اوراستريت استاد دانشگاه هاى كاليفرنيا و نيويورك مى گويد:
مهمترين اخبار يك روزنامه خبرهايى است كه باعث ناراحتى و كسالت اشخاص يا لااقل شخص خواننده شود. اخبار سياسى داخلى معمولا نوعى از اخبار مسابقات و زد و خوردها تلقى مى گردد.
اكثر اخبار محلى كه در ستون ها و سرلوحه ها نقل مى شود، مربوط به صوانح است : يكى را كشته اند.
ديگرى را دزديده اند. سومى را مورد ضرب و شتم و حمله قرار داده اند. يكى موجب اعتصاب گشته . ديگرى در معامله كلاه بردارى كرده . سومى را توقف كرده اند. قاتلى فرار كرده . شخصى اسرار محرمانه ديگرى را فاش نموده . اينها و امثال اينها، اهم اخبار داخلى مملكت ما را تشكيل مى دهند.
بطور خلاصه ، اكثر روزنامه ها بدين نكته پى برده اند كه بيشتر افراد، در اكثر مواقع به آن نوع زندگى كه از محور خود به نحوى منحرف گشته ، بيش از آن نوع زندگى كه جريان عادى خود را سير مى كند علاقه نشان داده اند.
مى توان گفت كه جرايد علاقه ثابتى را نسبت به سوانح و وقايع غيرعادى در مردم ايجاد كرده اند. اگر بتوانند نقطه اى را براى جنگ و مجادله پيدا كنند، آن را بزرگ مى كنند و اگر بتوانند از روى يك واقعه حزن انگيز پرده بردارند، آن را در سرلوحه خود قرار مى دهند. از لحاظ توجه ما به كمال از جهت روان شناسى ، هر يك از اينها داراى معناى خاصى است و معناى آن اين است كه روز به روز، سال به سال همه ما از پير و جوان ، رفته رفته از زاويه منحرف به زندگى نظر و توجه مى كنيم .
ما زندگى را در نمونه هاى خصومت آميز و پرسانحه و مخرب آن جالب تر از نمونه هاى دوستانه و خلاق آن مى بينيم . ما داراى چنان تمدنى هستيم كه مطبوعات آن ، اكثر افراد را از اوان كودكى تحت تاءثير شديد قرار مى دهند و اين فكر رفته رفته در اذهان رسوخ پيدا مى كند كه جالب بودن ، مرادف است با جنگ و سوانح غيرعادى .(484)
دكتر اوستاس چسر پزشك و روان شناس انگليسى مى گويد:
(ما مى بينيم كه در بعضى فيلم ها زورگويى و خشونت را يك صفت برجسته و قابل ستايش نشان مى دهند. در اين فيلم ها، آن مرد راهزن و تبهكار (گانگستر) و همچنين بشر جنگلى (تارزان ) را ايده آل و سرمشق زندگى ما معرفى مى نمايند. قدرت بدنى هر دو پسنديده و خوب است ، ولى چنان كه شكسپير مى گويد، داشتن زور و نيروى غول آسا چيزى است بسيار خوب و عالى ، ولى به كار بردن آن زور و نيرو، مانند غول ، عملى است وحشيانه .)(485)