رضي الله عنه ينادي في السوق انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهر کمن تطهيرا قال نزلت في نساء النبي صلي الله عليه و سلم خاصه.

ولي در تفسير طبري (جامع البيان ) چاپ بيروت ص 7 جزء 22 در متن حديث بجاي نام عمر نام عکرمه آورده شده است. متن حديث چنين است: حدثنا ابن حميد قال ثنايحيي بن واضح قال ثنا الاصبغ عن علقمه قال: کان عکرمه ينادي في السوق تا آخر. ئ

[16] -در همين گفتار « حديث دوم از عايشه روايت شده است.

[17] - مجمع البيان في تفسير القرآن. جزء 7و 8 ص 356 چاپ تهران.

[18] - سوره 33 احزاب از آيه 6.

[19] -همان سوره از آيه 30.

[20] - همان سوره از آيه 59.

[21] - سوره 66 تحريم از آيه 3.

[22] -سوره تحريم 66 آيه 1.

[23] -سوره تحريم 66 آيه 3.

[24] -براي اطلاع بيشتر رجوع شود به تفسير طبري جامع البيان جزءأ28-30 ص 100-104 و به کتاب نساءالنبي دکتر عائشه بنت الشاطي چاپ بيروت صفحات:81-90-106-116.

[25] - از نظر علماي ادب و بلاغت آيه تطهير مشتمل بر تاکيد بليغ مي باشد زيرا اولا جمله بصورت فعليه بيان شده است و جمله فعليه خود نوعي تأکيد و قطعيت را ميرساند. ثانيا پس از جمله فعليه: « ويطهرکم »،مفعول مطلق: « تطهيرا» که مخصوص تاکيد و تثبيت مفاد جمله مي باشد آورده شده است از اين رو از مضمون جمله استفاده مي شود که « اهل بيت » مذکور در آيه تطهير با اراده خدواند از هر نوع زشتي و پليدي و اشتباه و لغزش و هوي و هوسهاي بشري پاک و منزه هستند.