بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر جنبش اسلامی در پاکستان

سیدعلی فاطمی

نسخه متنی
نمايش فراداده

بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر جنبش اسلامي در پاکستان

پژوهشگر: سيد علي فاطمي

چکيده:

انقلاب اسلامي ايران كشورها و ملتهاي فراواني را تحت تاثير خود قرار داد، كه اين تاثيرات فرصت ها و تهديدهاي فراواني براي ايران به وجود آورد. يكي از كشورهايي كه به شدت از انقلاب اسلامي ايران ملهم گرديد كشور پاكستان بود. مردم پاكستان با آغوش باز از انقلاب اسلامي ايران استقبال نمودند و در اين ميان شيعيان پاكستان بيش از هر گروه ديگري پذيراي انقلاب ايران گرديدند. هدف اصلي اين پژوهش، بررسي تاثير انقلاب اسلامي بر جنبش اسلامي درپاكستان مي‌باشد.

مقدمه:

انقلاب اسلامي ايران يكي از بزرگترين حوادث نيمه دوم قرن بيستم مي‌باشد، هيچ انقلابي در چهارچوب مرزهاي ملي كشور مبدا انقلاب باقي نمي‌ماند و انقلاب اسلامي ايران نيز از اين قاعده مستثني نبود. انقلاب اسلامي ايران كشورها و ملتهاي فراواني را تحت تاثير خود قرار داد، كه اين تاثيرات فرصت ها و تهديدهاي فراواني براي ايران به وجود آورد. يكي از كشورهايي كه به شدت از انقلاب اسلامي ايران ملهم گرديد كشور پاكستان بود، مردم پاكستان با آغوش باز از انقلاب اسلامي ايران استقبال نمودند و در اين ميان شيعيان پاكستان بيش از هر گروه ديگري پذيراي انقلاب ايران گرديدند. هدف اصلي اين پژوهش ، بررسي تاثير انقلاب اسلامي بر جنبش اسلامي2 درپاكستان مي‌باشد.

نقش فرقه گرايي3مذهبي(وهابيت) در روابط جمهوري اسلامي و پاکستان

«کشوراسلامي پاکستان از دير باز مهد پرورش جنبشهاي سياسي و اجتماعي اسلامي بوده و در دهه هاي اخير رشد چشمگيري داشته است»4 ، فرقه گرايي بعنوان يکي از عواملي که در عدم نيل به شعارها و اهداف جنبش هاي اسلامي پاکستان مطرح است و همچنين در زمينه تاثير گذاري انقلاب اسلامي چالش هايي را به وجود آورده است، که در اين قسمت به جهت اهميت آن با موضوع مقاله به آن نگاهي گذرا داريم:

جامعه پاکستان به لحاظ سياسي به گروههاي بي شمار خرد و کلان تقسيم مي شود و از جنبه مذهبي نيز علاوه بر فرقه هاي عمده سني و شيعه به مسلک ها و گرايش هاي عديده اي تقسيم مي شود و از جهت طايفه اي و زباني نيز وضعيت بدين شکل است. به اين ترتيب به نظر مي رسد نظريه وحدت گرايي داخلي به حداقل ممکن کاهش يافته و دور نمايي که از اوضاع فرق و رويارويي مذاهب تصوير شده، جاي كمي براي وحدت ‌نظر در وضعيت فعلي باقي مي‌گذارد. قوميت‌گرايي و تعصبات قومي و نژادي كه يكي از مهمترين علل و عوامل تفرقه و ضعف مسلمين محسوب مي‌شود يكي از عقايد انحرافي و باطلي است كه در جامعه اسلامي رسوخ نمود و ما امروزه با تشديد آن بويژه پس از انقلاب اسلامي در جامعه پاكستان روبرو هستيم و عملكرد آنها را در قالب درگيري هاي فرقه‌اي بين شيعه و سني و حمله و ترور نسبت به ديپلمات هاي ايراني و نابودي مراكز متعلق به جمهوري اسلامي ايران شاهديم. پس از آنكه مسلمانان از تربيت ديني و تعاليم اصيل اسلامي فاصله گرفتند، بدين طريق تفرقه و تجزيه در ميان مسلمين ايجاد شد. با نگرشي به ساختار سياسي پاکستان اين مطلب واضح است که پاکستان نقش خنثي و توام با سکوت را در برابر تنش هاي فرقه اي در پيش گرفته. اين مساله بدليل آن است که پاکستان فاقد اصول نهادينه شده و تعريف مشخص در خصوص مباني و پايه هاي حکومت اسلامي است .5

نظام حاکم بر پاکستان گرچه نظام سياسي جمهوري اسلامي بيان شده است لکن در عمل تعريف مشخصي و روشني از اسلام که جامع? پاکستان را به سوي نوعي اتفاق نظر برساند و بتواند نوع حکومت را با توجه به اصول ثابت بر گرفته از ايدئولوژي اسلامي تعريف کند وجود ندارد و در واقع کارگزاران حکومتي براي کسب مشروعيت به سمت طيف هاي قدرت در جامعه گرايش پيدا مي کنند که اين خود موجبات تنش و تحريک گروه هاي ديگر را فراهم نموده است. جامعه پاکستان داراي فرق مختلفي است که هر يک داراي ايده ها و تعصبات قومي و برداشت هاي مذهبي هستند که روز به روز بر دامنه شکاف آن افزوده مي شود و اين وضعيت حتي به روابط ايران و پاکستان هم کشيده شده و با وجود اينکه ايران اولين دولتي بود که جمهوري پاکستان را به رسميت شناخت و حتي حامي پاکستان در جنگ پاکستان و هند بوده است با اين حال از تاثيرات فرقه اي مذهبي در پاکستان در امان نمانده و بارها منافع اش مورد تهديد قرار گرفته است.

به تعبيري انقلاب اسلامي ايران بطور همزمان دو گونه تاثير شگرف را برجاي گذاشت:

سقوط شاه و بر هم خوردن معادلات منطقه‌اي، واکنش غرب را برانگيخت و در سياست منطقه‌اي غرب كه تا اين زمان بر پايه استراتژي دو ستوني نيكسون استوار بود و ايران ستون اصلي سياست غرب و حافظ منافع آن در منطقه محسوب مي‌شد، با سقوط شاه خلاء قدرت جدي بوجود آمد. تسامح دولت پاكستان را نيز مي‌توان از ابتدا پيروزي انقلاب اسلامي در اين خصوص مشاهده كرد، عليرغم اينكه ضياءالحق اوليّن زمامداري بود كه پيروزي انقلاب اسلامي را تبريك گفت و نظام انقلابي ايران را به رسميت شناخت ، ولي به تبع همين برخوردهاي فرقه‌اي زمينه‌ گرايش او به صف مخالفين انقلاب اسلامي را هموار نمود. به اين ترتيب دور تازه‌اي از تشديد برخوردهاي فرقه‌اي عليه شيعيان آغاز شد كه اين بار برخوردها بسيار شديد و سازمان يافته‌تر بود. بدين معنا كه اگر تا اين زمان معدود برخوردهاي شيعه و سني فقط در ايام محرم در بين پاره‌اي افراط و تفريط و برخوردهاي خرافي برخي شيعيان و يا تنگ‌نظري هاي بعضي فرق اهل سنت صورت مي‌گرفت، اكنون اين برخوردها به شكل كاملا سازمان يافته صورت مي‌گيرد و سازماني عريض و طويل و برخوردار از كمك هاي بي‌دريغ امريكا و عربستان سعودي و دولتهاي محلي به تشكيلات انجمن سپاه صحابه جهت مبارزه با شيعيان و حمله به منافع ج.ا.ايران در پاكستان و صدور همين تفكر ضداسلامي و ضدايراني به جهان منجر شده است.6

دولت ضياءالحق و واکنش به انقلاب اسلامي ايران

پاکستان از اولين کشورهايي بود که جمهوري اسلامي ايران را به رسميت شناخت. پاکستان که از ابتداي شروع تظاهرات عليه رژيم شاه با دقت تحولات ايران را از نظر داشت با اوج گيري مبارزات مردم در ارتباط با سياست هايش نسبت به ايران تجديد نظر به عمل آورد. در اين تصميم گيري توجه و علاقمندي خاص مردم پاکستان نسبت به حرکت مردم ايران تاثيري اساسي داشت. مطبوعات و مردم پاکستان به استقبال از انقلاب اسلامي مي شتافتند و در پي آن نيز حکومت ضياء الحق در اين کار پيشقدم شد و در روز 21بهمن ماه نظام جديد ايران را به رسميت شناخت؛ ولي به دليل روابط نزديک پاکستان با رژيم سابق ايران تلقي عمومي در مورد ايران خوب نبود و اين مطلب در مطبوعات ايران منعکس مي شد گرچه تا مدتي روابط ديپلماتيک بدون هيچ وقفه اي ادامه يافت .

انتقادهاي مطبوعات و رسانه هاي ايران از رژيم نظامي پاکستان، نزديکي کاملا آشکار پاکستان به آمريکا، افزايش حمايت مالي عربستان و امارات متحده عربي از پاکستان و نزديکي نسبي عمان به اين کشور و بالاخره رقابت پاکستان با ايران در زمينه يافتن راه حل براي مسئله افغانستان بتدريج در مطبوعات پاکستان منعکس گرديد و مدتي نيز روابط ديپلماتيک ميان دو کشور را نيز تا حد کاردار تنزل داد.

پيروزي انقلاب اسلامي ايران آثار عميقي در داخل پاکستان به جاي گذاشت و دولت نظامي ضياءالاحق را واداشت تا اقداماتي را که قبلا به منظور اسلامي کردن اداره امور سياس ي،اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور اعلام نموده بود با شتاب بيشتري دنبال نمايد.

براي اعلام مواضع دوستانه، پاکستان در تحريم اقتصادي از سوي غرب شرکت ننمود و در جريان جنگ ايران و عراق نيز موضع نسبتا بيطرفانه اي اتخاذ کرد تا اينکه در سال 1982با مذاکرات دو طرف و تغييرتلقي مطبوعات زمينه تحکيم و توسعه روابط فراهم آمد و مجددا روابط دو کشور به حد مبادله سفير ارتقاء يافت .

پس از حمله عراق به ايران، پاکستان براي آنکه رسيدن انواع کالاها به ايران را در شرايط جنگي تسهيل نمايد، بندر کراچي را براي تخليه بار در اختيار ايران قرار داد. ضياءالحق در سپتامبر 1980 دو بار با ساير سران کشورهاي اسلامي به منظور ميانجيگري به تهران سفرنمود. آقا شاهي وزير امور خارجه پاکستان نيز به همين منظور به ايران سفر کرد. وي در کنفرانس طائف در موافقت با مواضع ايران در جنگ تحميلي اظهاراتي بيان نمود و موضوع احياي مجدد همکاري عمران منطقه اي مطرح شد. ايران نيز در مقابل، مدت اعتبار وامهاي اعطايي پاکستان را تمديد نمود.7

با وجود آنکه بيش از 25درصد مردم اين کشور را شيعيان تشکيل مي دهند، ولي در دولت ضياالحق نقش سياسي شيعيان کاهش يافت. بعد از وقوع انقلاب اسلامي، بعضي بر اين عقيده بودند که پاکستان حلقه ي دوم انقلاب اسلامي مي باشد. علت اين امر را شيرين هانتر8 اين گونه بيان مي کند :

«جاذبه ي ايران براي فعالان اسلامي و حتي آن هايي که به طور اخص فعاليتي ندارند، ولي مايلند جوامع آنها در راستاي اصول اسلامي حرکت کند بدين جهت است که ايران تنها کشوري است که در آن اسلام به طور رسمي اساس حکومت قرار گرفته است لذا بسياري از مسلمانان معتقدند که حمايت از اين کشور وظيفه ي هر مسلماني است.»9

بطورکلي تاثير انقلاب بر دولت پاکستان را مي توان در دو مورد بيان کرد: يکي نزديک تر شدن ساختارسياسي ايران و پاکستان و ديگري، پر رنگ شدن اسلامي کردن امور عمومي است.

نقش علماي پاکستان در ترويج انقلاب اسلامي ايران

روحانيت، احزاب و سازمان هاي ديني پاکستان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي با شخصيت امام خميني و نهضت ايشان آشنا بود و پاره اي از آن ها ارتباط تنگاتنگي نيز داشتند. در معرفي شخصيت ايشان، روحانيت و طلاب پاکستاني در حوزه هاي علميه ي نجف و داخل پاکستان نقش مهمي ايفا نمودند؛ از جمله افرادي مانند سيد صفدر حسيني نجفي ، سيدمرتضي حسن صدر الافضل، سيد علي موسوي در لاهور، شيخ غلام محمد غروي، سيد ابراهيم رضوي، شيخ علي بوستان و شيخ حسن باروي در حوزه ي قم، از شمار روحانيوني بودند که مردم را به تقليد از امام خميني دعوت مي نمودند.10 قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، علماي شيعه حضور چنداني در صحنه هاي سياسي و اجتماعي نداشتند و بيشتر به اجراي مراسم سنتي، ضيافت و اعياد معصومين و بويژه عزاداري سيدالشهدا(ع)اکتفا مي کردندو در اين امور هم نقش سازنده اي نداشتند، زيرا در خلال اين گونه فعاليت ها به موضوعات اختلاف بين شيعه و سني بيشتر توجه مي شد. بعد از وقوع انقلاب، علماي شيعه در حرکت هاي مذهبي و اجتماعي خود مردم را به مشارکت در مسائل سياسي دعوت مي کردند. هم اکنون شيعيان اين کشور نقش عمده اي در سياست پاکستان ايفا مي کنند. کنفرانس قرآن و سنت در سال 1987م به رياست عارف حسين حسيني، نقطه عطفي در آگاهي سياسي شيعيان اين کشور و نقش فعال آنان در صحنه ي سياست دولت بود؛ به طوري که در انتخابات مجلس ملي و سنا در سال هاي 1988م ،1993و1997م تعدادي از نامزد هاي شيعه بويزه نهضت جعفري به مجلس راه يافتند که در ميان آن ها مي توان از امان الله سيال، مريد کاظم، سيد جواد هادي و سيد عابد حسن حسيني نام برد. گفتني است که امان الله سيال در شهر جهنگ، مرکز فعاليت سپاه صحابه توانست در يک مبارزه ي انتخاباتي نزديک با اعظم طارق، دبير کل سپاه صحابه، بيشترين راي را کسب کند.11

جنبش هاي اسلامي پاکستان

تاثيرانقلاب بر کشورهاي اسلامي ديگر به همان اندازه که به تلاش هاي خود ايران وابسته بوده، به وضعيت کشور و منطقه مورد نظر نيز بستگي داشته است.12 سياست خارجي جمهوري اسلامي در دفاع از ارزش‌هاي ديني، نفي سلطه و سلطه‌پذيري، حفظ استقلال و تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران و اولويت رابطه با كشورهاي همسايه و جهان سوم خلاصه مي‌شود كه با توجه به اين موضوع كشور پاكستان جايگاه خاصي در روابط با ايران دارد.13 پاکستان درمنطقه آسيا يکي از بارزترين کشورهايي است که بستر خيزش نهضت هاي ديني بسياري بوده و از تنوع و تکثر کافي برخوردار مي باشند و در مواجهه با موج ايدئولوژيک انقلاب اسلامي ايران تاثيرات آن بخصوص در مورد گروههاي سني مذهب من جمله «جماعت اسلامي» حائز اهميت است.

الف)گروههاي اهل تسنن:

1 .جماعت اسلامي

جماعت اسلامي پاکستان در سال 1941م . توسط عّده اي از علماء اهل تسنن به رهبري سيد ابو الاعلي مودودي تاسيس شد.14 اکثر حاميان جماعت اسلامي به فقه حنفي تعلق دارند و به ندرت از اهل تشيع يا کساني ديگر به اين جماعت مي پيوندند و اين خصيصه اي است که هيچ حزب يا گروه مذهب پاکستان از آن مستثني نيست. در عين حال جماعت اسلامي داراي ويژگيهايي است که آن را از ساير احزاب و گروههاي مذهبي ممتاز مي کند.

اولا: بين ساير احزاب اسلامي پاکستان جماعت اسلامي شايد تنها حزبي است که نظام کلي و جامع اسلامي ارائه مي دهد که در آن اسلام در تمامي ابعاد زندگي نفوذ کرده است. شايد به همين علت نوشته هاي ابوالاعلي مودوي از عموميت خاص برخوردار است و او در نوشته هايش در اکثر مسائل جامعه راي خاصي ارائه داده است. 15

ثانيا: اين حزب از لحاظ تئوريک تنها حزب اسلامي است که سيستم ترتيبي نيز ارائه داده است.

ثالثا: جماعت اسلامي درتمامي مناطق پاکستان حامياني دارد و به منطقه خاصي محدود نيست. گرچه نتايج انتخاباتي حزب بسيار نااميد کننده است ليکن حاميان آن در تمام حضور دارند.

حمايت و موضع جماعت اسلامي پاکستان به عنوان جنبشي سني مذهب از انقلاب اسلامي ايران در فتواي ابوالا علي مودودي16 تجّلي يافت 17که گفت:

« انقلاب امام خميني يک انقلاب اسلامي است . پيشگامان اين انقلاب جوانان مسلماني هستند که در ديگر جنبش اسلامي آموزش ديده اند. بنابراين کليه مسلمانان بطور کلي و جنبش هاي آزاديبخش بطور اخص بايد از اين انقلاب کاملا حمايت کرده و در کليه زمينه ها با آن همکاري کنند.»18

همچنين مودودي در پاسخ به سوالي پيرامون انقلاب اسلامي در ايران بيان مي کند که :

«انقلاب خميني يک انقلاب اسلامي است. کليه ي مسلمانان به طور جنبش آزادي بخش به طور اخص بايد از اين انقلاب در همه ي زمينه ها حمايت کنند.»19

2.جمعيت علماي پاکستان

«حزب جمعيت علماي پاکستان» را علماي «بريلوي» تشکيل دادند که مخالف وهابيگري هستند. بريلوي ها در عقايد به مذهب شيعه نزديک ترند و هم چنين«جمعيت علماي پاکستان » بزرگترين سازمان بريلوي ها به شمار مي رود، اما اخيرا به علت اختلافات سليقه اي به دو جناح «نوراني گروپ»و «نيازي گروپ» منشعب شده اند. جناح نوراني به رياست مولانا شاه احمد نوراني فعاليت مي کنند که در جنگ تحميلي از عراق حمايت کرد؛ اما در مجموع نظر مساعدي نسبت به انقلاب اسلامي دارد. هم چنين اخيرا «سيد حامد سعيد کاظمي » از اعضاي مهم اين حزب و رئيس يکي از مسالک عرفان مولتان در ايالت پنجاب طي مصاحبه اي از امام پشتيباني کرد. 20

3. سپاه صحابه پاکستان

«سپاه صحابه در پاكستان و طالبان در افغانستان از مصاديق بارز مخالفين تشيع در جهان اسلامند»21 «سپاه صحابه نمونه کامل يک حزب فرقه گرا در پاکستان مي باشد. اين حزب در سال 1985توسط حق نوار جهنگوي در شهر جهنگ از ايالت پنجاب تاسيس شد در سال 1987توسط افرادي ناشناس به قتل رسيد و دنبال آن ايثار الحق قاسمي رهبري حزب را عهده دار شد ليکن در سال1988او نيز کشته شد. به دنبال آن اعظم طارق به رهبري سپاه صحابه دست يافت و هنوز فعاليتهاي وسيعي عليه شيعيان رهبري مي کند . شهرهاي سيالکوت، گوجرانواله، سرگودها، فيصل آباد و جهنگ از مراکز عمده سپاه صحابه به شمار مي روند . قابل ذکر است که اين مناطق و بخصوص شهر جهنگ از قديم تحت نفوذ شيعه بودند و فئودالهاي سني براي شکست رقبايي تشيع خوداين حزب فرقه گرا را تاسيس نمودند و بدين وسيله توانسته اند قدرت آنان رابشکنند»22

در شعارشان هدف را دفاع از احترام صحابه رسول بيان مي کنند و در واقع محور تبليغات ضد تشيع مي باشد. اين گروه تروريستي در فاصله زماني چند سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تاسيس نهضت فقه جعفريه که خاستگاه هويت هاي متنوع قومي و نژادي بود، شکل گرفت. بنظر مي رسد اين احساس خطر از طرف کشورهاي همسايه از جمله عربستان و ديگر کشورهاي غربي که نقشي در تاسيس وکمک هاي مالي به سپاه صحابه داشتند نبود و کم کم با گسترش و تاثير گذاري انقلاب اسلامي ايران وتاسيس نهضت جعفريه پاکستان بنظر مي رسد سپاه صحابه نوعي واکنش در برابر قدرت يابي شيعيان و مقابله با تاثيرات انقلاب اسلامي بوده است که درادامه به آن مي پردازيم:

سپاه صحابه ، در واقع با تلاش عربستان سعودي بود که منجر به شکل گيري اين گروه افراطي شد . اين تلاش عربستان بيشتر در جهت عقيم نمودن تاثيرات انقلاب اسلامي در سطح منطقه بود و با توجه ويژه به اين که پاکستان داراي جمعيت شيعي قابل ملاحظه اي بود و همواره از آن جايي که زمينه ي مساعد براي درگيري ها، شورش ها و کودتاهاي مختلف در طول دوران محدوداستقلال خويش داشته است ، در معرض بيشترين خطراز ناحيه ي صدور انقلاب اسلامي و ارزش هاي اسلامي ملهم از آن بوده است .حال از آن جايي که افتادن کشور پرجمعيت و قدرتمندي چون پاکستان_ که از حلقه هاي مهم زنجيره ي استراتژيک غرب است -به ورطه ي انقلاب ، منافع حياتي غرب را بشدت مورد تهديد قرار مي داد ؛ متحدين منطقه اي ايالات متحده نظير عربستان سعودي ، در عين بسط نگرش مذهبي خود و سلطه ي فرهنگي به پاکستان به واسطه ي ايجاد «سپاه صحابه» اقدام به تحديد حدود و نفوذ انقلاب اسلامي در پاکستان نمودند، ليکن از آن جايي که موج انقلاب و تاثير آن به توده ها به آساني قابل مهار نبود آن ها دست به سياست هاي مقطعي و تکنيکي زدند و با چشم پوشي دولت پاکستان اقدام به فعاليت هاي تروريستي غليه گروه هاي شيعي و به طور اخص عليه کادر فرهنگي خانه ي فرهنگ ايران در پاکستان نمودند که نمونه ي بارز آن را در ترور شهيد «صادق گنجي»مي توان جست و جو کرد.23

« ترور صادق گنجي مسئول خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در لاهور از جمله فعاليتهايي بوده که سپاه صحابه براي انجام آن از سوي سازمانهاي مخفي هند تشويق شده بود.»24 « ليکن پس از فرو کش نمودن موج اوليه ي انقلاب اين گروه نيز بيشتر بر وهابيگري در پاکستان تاکيد نموده است، در حالي که هنوز از شاخه ي نظامي توانمند خود در راستاي اهداف سياسي بهره برداري مي نمايد.»25 «سپاه صحابه پاکستان، يکي از بزرگترين نيروهاي فرقه اي، که پس از 11سپتامبر بخاطر روابط آن با طالبان و القاعده تحريم شد ، به مجلس عمل ملحق نشد.»26

ب)گروههاي شيعي

شيعيان از گروههايي بودند که بيشترين تاثير را از انقلاب اسلامي ايران پذيرفتند . قابل ذکر است که شيعيان تا اوائل دهه هشتاد ميلادي تشخص سياسي نداشتند و حزبي يا گروهي سياسي به نام شيعيان وجود نداشت. سعي ضياءالحق مبني بر اجراي فقه حنفي و حوادث فرقه گرايي متعاقب آن شيعيان را متوجه اين مشکل نمود و از آن به بعد شعيان نيز فعاليتهاي را براي بدست آوردن اين هدف آغاز نموده اند .تاثيري پذيري شيعيان از انقلاب شيعي ايران به مراتب بيشتراز گروههاي سني بوده است که در اينجا به آن مي پردازيم.

1 . نهضت جعفريه پاکستان

انقلاب اسلامي ايران نوعي توجّه و خود باوري را در جهت انسجام دروني و سياسي - تشكيلاتي شدن شيعيان در پاكستان را در دهه اول انقلاب اسلامي بوجود آورد.

تاريخ 50 ساله پاکستان نشان داده که شيعيان پاکستان به طور کلي به جز در موارد دفاع گرايشي به تشخص سياسي خود به عنوان شيعيان ندارند. لذا علي رغم اينکه شيعيان در نهضت استقلال پاکستان و در ديگر نهضتهاي سياسي پاکستان فعاليت داشتد و به مناصب پر اهميت نيز دست يافتند ليکن اين افراد در اين فعاليتها بيشتر برلياقتها و گرايشهاي غير فرقه منکي بوده و هيچ گاه به عنوان فرقه تشيع شناخت سياسي نداشتند . نهضت جعفريه خود نتيجه يک روند بسيار تدريجي دهها سال است که مختصري از آن را ذکر مي کنيم. 27

بايد گفت که يکي از اساسي ترين دستاوردهاي انقلاب در پاکستان تاسيس نهضت اجراي فقه جعفري در 24فروردين 1358 بود اين سازمان مهم ترين تشکيلات شيعي در پاکستان محسوب مي شود که هدف اوليه ي آن بازيابي حقوق شيعيان است.28 درست 70 روز بعد از استقرارجمهوري اسلامي در روز هاي 12و13آوريل 1979،جمعيتي حدود يکصد هزار نفر از شيعيان سراسر پاکستان در شهر بهگرا واقع در پنجاب که اکثرا ساکنان آن ها را شيعيان تشکيل مي دهند،تجمع کردند ؛ علت اساسي اين تجمع آن بود که از کودتاي نظامي ژنرال ضيالحق و شعار اسلام خواهي او تاکيد يراين نکته که در کشور فقط فقه حنفي اعمال خواهد شد باعث تحريک و اعتراض شيعيان شد . در اين تجمع علاوه برانتخاب رهبري مفتي جعفر حسين ، اولين گام هاي تاسيس تشکيلات در تحريک نفاذ فقه جعفري برداشته شد . آنها در قطعنامه پاياني خود ضمن تبريک پيروزي انقلاب اسلامي ايران به مردم امام را به عنوان رهبر تمامي مسلمانان دانستند.29 به دليل حمايت قاطعانه نهضت جعفريه از شيعيان پاکستان و انقلاب اسلامي ايران اين حزب و حاميان آن همواره هدف اصلي فرقه گرايان و عاملان آن بوده اند.30

2.سازمان دانشجوئي اماميه ( I.S.O )

در سال1353 سازمان دانشجويي اماميه ( imam student organization ) با راهنمايي علماي پيرو امام خميني تاسيس شد . نخستين رهبران اين سازمان ، محمد علي نقوي ، عليرضا نقوي و زيدي بودند . قبل از تاسيس اين نهاد، شيعيان پاکستان تشکيلات دانشجويي منظمي نداشتند و در عمل سازمان هاي مختلفي با آرمان هاي متعدد و اهداف جدا از هم فعاليت مي کردند واز نظر ايدئولوژي نيز التقاطي، کمونيستي يا سکولار بودند. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، شيعيان پاکستاني به رهبري مفتي جعفر حسين مبارزاتي را براي کسب حقوق خود آغاز کردند. به دنبال تحرکات شيعيان، دولت پاکستان، درسال 1980م با رهبر شيعيان وارد مذاکره شد و بر اساس توافقي پذيرفتند که شيعيان بر اساس فقه جعفري در مورد زکات عمل کنند، اما با وجود اين دولت ضياءالحق تلاش وسيعي براي مقابله با موج طرفداري از انقلاب اسلامي در پيش گرفت. اين بخصوص با تلاش شيعيان براي رسميت بخشيدن به فقه جعفري همراه شد . ساجد علي نقوي از علماي شيعه اظهار داشت که مردم پاکستان از همان ابتداي استقلال اين کشور خواستار اجراي احکام اسلامي بودند وپس از انقلاب اسلامي ايران اين خواست مردمي به اوج رسيد ،ولي لايحه ي شزيعت جز خواست استعمار خارجي و آمريکا براي مقابله با اسلام نيست.

با وجود آنکه بيش از 25درصد مردم اين کشور را شيعيان تشکيل مي دهند ، ولي در دولت ضياالحق نقش سياسي شيعيان کاهش يافت.31

ج)ديگر گروهها و موسسات اسلامي

يکي از تحولات سياسي که در عرصه سياسي پاکستان صورت گرفت تشکيل شوراي ايالتي از سوي دولت بي نظير بوتودر سال 1373بود . در مناطق شمالي پاکستان که اکثرجمعيت آن را شيعيان تشکيل مي دهند ، تعداد اعضاي شوراي ايالتي در اين منطقه که طرفدار انقلاب اسلامي هستند چشم گيرند . از جمله مي توان به افرادي چون پروفسور غلام حسين سليم، روحاني و استاد دانشگاه که از مقلدان و مروجان امام و رهبر معظم انقلاب مي باشد و مدتي با مجله ي «شهيد» در ايران هم کاري نموده است، نام برد هم اکنون علماي شيعه ي پاکستان نقش بسيار مهمي در افزايش آگاهي فرهنگي و سياسي جامعه ايفا مي نمايند که يکي از اين موارد همان گونه که گفته شد، تاسيس حوزه هاي علميه ي فعال است.

«دار الثقافه الا سلاميه» به رياست «سيد علي شرف الدين موسوي » در کراچي، موسسه ي «صباح القران » در لاهور، موسسه اي انتشاراتي «اماميه کيشنز»، «جامعه ي تبليغاتي اسلامي» در کراچي به رياست «يوسف نفسي» و آکادمي اخوت در اسلام آباد ، از موسساتي هستند که از انقلاب اسلامي الهام گرفته اند و هم چنين اهداف آنان مقابله با تهاجم فرهنگي غرب مي باشد و تاکنون صدها کتاب از شخصيت هاي انقلابي چون شهيد مطهري، علامه ي طباطبايي، امام خميني (ره)و برخي ديگر، چاپ کرده اند.

فعاليت علماي شيعه در راه تحقق وحدت و همبستگي مسلمانان از جمله تاثيرات مهّم انقلاب اسلامي ايران بر خط مشي و افکار آن هاست،به طوري که در حال حاضر سازمان هايي مانند «نهضت اخوت اسلامي» به رياست مولانا عنايت علي شاکر ، «جبهه متحد اسلامي» به رياست «ميرزا يوسف حسين»در کراچي در اين زمينه فعاليت مي کنند.32

نتيجه گيري:

انقلاب اسلامي ايران به لحاظ ماهيّت اسلامي از همان اوايل پيروزي، يکي از شعارها و اهداف اصلي خود را، ياري رساندن به ملل اسلامي و نيز حرکت در مسيري براي تحقق امّت واحّده قرارداد که اين خود در کلام امام (ره)بارها تجّلي پيدا کرد. با در نظر گرفتن اين رسالت و با توجّه به ويژگي هاي خاّص پاکستان از جمله مسلمان بودن دو کشور، شرايط همسايگي، نظام اسلامي حاکم بر دولت پاکستان وضعيت کشور و منطقه مورد نظر، آشنايي تعدادي از علماء پاکستاني با شخّصيت و تفّکر حکومت اسلامي و انقلابي امام خميني (حتي قبل از وقوع انقلاب اسلامي ايران )و...زمينه هر چه بهتر را براي تاثير گذاري انقلاب اسلامي ايران بر پاکستان (بويژه جنبش هاي اسلامي آن) هموار کرد. يکي از گروه هاي شيعي که کمتر ازدو ماه بعد از پيروزي انقلاب روي کار آمد نهضت جعفريه پاکستان است. انقلاب اسلامي ايران يک نوع انسجام دروني و خود باوري را در شيعيان بوجود آورد که يکي از نتايج آن همين نهضت جعفريه بود و کم کم مي بينيم با گذر زمان و با نفوذ انديشه هاي انقلابي شيعي در پاکستان، کشورهايي مانند عربستان سعودي با کمک بعضي کشورها به فکر ايجاد گروه تروريستي بنام سپاه صحابه در جهت عدم گسترش و نفوذ هر چه بيشتر انقلاب اسلامي در پاکستان و واکنشي در برابر نهضت جعفريه مي افتند. يکي ديگراز تاثيراتي که انقلاب اسلامي در پاکستان به عنوان کشوري با نظام شيعي گذاشت تا حدودي سياسي- تشکيلاتي شدن جنبش ها بويژه شيعيان پاکستان بود که هم اکنون نيز شيعيان نقش عمده اي در سياست پاکستان ايفا مي کنند. بنظر مي رسد از ديگر عواملي که نه تنها کشورهاي اسلامي بلکه جنبش هاي اسلامي را با توجه به مقوله جهاني سازي تهديد مي کند اختلافات بين گروهها و فرقه هاي اسلامي (فرقه گرايي) است. اختلافات قومي و مذهبي نوعي پراکندگي و گسست را به وجود مي آورد، پاکستان نيز از اين امر مصون نمانده است و فرقه گرايي به شکل کاملا جدي در آنجا مطرح است. حال گرچه اختلافات بين گروهها و فرقه ها (بويژه اختلاف بين شيعه و سني) اين راهکار را تا حدي آرماني منعکس مي کند؛ ولي بنظر مي رسد بالاجبار گروهها و جنبش هاي اسلامي دو راه رادر برابر پروژه جهاني سازي آمريکايي33 در پيش دارند 1-پراکندگي و حذف شدن 2-رسيدن به يک نوع اجماع بر سر مشترکات ديني و ايدئولوژيکي و تا حد امکان پرهيز از مسائل و نکات اختلاف انگيز است که مي طلبد جهان اسلام مسئله وحدت و همبستگي همراه با هوشياري را در برابر چالش هاي ناشي از دنياي غرب را در دستور کار خود قرار دهند و ايجاب مي کند ايران به عنوان کانون تعامل انديشه هاي ديني و طرح بازشناسي گروههاي اسلامي روابط خود را ميان جنبش هاي اسلامي و فکري دو کشور بيش از پيش گسترش دهد.

1-پژوهشگرمسائل جهان اسلام.

2- -مصاديق روايي مبني بر موافقت اسلام با جنبش اسلامي آيات زيادي وارد شده که از مهمترين آنها«إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغير ما بانفسهم» رعدآيه11 مي باشد.

3- sectarianis

4- عارفي محمد اکرم ،1379،جنبش اسلامي پاکستان ،قابل دسترسي در سايت: www.irandoc.ac.ir

5- اكبرپور، رضا علي، 1376،نقش فرقه‌گرائي مذهبي (وهابيت) در روابط جمهوري www.irandoc.ac.ir اسلامي ايران و پاكستان، قابل دسترسي در سايت:

6- پيشين.

7- فرزين نيا،زيبا،پاکستان ،( تهران : دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه، چاپ اول 1376 )،ص 232.

8- Shireent.Hunte

9- روزنامه کيهان2/5/67،به نقل از حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبشهاي اسلامي معاصر،ص252.

10- امرايي حمزه،انقلاب اسلامي ايران و جنبشهاي اسلامي معاصر،(تهران :مرکز اسناد انقلاب اسلامي،1383)،ص249.

11- تاثير انقلاب اسلامي برعلما و سازمان هاي سياسي و فرهنگي پاکستان،فصل نامه ي پژوهش نامه ي انقلاب اسلامي،به نقل از حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبشهاي اسلامي معاصر،ص177

12- جان.ال.اسپوزيتو،انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن،ترجمه محسن مدير شانه چي،(تهران:مرکز بازشناسي اسلام و ايران(باز)،چاپ اول،1382)،ص 33.

13- آمري راد داود،1374، روابط ايران و پاكستان بعد از انقلاب اسلامي (1357- www.isu.ac.ir 1367 ) قابل دسترسي در سايت

14-گيلاني، سيد اسعد، جماعت اسلامي1941تا1947،(لاهور:فيروز سنز،1992)ص47-22.

15-عنايت حميد،انديشه سياسي اسلام در اسلام معاصر،ترجمه بهاءالدين خرمشاهي ،(تهران:انتشارات خوارزمي،1372)،196-183.

16-مودودي دهها کتب و رساله تاليف کرده است .براي آگاهي رجوع کنيد به:

- Ahmad, Khurshid , Islamic perspectives , studies in honour of sayyid Abul Aala Mawdudi , (Jaddah ,1979

17-امرايي حمزه، پيشين.

18-روزنامه کيهان ،2/5/1367.

19-روزنامه کيهان،2/5/1367،به نقل از حمزه امرايي.

20-پيشين.

21-فصلنامه حضور،شماره 34،به نقل از :ماهنامه رواق انديشه.

22-حافظ تقي الدين ،پاکستان کي سياسي جماعتين اور تحريکين (احزاب و نهضتهاي سياسي پاکستان)،لاهور،فکشن هاوس،1995،ص 503.

23-امرايي ،پيشين .

24-فرزين نيا زيبا ،سياست خارجي پاکستان ،(تهران:دفتر مطالعات سياسي و بين المللي ،چاپ اول،1383)،صفحه 96-97

25-امرايي،پيشين.

26-فرزين نيا زيبا ،سياست خارجي پاکستان،همان.

27-حافظ تقي الدين ، پيشين ،ص 197.

28-امرايي حمزه، پيشين.

29-موسسه شهيد الحسين،يادواره ي عارف حسين حسيني ،به نقل از حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبشهاي اسلامي معاصر،ص251.

30-روزنامه ابرار ،11/7/1371.

31-امرايي،پيشين.

32-همان.

33- . Globolization