جوان از نظر عقل و احساسات

محمدتقی فلسفی

نسخه متنی -صفحه : 791/ 25
نمايش فراداده

(يك بومى استراليايى ، درست مانند مهروياتن پاريسى ، همشيه همراه خود مقدارى رنگ هاى زرد و سرخ و سفيد دارد تا گاه به گاه در زيبايى خود دستكارى كند. هر وقت سرخاب و سفيداب وى در شرف تمام شدن باشد، به مسافرت هاى خطرناك و دور و دراز مى پردازد تا زاد و توشه جديدى به چنگ آورد. در روزهاى عادى ، اين مرد بومى به آن قناعت مى كند كه لكه هاى رنگى بر دو گونه و دو شانه و سينه خود بگذارد، ولى در جشن ها، اگر از سر تا قدم خود را رنگين نكند، احساسى به او دست مى دهد كه شبيه است به احساس مردمان برهنه در نزد ما.)(24)

پرورش حس جمال

اين نكته واضح است كه براى شناسايى همه زيبايى ها و درك جمال طبيعى و هنرى ، تنها حس فطرى جمال دوستى كافى نيست ، بلكه بايد آن نيروى طبيعى تربيت شود و در پرتو پرورش هاى صحيح ، بسط و توسعه پيدا كند تا بتواند جمال موجودات زيبا را آن چنان كه هست درك نمايد، و از آن محظوظ و بهره مند گردد.

استعداد درك زيبايى ها، مانند قابليت تفكر و سجاياى اخلاقى يا قوه سخن گفتن و خط نوشتن ، در نهاد فرزندان بشر نهفته است . پرورش صحيح مى تواند آن استعدادها را آشكار كند، و از سر حد قوه به فعليت بياورد. اگر استعداد درك زيبايى مورد حمايت و پرورش قرار نگيرد، اگر آن احساس ‍ لطيف به طرز شايسته اى تربيت نشود، خفه و خاموش مانده و هرگز در ضمير صاحبش شكفته نمى شود.

تكامل احساس

درك زيبايى ها وابسته به تكامل احساس و پرورش عواطف مردم است . به هر نسبتى كه سطح دانش و فرهنگ يك كشور ترقى كند، به هر نسبتى كه عواطف مردم شكفته تر شود، زيبايى هاى طبيعى و مصنوعى را بهتر درك مى كنند و لطف و ظرافت موجودات زيبا را بيشتر احساس مى نمايند.

(حس جمالى خود به خود پرورش نمى يابد و در ما بالقوه موجود است . در بعضى اعصار و در برخى شرايط به حال خمود و كون باقى مى ماند. حتى گاهى ، از ميان مللى كه در گذشته آن را به وجه اكمل دارا بوده اند، از ميان مى رود.)(25)