جوان از نظر عقل و احساسات

محمدتقی فلسفی

نسخه متنی -صفحه : 791/ 193
نمايش فراداده

واكنش هيجانى

تحريك هيجانى كودك در دروان ابتدايى عمر با نيازمندى هاى فيزيولوژيك او بستگى دارد. نيازمندى به غذا و اجتناب از درد و احتياج به فعاليت ، وقتى به مانعى برخورند، در او ايجاد واكنش هيجانى مى كنند و مثلا او را به گريه وادار مى نمايند. همين كه نيازمندى ها رفع شوند، كودك خاموش ‍ مى شود، كم كم هيجان ها نمو مى كنند و تنوع مى يابند.(293)

رشد تدريجى احساسات

كودك در ابتدا گرسنگى و درد را احساس مى كند. پس از چندى لبخند مى زند. با اشخاص انس مى گيرد. از ديدن بعضى شاد مى شود و نسبت به بعضى ابراز بى ميلى و آزردگى مى كند. اگر نازش بكشند خشنود مى شود و لذت مى برد. اگر به وى تندى كنند ناراحت مى شود، قهر مى كند و با گريه خود را به دامن مادر مى افكند.

چندى نمى گذرد كه حالت خشم و ترس نيز در وى پيدا مى شود. همچنين نسبت به بعضى از كودكان ، حسد مى برد و درباره بعضس ابراز مهر و محبت مى كند. كم كم انگيزه تملك و حس جمال در وى ظاهر مى شود و از اشياء رنگين و لباس زيبا خشنود مى گردد. سپس در محيط خانواده يا در بازى هاى دسته جمعى ، حس تشخيص طلبى و تمايل به ستيزه جويى از خود نشان مى دهد. خلاصه ، هر چه رشدش زيادتر مى شود و نيروى دركش قوى تر مى گردد، عواطف و احساساتش افزايش مى يابد.

بلوغ و رشد غرايز

تمايلات عاطفى و خواهش هاى نفسانى در مزاج كودكان همچنان به رشد و شكفتگى خود ادامه مى دهند و پيوسته پيشروى مى كنند تا دروان بلوغ و جوانى برسد. در آن موقع غرايز طبيعى به خوبى شكفته مى شوند و همه استعدادهاى عاطفى به فعليت مى رسند. احساسات غير عقلانى در مزاج جوانان به سرعت شدت بسط و توسعه پيدا مى كنند و سراپاى وجود آنان را فرا مى گيرند.