عاشق اصل ولايت گشتهايم
«وال من والا»ست در خم غدير
حيدر كرار، مستت مىشويم
عمر ما در جذبه نازت گذشت
بيعتخورشيد را باور كنيم
اين غدير خم، خم اهل ولاست
ما سبكبالان كوى حيرتيم
شيعه را تفسير خون بايد نمود
خون ما جارى است در رگهاى دشت
خون، بهاى عشق بازى مىشود
مكتب ما مكتب خون است و بس
هر كه را زخمى نباشد شيعه نيست
شيعه بىدرد آيا هست؟ كيست؟