(اين وضع نه تنها هر نوع كوششى را براى ارتقاى مقام انسانيت از بين مى بردك بلكه دولت ها بدين وسيله به تخريب اجتماعى كه بر آن حكمروايى مى كنند نيز كمك مى نمايند و به طور غير مستقيم مبانى اخلاقى را كه با خون دل و زحمت زياد بر پا شده اند، مضمحل و معدوم مى سازند.)(418)
خلاصه آن كه برنامه تربيت ، هر قدر هم ريشه علمى و روانى داشته باشد، در صورتى كه متكى به ايمان الهى و اطاعت از اوامر خداوند نباشد، در مواقع بحرانى و در مقابل تمايلات غريزى قدرت مقاومت ندارد و نمى تواند آدمى را همه جا به انجام وظايف وادار كند و از اعمال ضد اخلاقى و انسانى بازدارد.
آيين مقدس اسلام در راه ساختن يك ملت شايسته و لايق ، درستكار و پاك عمل ، برنامه هاى تربيتى خود را بر اساس فطرت ايمان تنظيم نموده و از دوران شباب ، نسل جوانان را با ايمان به خداوند بار مى آورد.
اسلام از نيروى وجدان اخلاقى ، كه الهام تكوينى خداوند است و با سرشت بشر آميخته شده ، حداكثر استفاده را مى نمايد و نوجوانان را با صفات انسانى و سجاياى اخلاقى پرورش مى دهد.