جوان از نظر عقل و احساسات

محمدتقی فلسفی

نسخه متنی -صفحه : 791/ 128
نمايش فراداده

سن تقويمى و زمانى انسان ممكن است با سن روحى و روان شناسى وى اختلاف فاحش داشته باشد. مثلا يك زن سى ساله ممكن است از لحاظ احساساتى ، در حدود سن متوسط پانزده ساله باشد، يا يك پسر بچه ده ساله را مى توان يافت كه از لحاظ حسن مسووليت و قدرت تعقيب هدف در حدود سن بيست سال داشته باشد. درست است كه آن پسر از لحاظ سنى طفل است ، ولى از لحاظ احساسات و فكرى كامل مى باشد.

يك مردم بيست و پنج ساله ممكن است از لحاظ كار شخصى و فردى ، ظاهر يك بچه پنج ساله را به بياورد و يا آن كه يك پسر پنج ساله ممكن است از خيلى از اسباب بازى هاى خود به دور بوده و داراى قدرت داد و ستد، و حس عدالت خواهى و اميداوارى به آينده ، كه مربوط به سنين خيلى بالاتر است ، باشد.(191)

عقول ممتاز

پغمبر گرامى اسلام و ائمه طهرين عليهم السلام ، از نظر كمال عقلى و رشد فكرى ، در حد بسياز ممتازى قرار داشتند و از دوران كودكى مراتب نبوغ ذاتى و فروغ عقلى آنان ، ضمن گفتار و رفتارشان به خوبى مشهود بوده است . شواهد تاريخى كه حاكى از برترى عقل هر يك از آن ها باشد بسيار است . براى نمونه ، تنها به نقل يك مورد اكتفا مى شود.

پس از يك سال وفات حضرت رضا عليه السلام ، مامون الرشيد، خليفه وقت ، به بغداد آمد. اتفاقا روزى به عزم شكار به خارج شهر مى رفت گذارش به يكى از محلات كنار شهر افتاد كه جمعى كودك در راه با هم بازى مى كردند.

(و محمد عليه السلام واقف معهم ، و كان عمره يومئد احدى عشرة سنة فما حولها.)

حضرت محمد بن على ، امام جواد عليه السلام ، كه آن روز سنش در حدود يازده سال بود، در كنار كودكان ايستاده بود. مامون نزديك شد و كودكان فرار كردند. تنها امام جواد (ع ) از جاى خود حركت نكرد.

خليفه كه از دور ناظر فرار كودكان و توقف امام جواد عليه السلام بود، وقتى نزديك آن حضرت رسيد، عنان مركب كشيد و گفت:

- اى كودك ، چرا مانند ساير اطفال فرا نكردى و همچنان در جاى خود ماندى ؟