25 ـ با توجه به اين كه لفظ موسيقى يونانى است و به گفته اهل لغت:
الف . تركيبى از (موسى) (نغمه) و (قا) (موزون و خوش)
ب . تركيبى از (مو) (در زبان سريانى يعنى هوا) و (يسقى) (گره و قيد) كه گويا نوازنده متصل به جمله قبل شود, با ابتكار عمل و دقّت خود با گره ايجاد كردن در هوا, صوت خوش توليد مى كند.
ج . لفظ مفردى كه معناى آن لحن مى باشد.
26 .آيا در اصطلاح فقهى, موسيقى مترادف با غناست, يا با يكديگر تفاوت دارند؟
27 . در صورتى كه تعريف وحكم غناء شامل موسيقى نباشد, آيا در فقه موسيقى حكم معين و مشخصى دارد؟
28 .موسيقى در لغت و عرف, شامل صدايى است كه بر اساس يك نغمه موزون از يك يا چند وسيله (ساز) يكسان ياد متفاوت موسيقايى خارج مى شود. دليل فقهى حرمت اين صدا چيست؟
الف. آيا تنقيح مناط علت حكم غناء شامل آن مى شود؟
ب. آيا چون اين صدا شبيه آهنگ غناء (در موسيقى با كلام) است,حرام است؟
ج . يا تحت عنوان و دليل ديگرى حرام است؟
29 . علائم و ويژگيهاى موسيقى (بدون كلام) حرام كدام است؟
ـ آيا ريتم تند داشتن است؟
ـ آيا روى رديف و دستگاه و گوشه هاى خاصى اجراء كردن است؟
ـ آيا در شنونده ايجاد رقص كردن است؟ در اين صورت آيا تفكيكى بين مخاطبى كه با شنيدن آن حالت رقص پيدامى كند, با مخاطبى كه نسبت به آن بى تفاوت است و يا با شنيدن آن دچار حزن و دلگيرى مى شود, وجود دارد؟
ـ يا هيچ يك از موارد فوق, بلكه حرمت موسيقى تابع ملاك حرمت غناست؟
30 . با توجه به اقوال مختلف فقهاى عظام, روايات متفاوت (از نظر درجات سندو طبقات راويان) تفسير وتأويلهاى گوناگون از آيات كلام اللّه مجيد, مصادر قطعى فقهى غناى حرام چيست؟