محمديعقوب بشوى
در منابع تفسيرى، حديثى، رجالى و تاريخى اهل سنت صدها آيه (با پژوهش نگارنده، 135 آيه به دست آمد) در شأن فاطمه(س) و صدها روايات در باره فضايل و كمالات معنوى و شخصيت بىنظير امابيها، سرور زنان همه عالم، دختر يگانه رسول اكرم(ص) يافت مىشود. بحث و تحليل و جمعآورى آنها نيازمند چندين جلد كتاب سترگ است.
در اين مقاله برترى فاطمه(س) بر مريم(س) از ديدگاه قرآن، روايات شيعى و سنى و ديدگاه دانشمندان اهل سنت بحث شده است، به اميد اينكه همه ما از شفاعت ايشان در روز محشر بهرهمند شويم.
«و إذْ قالتِ الْملائكةُ يا مريمُ إنّ اللّه اصطفيكِ و طَهَّركِ و اصْطفيكِ على نساء العالمين؛ (1) به ياد آر زمانى را كه ملائكه گفتند: اى مريم، بدان خدا تو را براى اهدافى كه دارد انتخاب كرد و پاكيزه گرداند و از ميان همه زنان عالم برگزيد.»
دانشمندان اهل سنت در ذيل اين آيه روايات زيادى در باره برترى و فضل چهار زن آوردهاند. اين روايات را صحابه معروفى همچون ابنعباس، انس، ابىليلى، ابوهريره، عايشه، عبدالرحمن بنابىليلى، جابر بنعبداللّه، ابوسعيد، حذيفه، امسلمه، ابواسلمى، ابنمسعود، ابنعمر، عمران بنحصين، جابر بنسمره، ابىبريده اسلمى و ديگران گزارش كرده، از اهل بيت امام على(ع) و از خودِ حضرت فاطمه(ع) نقل كردهاند. نمونههايى از اين گونه روايات را ذكر مىكنيم.
رسول خدا(ص) خطاب به فاطمه(ع) فرمود: «يا فاطمة ألا ترضين أنْ تكونى سيدة نساء العالمين، و سيدة نساء هذه الامة، و سيدة نساء المؤمنين؛ (2) اى فاطمه، آيا خشنود نيستى كه برترين بانوى زنان جهان و بانوى زنان اين امت و بانوى زنان باايمان باشى!»
اين حديث را حاكم و ذهبى صحيح مىدانند. (3) بغوى گفته: «بر درستى اين حديث، اتفاق نظر هست». (4) پيامبر(ص) در جاهاى مختلف و متعدد با تعابير گوناگون بر افضليت و برترى فاطمه زهرا(ع) بر همه زنان عالم تأكيد داشت. هنگامى كه فاطمه بيمار شده بود و پيامبر اين سخن را به اصحاب گفت، آنان همراه پيامبر براى عيادت فاطمه به خانهاش آمدند. پيامبر از بيرون خانه صدا زد كه: دخترم، خودت را بپوشان چون جمعى از ياران به عيادت تو مىآيند، از آنجا كه لباس دخترش فاطمه كافى نبود عباى خود را از پشت در به او داد. پيامبر و ياران وارد شدند و بعد از عيادت از خانه بيرون آمدند، رو به يكديگر كرده از بيمارى فاطمه اظهار تأسف مىكردند، پيامبر به آنها فرمود: «اما إنّها سيدة النساء يوم القيامة؛ (5) بدانيد او بانوى تمام زنان در قيامت است.»
عايشه روايت مىكند: «روزى فاطمه نزد پيامبر آمد. راه رفتن او درست مانند راه رفتن رسول اكرم بود، پيامبر فرمود: خوش آمدى دخترم، پس او را طرف راست يا چپ خود نشاند، بعد رازى در گوش او گفت و به دنبال آن فاطمه گريان شد. گفتم: چرا گريه مىكنى؟ [پاسخ نداد] بار ديگر پيامبر راز ديگرى به او گفت، فاطمه خندان شد. گفتم: تا امروز شادى كه چنين با غم نزديك باشد نديده بودم. از علت آن سؤال كردم. فاطمه گفت: سرّ رسول خدا را فاش نمىكنم! رازدارى ادامه داشت تا پيامبر از دنيا رفت. آنگاه سؤال كردم، گفت: مرتبه اوّل پيامبر به من فرمود: جبرئيل هر سال يك بار قرآن را بر من عرضه مىداشت، امسال دو بار عرضه داشت، فكر مىكنم فقط به اين دليل است كه اجل من نزديك شده، و تو اولين كسى خواهى بود كه به من ملحق مىشوى. هنگامى كه اين سخن را شنيدم گريه كردم.
سپس فرمود: «اما ترضين أنْ تكونى سيدة نساء أهل الجنة أو نساء المؤمنين؛ خشنود نمىشوى كه بانوى زنان بهشت يا زنان باايمان باشى» هنگامى كه اين سخن را شنيدم شاد و خندان شدم.» (6)
در برخى روايات از سيادت چهار زن صحبت شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «افضل نساء العالمين خديجة، و فاطمة و مريم و آسية امرأة فرعون». (7)
در روايات تعابير مختلفى آمده همچون: «خير نساء العالمين أربع مِنْهُنّ فاطمة؛ أفضل نساء أهل الجنة أربع منهن فاطمة؛ سيدة نساء اهل الجنة أربع منهن فاطمة» كه مضمون همگى برترى بانوى آفتاب بر تمامى زنان است. همچنين «كمل مِن الرجال كثير و لم يكمل مِن النساء إلا مريم بنت عمران و آسيه بنتمزاحم (امرأة فرعون) و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد؛ (8) بسيارى از مردان، كامل گشتند و از ميان زنان، اينان كامل شدند: «مريم (دختر عمران) آسيه (دختر مزاحم و زن فرعون) خديجه (دختر خويلد) و فاطمه (دختر محمد)».
فاطمه برتر است يا مريم؟!
براى روشن شدن اين مسئله بايد به دو منبع اصلى يعنى قرآن و روايات رجوع كنيم تا معلوم شود كدام افضل معرفى شده است.
فاطمه افضل از مريم از منظر قرآن:
در آيه است: «و إذْ قالت الملائكةُ يا مريمُ إنّ اللّه اصطفيكِ و طهرّكِ و اصطفيكِ على نساء العالمين يا مريمُ اْقنُتى لربّكِ و اسْجدى و ارْكعى مع الراكعين؛ (9)
و به ياد آر زمانى را كه ملائكه گفتند: اى مريم، بىشك خداوند تو را برگزيده و تو را طهارت بخشيده و بر زنان عالم برترى داده است. اى مريم، براى پروردگارت فروتن و مطيع باش و سجده كن و با ساير ركوعكنندگان ركوع كن.»
در اين آيات دو نكته قابل دقت است.
ممكن است در ابتدا به ذهن برسد مريم بر همه زنان عالم (چه فاطمه و چه غير او) برترى دارد زيرا «على نساء العالمين» گفته است. اين آيه درست مثل آيه «يا بنىاسرائيل اْذكروا نعمتى التى انعمتُ عليكم و إنّى فضَّلتُكم على العالمين» (10) مىباشد. روشن است كه بنىاسرائيل به طور نسبى امت برگزيده در عصر و زمان خويش مىباشند، نه امت برگزيده در همه قرون و اعصار، زيرا خداوند به امت اسلامى خطاب كرده مىفرمايد: «كنتم خير امة» (11) يعنى شما (مسلمانان) بهترين امت هستيد. خير و بهتر و افضل امت، امت اسلامى است، نه بنىاسرائيل. همين طور است برگزيدن مريم بر زنان زمان خويش. چنين برداشتى از روايات هم به دست مىآيد. در تفسير اين آيه ابنعباس، حسن و ابنجريج گفتهاند: «مراد از (اصطفاء) مريم، برترى او بر زنان زمان خودش مىباشد». (12) ابنانبارى همين قول را به اكثر نسبت داده كه برگزيدن همين قول يعنى برترى مريم بر زنان عصر خويش را انتخاب كردهاند. (13)
مانند همين گفته از ابنعباس و ديگران از جمله سدى (14) هم نقل شده است و بسيارى از مفسران سنى همين قول را انتخاب كردهاند. (15)
به مريم امر شده «و اركعى مع الراكعين» همان طور كه به بنىاسرائيل امر شده بود «و اقيموا الصلاة و اتوا الزكوة و اركعوا مع الراكعين؛ (16)
و نماز را به پا داريد و زكات بپردازيد و با ركوعكنندگان ركوع كنيد.»
در هر دو آيه به حضرت مريم و بنىاسرائيل امر شده كه با ركوعكنندگان ركوع كنند. از اين دو آيه به دست مىآيد كسانى كه برتر از مريم و بنىاسرائيل هستند وجود دارند، زيرا مريم و بنىاسرائيل را دستور داده كه همراه و پشت سر آنان باشند. ركوعكنندگان چون امام و پيشواى حضرت مريم و بنىاسرائيلاند، از اينها افضل هستند. قرآن مجيد اين ركوعكنندگان را در آيه ولايت معرفى كرده است: «إنّما وليكم اللّه ... و هم راكعون». (17) ركوعكنندگان، اهل بيت عصمت و طهارت(ع) مىباشند، به ويژه امام اوّل حضرت على بنابىطالب(ع). (18)
فاطمه زهرا(س) باعث افتخار مريم(س) است زيرا قرآن مجيد دو سوره در حق فاطمه(س) و در مدح و ستايش ايشان نازل كرده است، يعنى سوره دهر (19) و سوره كوثر؛ (20) همچنين آيه تطهير (21) بر عصمت و طهارت آن بانو تأكيد كرده، اين آيه مخصوص اهل بيت به ويژه فاطمه(س) است. (22) در آيه مودت (23) محبت فاطمه را بر همه مسلمان تا روز قيامت واجب قرار داده، (24) در سوره احزاب (25) صلوات پيوسته مؤمنان را بر وجود فاطمه(س) دستور داده است. (26) همچنين دهها آيات قرآنى (27) بر فضيلت و برترى فاطمه(س) دلالت دارند. اين همه فضايل براى مريم كجا سراغ داريد؟!
فاطمه زهرا(ع) حجت خدا بر مردم بوده، (28) در آخرت مقام شفاعت را دارد. (29) محبت وى در صد جاى هولناك به كار آدم مىآيد (30) وى پاره تن پيامبر مىباشد. (31) همچنين غضب او غضب خدا و رضاى او رضاى خداوند است. (32) فاطمه(ع) با مريم(س) اصلاً قابل قياس نيست.
در پايان شايان ذكر است: برخى از دانشمندان اهل سنت همچون «نسفى» برگزيدن مريم به خاطر ولادت حضرت عيسى بدون پدر دانستهاند. (33)
1ـ گفته آلوسى: وى در ذيل آيه 42 آل عمران مىنويسد: «با اين آيه افضليت مريم بر فاطمه اثبات مىشود، البته اگر مراد از «نساء العالمين» زنان تمام اعصار و ادوار باشد اما از آنجايى كه گفته شده، مراد، زنان زمان مريم مىباشد، پس او بر فاطمه زهرا برترى ندارد و افضل نيست.»
او در ادامه مىنويسد: «حديثى را پيامبر فرمود: «انّ فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات و المتأخرات؛ فاطمه بر تمامى زنان گذشته و آينده برتر است.»
با اين حديث برترى و افضليت فاطمه بر تمام زنان ثابت مىشود، زيرا او روح و روان رسول خدا مىباشد، از اينرو بر عايشه نيز برترى مىيابد.» (34)
2ـ سهيلى: وى حديث معروف «فاطمة بضعة منى» را ذكر مىكند، سپس مىگويد: «هيچ كس را مساوى با بضعة (جگرگوشه) رسول اللّه نمىدانم.» (35)
3ـ زرقانى: «آنچه كه امام مقريزى، قطب الخضيرى و امام سيوطى با دليلهاى واضح برگزيدهاند آن است كه فاطمه افضل از همه زنان عالم حتى مريم است.» (36)
4ـ سفارينى: «فاطمه افضل از خديجه است، به خاطر لفظ سيادت و همين طور افضل از مريم مىباشد.» (37)
5ـ ابنالجكنى: «بنا بر قول صحيحتر فاطمه از همه زنان افضل است». (38)
6ـ شيخ رفاعى: «فاطمه افضل از همه زنان است، بنا بر آنچه عدهاى زيادى از بزرگان متقدمين و دانشمندان جهان، صحيح دانستهاند.» (39)
7ـ دكتر محمدطاهر القادرى برخى احاديث افضليت چهار زن را يادآور مىشود، سپس مىگويد: «در بين اين احاديث هيچ تعارضى نيست زيرا، افضليت ديگران (مانند مريم، آسيه و خديجه) مربوط به زمان خودشان است، يعنى آنها در زمان خودشان از همه زنها افضل بودند، ليكن افضليت سرور جهان، عام و مطلق است و شامل همه عالم و همه زمانهاست.» (40)
برترى فاطمه(ع) بر مريم از نگاه اقبال:
در روايت صحيح پيامبر گرامى اسلام(ص) فرمود:
«يا فاطمة ألا ترضين أنْ تكونى سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الامة و سيدة نساء المؤمنين.» (42)
اين روايت را حاكم و ذهبى هر دو صحيح مىدانند. اين روايت رساترين دليل بر افضليت فاطمه(ع) بر همه زنان عالم (از حوا تا قيام قيامت) است و هر گونه برداشت نادرست را برطرف كرده است.
در روايتى ديگر پيامبر گرامى اسلام(ص) خطاب به دختر عزيزش مىفرمايد: «ألا ترضين أنّك سيدة نساء العالمين.» فاطمه عرض مىكند: مريم چه مىشود؟ فرمود: «تلك سيدة نساء عالمها؛ (43) او سرور زنان زمان خويش بود.»
در يك حديث طولانى ابنعباس از رسول خدا(ص) روايت كرده: «ابنتى فاطمه فإنّها سيدة نساء العالمين مِن الأوّلين و الآخرين؛ (44) دخترم فاطمه بىشك سرور زنان عالمين از اولين و آخرين است.»
در روايتى ديگر در ضمن حديث طولانى پيامبر اكرم(ص) فرمود: «در دفعه چهارم خداوند نظر كرد و فاطمه را بر زنان همه عالم برگزيد.» (45)
ابنعباس از پيامبر(ص) روايت كرده: «اربع نسوة سيدات عالمهن. مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد و افضلهن عالِما فاطمة؛ (46) چهار زن، برتر و سرور زنان دوران خود هستند: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد كه در بين آنان از همه عالمتر، فاطمه است.» در روايت ديگر به نقل ابنعباس فرمود: «افضل العالمين مِن النساء الأولين و الآخرين فاطمه». (47)
در منابع روايى و تفسيرى شيعه روايات بسيار زيادى بر فضايل حضرت فاطمه(ع) دلالت دارند كه نقل آنها كتاب يا كتابهاى مستقلى مىطلبد. در اين مقاله برخى از آنها گذرا ذكر مىشود.
پيامبر اكرم حضرت محمد مصطفى(ص) در ضمن يك حديث نسبتا طولانى فرمود:
«ابنتى فاطمة و إنّها لسيدة نساء العالمين، فقيل يا رسولاللّه! أ هى سيدة نساء عالمها؟ فقال(ص) ذاك لمريم بنت عمران فأمّا ابنتى فاطمة فهى سيدة نساء العالمين مِن الاولين و الاخرين و انّها لتقوم فى محرابها فيسلّم عليها سبعون ألف ملك مِن الْمقربين و ينادونها بما نادتْ به الملائكةُ مريمَ فيقولون: يا فاطمة، إنّ اللّه اصطفيكِ و طَهّركِ و اصْطفيكِ على نساء العالمين؛ (48)
دخترم فاطمه بىشك او سرور زنان عالميان است، گفته شد: اى رسول خدا، آيا او سرور زنان زمان خويش است؟ پيامبر اكرم(ص) فرمود: مريم بنت عمران، سرور زنان زمان خويش بود اما دخترم فاطمه سرور زنان عالميان است، از اولين تا آخرين. هر گاه فاطمه در محراب عبادت مىايستد، هفتاد هزار ملائكه مقرب بر وى درود مىفرستند و سلام مىكنند و او را مانند مريم ندا مىدهند: اى فاطمه، خداوند برگزيد تو را، و پاكيزه ساخت و برگزيد بر زنان عالميان.»
در حديث ديگر پيامبر اكرم(ص) فرمود: «دخترم فاطمه بانوى زنان جهان از اولين و آخرين است. او پاره تن من، نور چشم و ميوه دل من است. روح من در بدن من است. او حوريهاى انسانى (و به وجود آمده) از من است. هر وقت در محرابش براى عبادت در پيشگاه پروردگار مىايستد، نور او براى فرشتگان آسمان مىدرخشد، چنان كه نور ستارگان براى اهل زمين مىدرخشد، و خداى عزيز و جليل به فرشتگانش مىفرمايد: فرشتگان من، خدمتگزار من فاطمه، سرور خدمتگزاران مرا بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و اندامش از خوف و خشيت من لرزان است. با قلب خود به عبادت من روى آورده است، گواه باشيد كه پيروان او را از آتش دوزخ امان بخشيدم ...». (49)
در حديث ديگرى آمده: «إنّ آسية بنت مزاحم و مريم بنت عمران و خديجة يمشين أمام فاطمة كالحجاب لها إلى الجنة؛ (50)
بىشك آسيه دختر مزاحم، مريم دختر عمران و خديجه مانند حجاب براى فاطمه پيشاپيش او به طرف بهشت راه مىروند.»
در حديث ديگر از ائمه آمده: «ما تكاملتْ نبوةُ نبىٍ مِنْ الاْءنبياء حتى أقرٍّ بفضلها و محبتها و هى الصديقة الكبرى و على معرفتها دارتِ الْقرون الاولى.» (51) مضمون روايت اين است: چقدر عظمت فاطمه(ع) در روايات ديده مىشود كه بدون اقرار و پذيرش برترى و محبت او نبوت پيامبران تكميل نمىشود. در حديث شگفت ديگرى امام باقر(ع) مىفرمايد:
«و لقد كانت(ع) مفروضة الطاعة على جميع مِن خلق اللّه، مِن الجن و الانس و الطير و الوحش و الانبياء و الملائكة؛ (52)
اطاعت فاطمه(ع) بر همه آفريدههايى كه خداوند خلق كرده، واجب بود، از جن و انس و پرنده و درنده گرفته تا انبيا و ملائكه همه بايد از فاطمه(ع) اطاعت كنند.» بىشك فاطمه(ع) سرّى از اسرار خداوند در جهان امكان است و وجود هيچ كس مانند مادر يازده امام(ع) نيست.
1 ـ آلعمران، 42. 2 ـ حاكم نيشابورى، المستدرك، (بيروت: دارالمعرفه، بىتا)، ج3، ص156. 3 ـ همان. 4 ـ شرح السنه، (بيروت: دارالفكر، 1998م)، ج8، ص122. 5 ـ ابىنعيم اصبهانى، حلية الاولياء، (بيروت: دارالكتاب العربى، 1987م)، ج2، ص42. 6 ـ محمد بناسماعيل بخارى، صحيح البخارى، (بيروت: دارالجيل، بىتا)، ج4، ص248 (كتاب بدءالخلق، باب علامات النبوة فى الاسلام). 7 ـ جلالالدين سيوطى، الدر المنثور، (بيروت: دارالفكر، 1993م، ج2، ص193. 8 ـ احمد بنحنبل، المسند، (بيروت: دار صادر، بىتا)، ج2، ص511؛ ابنصباغ مالكى، الفصول المهمه، (بيروت: مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1988م)، ص127. 9 ـ آل عمران، 43 ـ 42. 10 ـ بقره، 47. 11 ـ آل عمران، 110. 12 ـ عبدالرحمن بنجوزى، زادالمسير، (بيروت: دارالكتب العلميه، 2001م)، ج1، ص315. 13 ـ همان. 14 ـ جلالالدين سيوطى، الدر المنثور، ج2، ص194؛ اسماعيل بنكثير دمشقى، تفسير القران العظيم، (بيروت: دار المعرفه، 1987م)، ج2، ص647. 15 ـ محمود آلوسى، روح المعانى، (تهران: انتشارات جهان، بىتا)، ج3، ص138؛ على خازن، تفسير الخازن، (بيروت: دار الكتب العلميه، بىتا)، ج1، ص244؛ حسن بصرى، تفسير الحسن البصرى، (قاهره: دار الحديث، بىتا)، ج1، ص212؛ عتيق بنمحمد سورآبادى، تفسير سورآبادى، (تهران: فرهنگ نشر نو، 1381ش)، ج1، ص281. 16 ـ بقره، 43. 17 ـ مائده، 55. 18 ـ جلالالدين سيوطى، الدر المنثور، ج3، ص105. 19 ـ محمود زمخشرى، الكشاف، (بيروت: دارالمعرفه، بىتا) ج4، ص167، براى آشنايى بيشتر رجوع شود به كتاب نگارنده، «شخصيت حضرت زهرا(س) در قرآن از منظر تفاسير اهل سنت»، بحث سوره دهر. 20 ـ تفسير فخر رازى، (بيروت: دارالفكر، 1985م)، ج32، ص124؛ نظامالدين نيشابورى، غرائب القرآن، (بيروت: دار الكتب العلميه، 1996م)، ج6، ص576؛ ابراهيم بقاعى، نظم الدرر، (بيروت: دارالكتاب العلميه، 1995م)، ج8، ص549؛ محمد شفيع، معارف القرآن، (كراچى: ادارة المعارف، 1999م)، ج8، ص828. براى آشنايى بيشتر ر.ك: همان، بحث بررسى سوره كوثر. 21 ـ احزاب، 33. 22 ـ محمد بنجرير طبرى، جامعالبيان، (بيروت: دارالفكر، 1988م)، ج12، ص7، براى آشنايى بيشتر رجوع شود به همان، بحث آيه تطهير. 23 ـ شورى، 23. 24 ـ الدر المنثور، ج7، ص348، براى آشنايى بيشتر به همان، بحث آيه مودت رجوع شود. 25 ـ احزاب، 56. 26 ـ صحيح البخارى، ج8، ص95، به همان، بحث صلوات رجوع شود. 27 ـ رجوع شود در همه بحثهاى مطرح شده در كتاب نگارنده. 28 ـ ابراهيم جوينى، فرائد السمطين، (بيروت: مؤسسة المحمودى للطباعة و النشر، 1978م)، ج2، ص آخر؛ سليمان قندوزى، ينابيع الموده، (قم: منشورات مكتبة بصيرتى، 1966م)، ص787؛ موفق بناحمد خوارزمى، مقتل الحسين، (تهران: مكتبة نينوى الحديثه، بىتا)، ج1، ص95. 29 ـ احمد قرمانى، اخبار الدول و آثار الاول، (بيروت: عالم الكتب، بىتا)، ص88. 30 ـ موفق بناحمد خوارزمى، همان، ص59. 31 ـ حاكم نيشابورى، المستدرك، ج3، ص158. 32 ـ همان، ص153. 33 ـ تفسير عبداللّه نسفى، (بيروت: دارالكتب العلميه، 1995م)، ج1، ص255. 34 ـ محمود آلوسى، روح المعانى، ج3، ص138. 35 ـ روض الانف، (مصر: مكتبة الكليات الازهريه، بىتا)، ج1، ص279. 36 ـ همان، ص178. 37 ـ همان. 38 ـ همان. 39 ـ همان. 40 ـ الدرة البيضاء فى مناقب فاطمه الزهراء، (لاهور: منهاج القرآن، 2003م)، ص33، در حاشيه كتاب. 41 ـ محمد اقبال، كليات اشعار اقبال، (لاهور: چاپ نسائى)، ص103. 42 ـ المستدرك، ج3، ص156. 43 ـ محمد شوكانى، فتح القدير، (بيروت: دار المعرفه، 1996م)، ج1، ص439. 44 ـ ابراهيم جوينى، فرائد السمطين، ج2، ص35. 45 ـ سليمان قندوزى، ينابيع المودة، ص247، باب 56. 46 ـ الدر المنثور، ج2، ص194. 47 ـ المناقب المرتضويه، ص113، به نقل از غلامرضا كسائى، مناقب الزهراء، (قم: مطبعة مهر، 1398ه··· )، ص62. 48 ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، (بيروت: مؤسسة الوفاء، 1983م)، ج43، ص24، ح20. 49 ـ حسين شيخالاسلامى، مسند فاطمة الزهراء، (قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، 1377)، ص72. 50 ـ همان. 51 ـ محمدفاضل مسعودى، الاسرار الفاطميه، (مؤسسة الانوار الفاطميه، 2002م، بىجا)، ص219. 52 ـ ابىجعفر محمد بنجرير بنرستم طبرى، دلائل الامامة، (قم: منشورات الرضى، 1363)، ص28.