بدون ترديد، اختلاف درجه درك و تفكر آن دو برادر ناشى از اختلاف رشد طبيعى عقل آنان ننيست ، زيرا فرض ما اين بود كه عقل طبيعى و سرمايه هاى موروثى هر دو برادر از اول يكسان بوده قهرا رشد طبيعى هر دو نيز يكسان خواهد بود. اين تفاوت ناشى از رشد اكتسابى است .
برادرى كه در ده مانده و تحصيل نكرده است ، در طول اين چند سال ، عقلش تنها از رشد طبيعى استفاده كرده است ، ولى عقل برادر تحصيل كرده ، علاوه از رشد طبيعى ، از رشد اكتسابى نيز بهره مند شده است . او اكنون با عقلى كه از دو جهت رشد كرده است فكر مى كند و مسائل را تجزيه و تحليل مى نمايد.
(رشد و يادگيرى : نموى كه از راه رشد حاصل مى شود غير از نموى است كه از يادگيرى نتيجه مى شود. اگر مثالى درباره بدن آدمى بزنيم ، مى توانيم بگوييم داشتن عضله بازو امرى است كه به رشد (در نتيجه وراثت ) مربوط است . اما كوچكى يا بزرگى اين عضله كه در نتيجه ورزش حاصل مى شود، به رشد مربوط نيست . داشتن مغز آماده و رسيده را رشد مغز مى خوانيم ، اما تغييراتى كه بر اثر اكتسابات ما در مغز حاصل مى شود، به رشد مربوط نيست ، بلكه مربوط به عوامل موثر در مغز است .)(205)
موضوع رشد اكتسابى عقل ، از راه فراگرفتن علم و دانش ، مورد كمال توجه اولياى گرامى اسلام بوده و اين حقيقت را با تعبيرهاى مختلفى به پيروان خود خاطرنشان نموده اند:
(قال على عليه السلام : العقل عريزة تزيد بالعلم و التجارب .(206) )
على عليه السلام فرموده است : عقل كه غريزه اختصاصى انسان و از سرمايه هاى طبيعى بشر است ، با علم آموزى و تجربه اندوزى افزايش مى يابد.
(و عنه عليه السلام و مويد العقل العلم .(207) )
و نيز فرموده است : كه تحصيل علم و دانش مايه تقويت و تاءييد عقل آدمى است .