مظفر شاهدي
ريچارد نيكسون رئيسجمهور وقت آمريكا همراه با هنري كيسينجر مشاور امنيت ملي آن كشور پس از پايان ملاقات با رهبران شوروي در مسكو طي روزهاي 10 و 11 خرداد 1351/ 30 و 31 مه 1972 وارد تهران شدند و با شاه ملاقات و مذاكرات دوستانهاي انجام دادند. شواهد موجود حاكي از گسترش روابط دوستانه بي سابقه ميان شاه و آمريكا بود. طي اين ملاقاتها ريچارد نيكسون ضمن تمجيد از رهبري شاه و نقش او در تحكيم و تثبيت امنيت منطقه خليج فارس قول داد « كه او هرگونه سلاح غيرهستهاي را كه بخواهد ميتواند از امريكا خريداري نمايد». اين قول مساعد نيكسون فرصت مغتنم و در واقع شعفانگيزي در اختيار شاه قرار داد تا براي خريد آخرين تجهيزات پيشرفته نظامي از آن كشور خوابهاي طلايياش را در عالم واقع تعبير كند. در اين ميان بالاخص وزارت دفاع و وزارت امور خارجه امريكا به دستور رئيسجمهور « از روند نظارت بر فروش تسليحات [به ايران] معاف» شدند و در همان حال سياست فروش اسلحه به ايران « براي توليدكنندگان اسلحه در امريكا و سه بخشي كه مسئول تهيه ساز و برگ نظامي در آمريكا هستند و سازمان كمكهاي امنيت دفاعي يك منبع ثروت بادآورده» شد. در همان حال هنري كيسينجر به وزراي دفاع و خارجه امريكا تذكر داد كه از آن پس « طبق معمول به طور كلي خريد سازوبرگ نظامي در درجه نخست بايد به درخواست دولت ايران واگذار شود». به رغم دستور اكيد نيكسون پنتاگون هشدار داد كه « ايالات متحده خود را متعهد به فروش F-14 و F-15 به ايران نكند و بمبهاي هدايتشونده با ليزر در اختيار شاه قرار ندهد» اما نيكسون و كيسينجر به اين هشدارها توجهي نشان ندادند.
بدين ترتيب شاه بالاخص امكان يافت براي خريد جتهاي جنگنده F-14 تام كت كه « در آن زمان پيچيدهترين و گرانترين جت جنگنده در دنيا بود» با كمپاني گرومن به توافق لازم دست يابد. بدين ترتيب طي سالهاي 1351-1356ش / 1972-1977م تجهيزات پيشرفته نظامي فراواني از سوي شا ه به كمپانيهاي اسلحهسازي امريكايي سفارش داده شد و ميزان فروش اسلحه امريكايي به شاه طي اين فاصله زماني به بيش از 2/16 ميليارد دلار بالغ شد. و به تبع آن بودجه نظامي ايران كه در سال 1351ش / 1972م حدود 4/1 ميليارد دلار بود در سال 1356ش/ 1977م به 4/9 ميليارد دلار رسيد « يعني افزايشي برابر 680 درصد».
براساس آمارهاي موجود در سال 1356ش بودجه نظامي ايران « برابر 40 درصد بودجه كل كشور بود». روند خريد سيلآساي اسلحه فقط زماني شدت قابل توجهي گرفت كه در سال 1352ش/ 1973 قيمت نفت به حدود 4 برابر افزايش يافت و به دنبال آن عايدات نفتي ايران نيز از 4 ميليارد دلار در سال به رقم 20 ميليارد دلار افزون شد. در واقع « هم نيكسون و هم كيسينجر دادن اختيارات تام نظامي را به شاه نهايتاً به عنوان نياز آمريكا به داشتن يك نيروي محلي قدرتمند كه بتواند از منافع امريكا در خليج فارس حمايت به عمل آورد توجيه ميكردند» و به عبارت ديگر « هر دو منافع ايران و آمريكا را هممرز و قرين يكديگر ميديدند» در اين ميان هنري كيسينجر معتقد بود « شاه نادرترين رهبران و يك متحد قطعي و بي چون و چرا و كسي است كه درك او از دنيا نقطهنظرهاي ما را تقويت ميكند». بدين ترييب شاه مشتاقانه ليست بلندبالايي از تجهيزات نظامي امريكايي را سفارش داد و علاوه بر سفارش خريد هواپيماهاي F-14 درصدد برآمد جتهاي پيشرفتهتر F-16 و F-18 را نيز به كمپانيهاي سازنده در امريكا سفارش دهد. اين طرح «جزئي از برنامه بازرگاني 50 ميليارد دلاري بود كه ميبايست بين سالهاي 1354-1359ش/ 1975-1980م بين دو كشور انجام پذيرد». در اين ميان هنري كيسينجر تصريح ميكرد كه دولت آمريكا براي برآورده ساختن نيازهاي تسليحاتي شاه آمادگي لازم را دارد و به منتقدان هشدار ميداد كه « شاه مشتري خوشپرداخت و معتبري است». هر چند طي سالهاي 1351-1357 شاه موفق شد مقادير معتنابهي از تجهيزات پيشرفته نظامي مورد تقاضا و ازجمله 80 فروند هواپيماي تام كت F-14 را از امريكا دريافت دارد، اما طوفان انقلاب براي تداوم خريدهاي باز هم بيشتر نظامي ـ تسليحاتي مجال لازم را به او نداد.