از اين مختصر دو نتيجه به دست آمد:
اول . قرآن شريف كه مبين حقايق و ميزان شناسايى حق از باطل است ، به وجود روح تصريح كرده و آن را يك امر الهى معرفى فرموده است . به علاوه ، خاطر نشان كرده كه آگاهى مردم بر آن حقيقت مجهول بسى ناچيز و كم است .
اكنون نيز روحيون و ماديون ، با همه پيشرفت هاى علمى ، معترف اند كه از حقيقت و روان بشر و همچنين حقيقت عقل ، آگاهى ندارند. خلاصه ، روح و عقل در نظر پيروان هر دو مكتب ، دو حقيقت مجهول و ناشناخته هستند.
دوم . روحيون و ماديون هر دو قبول دارند كه از نظر وظايف الاعضايى ، مغز آدمى مركز عقل و فكر است و اگر آسيبى ببيند، در تعقل و تفكر اثر مى گذارد. اين موضوع نيز مورد تاييد روايات اسلامى است .
( ابى عبدالله عليه السلام : موضع العقل الدماغ .(143) )
امام صادق (ع ) فرموده است : مركز عقل بشر مغز است .
( ابن عباس ، قال ان الله تعالى اوحى الى داود ان يسال سليمان عن اربعة عشر كلمة ، فان اجاب ورثه العلم والنبوة ، قال اخبرنى يا بنى اين موضع العقل منك ، قال الدماغ .(144) )
ابن عباس مى گويد كه خداوند به داود پيغمبر وحى فرستاد كه از فرزند خود حضرت سليمان ، 14 كلمه را پرسش نمايد. اگر به درستى جواب داد، او را وارث علم و نبوت خود قرار دهد.
سئوال كرد: فرزند، مركز عقل تو در بدنت كجاست ؟
جواب داد: مغز مركز عقل است .
اينك ، براى آن كه جوانان خود را بشناسند و از نارسايى عقل خويشتن در دوران بلوغ بهتر آگاه گردند، مطالب چندى را بر اساس روايات اسلامى و تحقيقات علمى دانشمندان بشر، با آنان در ميان مى گذاريم .