هر علمي كه دارندهاش را به طلب آخرت نرساند و او را در رسيدن به آخرت ياري ندهد، و بالي است بر گردن او و حجتي بر عليه او در روز قيامت؛70 علم آثار نيك خود را به همه ارزاني نميكند، بلكه كساني هم هستند كه از درخت علم ميوههاي تلخ ميچينند، ميوههايي چون: كبر، عجب، تفاخر، فزوني مخالفت و منازعت، رياست طلبي، تعصب، دشمني و كينهورزي به اهل علم، ترك عمل، دنيا طلبي و حرص.71
اخوان، ضرورت آموزش را بارها گوشزد ميكنند و به اهميت وجود معلم و مربي در علوم و صنايع تأكيد مينمايند و آن را در به فعليت درآوردن قواي انسان ضروري ميشمارند،72 و البته خداوند را معلم حقيقي ميدانند و دستيابي استقلالي به علوم بدون تعليم را ناممكن تلقي ميكنند، مگر به تعليم الهي و ملكي.73
اخوان، در اتخاذ روش صحيح آموزش، توجه به تفاوتهاي متعلمان و متربيان را ضروري ميدانند، تفاوتهايي كه به آن توجه كردهاند از اين قرار است:74 تفاوتهاي قومي و نژادي، طبقاتي و اجتماعي، فرهنگي، سن ي، علمي (پيشينه آگاهيها) و ظرفيتهاي طبيعي و ذاتي افراد، كه البته نبايد با استعداد به مفهومي كه امروز در علوم تربيتي به كار ميرود يكي گرفته شود؛ زيرا اين ظرفيتها به قابليتهاي معنوي، بيشتر توجه دارد تا به امور ديگر.
اوصاف معلم را ميتوان از اين جملات اخوان دريافت:
از بالاترين سعادتها براي انسان داشتن معلمي بلندپايه، عالم و عارف به حقايق اشيا و امور است، معلمي كه به روز جزا يقين داشته باشد و به احكام دين و امور آخرت و احوال معاد آگاه باشد و انسان را در امر معاد ارشاد كند، و معلمي هوشمند، نيك طبع، خوش خلق، خوش ذهن و دوستدار علم و جوياي حق و غير متعصب بر رأيي از مذاهب باشد. معلمان بايد با دانشآموزان خود رفاقت و مهرباني كنند و طمع در اخذ مزد از آنان نورزند و بر آنان منت نگذارند، و از نشر علوم نسبت به طالبان مستعد كوتاهي نكنند و از علمآموزي به ناشايستگان بپرهيزند.
طالب علم به هفت خصلت نيازمند است: سؤال و خاموشي، استماع، تفكر، عمل به آموخته، طلب راستي از خويشتن، يادآوري اينكه علم نعمت الهي است، ترك اعجاب و شيفتگي نسبت به اعمال نيك خود؛ همچنين دانشآموز بايد با معلم خويش متواضع باشد و او را بزرگ بدارد و حق و حرمتش را بشناسد.