اعضاى پيمان تا زنده بودند به تعهدات خود عمل مى كردند و همواره در حفظ حقوق مردم مى كوشيدند و آن پيمان به نيك نامى ، زبانزد مردم شد. از مرگ آنان ، ساليان دراز گذشت و مردم نسل هاى بعد همچنان از آن پيمان به خوبى ياد مى كردند، ولى از آن جز اسمى باقى نمانده بود.
زمانى كه رسول اكرم سنين جوانى را مى گذراند و هنوز به نبوت مبعوث نشده بود، بر اثر ظلمى كه به يك مرد پيله ور شد، عده اى از خيرخواهان مكه به فكر افتادند مانند گذشته ، براى اقامه عدل ، پيمانى ببندند و از حقوق مردم دفاع نمايند.
جمعى از بنى هاشم و بنى المطلب و بنى اسد و همچنين زهرة بن كلاب و تيم بن مره در منزل عبدالله بن جذعان ، كه از اشراف و محترمين مكه بود، اجتماع كردند و براى دادگسترى و جلوگيرى از تجاوز و زورگويى ، هم قسم شدند و با يكديگر پيمان بستند. اين پيمان را نيز به ياد روزگار پيشين ، حلف الفضول ناميدند.(351)
حضرت محمد(ص )، در دوران جوانى ، حتى المقدور، از آميزش با مردم منحرف دوره جاهليت اجتناب مى كرد و از شركت در مجالسشان خوددارى مى فرمود، ولى در اين مجلس با كمال مسرت و گشاده رويى شركت كرد و با افرادى كه به منظور اقامه عدل عمومى ، با يكديگر عهد و پيمان مى بستند، همكار شد. زيرا اين پيمان موافق طبع پاك و روان عدل پرور حضرت محمد(ص ) بود.
كسى كه از كودكى در فكر عدل بوده و در هفت سالگى با مادر خود از انصاف سخن گفته است ، قطعا در جوانى شور و حررات بيشترى دارد. او بايد راه اقامه عدل اجتماعى از هر موقعى استفاده كند و براى رسيدن به هدف مقدس خود به تمام وسايل متوسل شود.
اكنون كه جمعى از مردم مقتدر مكه تصميم گرفته اند نيروى خود را در راه عدل و داد به كار اندازند و جلو ظلم و بيدادگرى را بگيرند، براى آن حضرت بهترين فرصت پيش آمده است . به همين جهت ، از موقع استفاده نمود و با آنان دست همكارى داد و خود شخصا عضو رسمى حلف الفضول شد.