شد. فكر مى كرد چه كند كه آن حضرت فرمود: «يا حميرى ما فى ابريقك»؟ حميرى چه در كوزه دارى؟ عرض كرد:
شير. حضرت دستش را گرفت و فرمود: مقدارى در دست من بريز. ناچار قدرى سر كوزه را به طرف دست آن حضرت خم كرد. ديد شير از كوزه بر دست آن بزرگوار ريخت. حضرت فرمود: «مَن امام زمانك» ; امام زمانت كيست؟ عرض كرد: «امامى من حوّل الخمر لبناً» ; امام من كسى است كه شراب را به شير تبديل مى كند. وى همان جا به امامت آن حضرت ايمان آورد و اشعارى در اين بابت سرود و گفت: تجعفرت باسم الله و الله اكبر ، به نام خدا جعفرى مذهب شدم و خدا از هر چه تصوّر شود بزرگ تر و بزرگوارتر است.(1) پس در آن زمان هم مردم ائمّه ى طاهرين را احترام مى كردند و در حضورشان شرم و حيا داشتند، ولى در زمان غيبت كه هيچ مانعى در كار نيست، اگر كسى امامان معصوم (عليهم السلام) را مطّلع به اسرار بداند و از آنان حيا كند و از احتمال حضورشان متنبه شود و هميشه با اين احتمال از گناه پرهيز كند و يك مؤمن پاك به تمام معنى گردد، بسيار مهم است. پس فرق بين شيعه ى مؤمن و شيعه ى منافق آشكار مى شود.
مى توان گفت از جمله ى آثار غيبت امام مهدى اين است كه مردم جهان از تبهكارى و ظلم و جنايت و بى عدالتى و خيانت خسته شده و به تنگ مى آيند به طورى كه تمام مردم جهان تشنه ى عدالت مى شوند. حتى كافران و جنايت كاران و ستم كاران يك دست مشتاق عدالت مىشوند.آن قدر ظلم وبىعدالتى مردم جهان را تحت فشار مىگذارد تا اين كه مردم خواهان عدالت مىشوندوهمگى براى قدوم مبارك منجى عالم بشريّت بشدت انتظار مىكشند تا ازفسادهاى زيادى كه درعالم واقع شده رهايى يابند.
1- رجال مامقانى، ج 1، ص 142.