سيد مهدي موسوي
يكي از مهمترين نعمتهاي خداوند، احساس لذت است كه در وجود انسانها به امانت گذاشته شده است.
احساس لذت سبب ميشود كه جانداران در پي كسب عوامل بقاي خويش برآيند و همين امر است كه اميد به زندگي و نشاط را در دل انسانها زنده نگه داشته، ادامه حيات را براي آنان موجه و دلپذير ميسازد.
در حقيقت، احساس لذت، انسان را نسبت به نعمتهاي بيكران خداوند آگاه ميكند و او را به سپاسگزاري در برابر آن وا ميدارد، زيرا لذتي كه چشم از ديدن منظرههاي زيبا و فرحانگيز و گوش از شنيدن آواي دلنشين پرندگان و ذائقه از چشيدن طعم انواع خوردنيها و آشاميدنيها احساس ميكند، خود وسيلهاي است تا انسان لطف حق را نسبت به خويش بفهمد و شاهد احاطه نعمتهاي بيپايان الهي باشد.
بسياري بر اين پندارند كه لذت، تنها در امور جسماني حاصل ميشود و انسان تنها از طريق خوردن و آشاميدن و غريزه جنسي به لذت مطلوب ميرسد. ولي حقيقت اين است كه آنچه اينان به عنوان لذتهاي انساني تصور كردهاند، چيزي است كه ساير حيوانات نيز از آن بيبهره نيستند و حتي در برخي از اين زمينهها از انسان چند گام جلوترند، در حالي كه نوع بشر به خاطر مقام انسانيت، داراي لذتهايي است كه در دايره عالم حيواني وجود ندارد؛ كساني كه زندگي خود را تنها در دنياي خوراك و پوشاك و امثال آن خلاصه كردهاند، از سر ناداني هر خوشي و لذتي، بجز لذتهاي مادي و حيواني را انكار ميكنند و گاه از اساس بر آن ميتازند.
انسان به اقتضاي وجود خود كه داراي ابعاد مختلف است، لذتهاي گوناگوني دارد، چنانكه در كنار هر لذتي، نوعي درد و رنج دارد. انواع لذتها از اين قرار است:
1 ـ لذت جسماني: و آن احساس خوشي و سروري است كه از طريق جسم بر شخص حاصل ميشود. اين سرور هنگامي به انسان دست ميدهد كه بدن مشغول پاسخگويي به نيازهاي طبيعي خويش باشد، مانند خوردن، آشاميدن، استراحت كردن و امثال آن. طبيعي است كه در صورت تأمين نشدن خواستههاي جسم، احساس رنج و ناراحتي به انسان دست ميدهد.
2 ـ لذت خيالي: اين نوع احساس، هنگامي براي انسان ايجاد ميشود كه به توسط قوه خيال، صحنههايي را تصور كند كه موجب لذت و سرور شود، مانند تخيل منظرههاي فرحانگيز يا پيروزي بر رقيب و امثال آن.
3 ـ لذت عقلاني: اين قسم از لذت با شناخت حقايق و معارف صحيح و كشف مجهولات در عرصههاي مختلف، براي انسان حاصل ميشود. در مقابل جهل و باز نشدن گرههاي كور علمي و عقلي، موجب گرفتگي و ناخوشي شخص خواهد شد.
4 ـ لذت روحاني: اين احساس، عاليترين و زيباترين حالات روح انسان است. كساني كه از اين لذت بهرهمندند، ميفهمند كه تمام لذتهاي مادي در برابر آن كوچك است و هيچيك از نعمتهاي مادي با آن قابل
مقايسه نيست اين لذت وقتي به انسان دست ميدهد كه روح بيهيچ واسطهاي با اصل حقيقت عالم يعني آفريدگار خويش ارتباط برقرار كند. هرچه اين ارتباط، شديدتر و نزديكتر باشد، عمق لذت و شدت آن نيز بيشتر است و تا جايي به پيش ميرود كه دارنده اين لذت روحاني حاضر نميشود لحظهاي از آن را با تمام لذتهاي دنيا عوض كند. چنين شخصي عبادت را نه براي دنيا و نه حتي براي آخرت و نعمتهاي بهشتي، بلكه فقط به عشق محبوب و رضاي او انجام ميدهد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود: عابدان و ستايشگران خداوند بر سه دستهاند: گروهي از روي ترس و عدهاي براي ثواب و برخي به خاطر محبت و عشق به خدا سر به درگاهش ميسايند و اين نوع آخر، از برترين عبادتهاست.(1)
صاحب چنين مقامي لحظه وصال و لقا را به هر دو جهان نميدهد و سختي و راحتي روزگار براي او يكسان است.
رسول گرامي اسلام صلياللّه عليهوآله فرمود: بهترين مردم كسي است كه عاشق عبادت باشد، با قلب خود آن را دوست بدارد و با آن درآميزد و بدن را به عبادت وا دارد و فارغ از هر چيز بدان بپردازد. در اين صورت، چنين كسي به آنچه در دنيا ـ از رفاه و سختي ـ برايش پيش ميآيد، اهميتي نميدهد. (2)
دارنده اين حالاتِ خوش، چنان مجذوب اين سرمايه بزرگ و ناياب است كه تمام دنيا و زندگي آن را تنها براي همين لذت ميخواهد و بس. بنا به فرموده امام امت رضواناللّه تعالي عليه:
«اگر سحر نبود، زندگي نبود.»(3)
براساس فرمايش امامالعارفين عليبنابيطالب عليه السلام در دعاي كميل، آن كس كه حلاوت و طعم شيرين عبادت و لقا و محبت الهي را با ذائقهاش چشيده باشد، عذاب دوزخ و دوري از تمام لذتهاي بهشتي را تحمل ميكند، اما طاقت دوري و فراق يار و محبوب حقيقي را ندارد، و به جايي ميرسد كه در مناجات با خداي خود ميگويد:
...پروردگارا، اگر مرا در سختترين عذابهاي جهنّم نيز گرفتار سازي، به دوزخيان اعلام ميكنم كه من تو را دوست دارم.(4)
همانگونه كه در حديث قدسي آمده است، چنين شخصي حتي در آن هنگامكهدر نعمتهاي بهشتي غرق است ـ كه به هيچ وجه قابل قياس امام صادق(ع): ...برخي به خاطر محبت و عشق به خداوند سر به درگاهش ميسايند و اين از برترين عبادتهاست.
ميباشد.
شناخت حقايق و معارف صحيح و كشف مجهولات نيز احساس لذتي به دست ميدهد كه آن را «عقلاني» ميناميم.
با لذتهاي اين جهان نيست ـ غافل از تمام آن نعمتها به راز و نياز با محبوب مشغول است و شيفته توجه به وصال و سرمست لقا و حضور در پيشگاه معبود است.(5)
و چنين است كه براساس هدايت الهي و بر مبناي همين حديث شريف، شيفتگان كوي حضرت حق «جّلوعلا» هنگام عبادت در همين دنيا به شبيه چنان لذتي دست مييابند و اگر آخرت را ميطلبند، نه براي لذتهاي غير قابل وصف آن، بلكه به خاطر آن است كه بركنار از علاقهها و موانع طبيعت و با ارتباط شديدتر كه لازمه آن جهان است، از لقاي الهي و قرب به او بهرهمند گردند و همانطور كه گفتيم، شدت جذبه و دلربايي معبود براي واجدان اين مقام به اندازهاي قوي است كه آنها را از خود بيخود كرده و رنجهاي خود را فراموش كردهاند.
در تاريخ زندگي اميرمؤمنان علي عليهالسلام آمده است كه تيري به امام خميني (ره): اگر سَحَر نبود، زندگي نبود.
انسان برخوردار از لذتهايي است كه در عالم حيوانات وجود ندارد.
احساس روحاني عاليترين و زيباترين حالات روح انسان است و لذتهاي مادي در برابر آن بسي بيارزش و كوچك است.
ناديده گرفتن لذتهاي معنوي، ناشي از بيهمتّي و پستي انسان و بيانگر ناداني و بيخبري اوست.
پاي آن حضرت اصابت كرد. براي بيرونآوردن تير، حضرت امامحسن عليهالسلام پيشنهاد كرد كه صبر كنيد تا پدرم مشغول نماز شود، آنگاه تير را از پاي ايشان در آوريد. وقتي آن حضرت مشغول نماز شد تير را از پاي مباركش بيرون آوردندوآن عاشق دلباخته و مجذوب، هيچ احساس درد نكرد. سپس از روي ملاطفت به فرزندش امام حسن عليهالسلام فرمود: اين نقشه را تو اجرا كردي؟!(6)
همچنين از رسول اكرم صلياللّهعليهوآله روايت شده كه فرمود:
شعيب پيامبر بر اثر محبت الهي آنقدر گريه كرد تا كور شد. سپس خداوند بينايياش را بدو برگرداند. دوباره آنقدر گريست تا نابينا شد. اين بار نيز خداوند او را شفا داد. چهار بار اين عمل تكرار شد. آنگاه خداوند بدو فرمود: اي شعيب! اگر ناله تو از ترس جهنم است، تو را از آن بركنار كردم و چنانچه از روي شوق بهشت است، آن را برايت مهيا نمودهام.
حضرت شعيب عرض كرد: مولاي من! تو خود ميداني كه گريه من براي هيچيك از اينها نيست، ليكن محبت و عشق تو در دلم جا گرفته و صبر و طاقت را از كفم ربوده و جز وصال تو هيچ چيزي مرا آرام نخواهد كرد.(7)
البتهدراينمجال،سخنبسياراست؛مقصودماازذكر اين مختصر آن بود كه ناديدهگرفتن لذتهاي معنوي و منحصر دانستن لذت به ارضاي تمايلات حيواني، برخواستهازبيهمتيوپستي شخص است و بيانگر ناداني و بيخبري اوست.
حيف است انساني كه اشرف موجودات است و در بهترين وضعيت آفريده شده، به خود ستم كند و ارزش خويش را پايمال هوا و هوسهاي زودگذر سازد و بطوري با جوهر نفيس و گرانمايه روح خود بازي كند كه اين شريفترين را به ذليلترين و اين مقام والا را به «اسفلسافلين» تبديل نمايد.
1 ـ اصول كافي، ج 2، ص 84.
2 ـ همان مصدر، ص 83.
3 ـ به نقل از آيتاللّه امامي كاشاني در خطبههاي نماز جمعه تهران.
4 ـ مناجات شعبانيه.
5 ـ الجواهر السنيّة في الاحاديث القدسيّة، ص 111.
6 ـ ارشادالقلوب، ديلمي، ج 2، ص 217.
7 ـ قصص الانبيا، ص 243.