دستورهاى مثبت به بچه راهى را كه بايد طى كند نشان مى دهد. همه چيز بسته به طرز اداى جمله است . براى يك سن مخصوص ، اين كار بكن بايد وجه امرى داشته باشد و هيچ جاى بحث براى او نگذارد.
طفل محتاج به مقررات است و بايد خط مشى مفيدى به او نشان داد. وقتى كه از همان سال هاى اول ، طفل فهميد چه بايد بكند، ديگر به بحث و جدل بى مورد عادت نخواهد كرد.(535)
نوجوان كه دروان طفوليت را پشت سر گذارده و به مقدار قابل ملاحظه اى عقلش شكفته شده است ، مى تواند علل دستورها را بفهمد و مسائل را تجزيه و تحليل نمايد. پدر و مادر بايد از نيروى درك نوجوان استفاده كنند و مطالب تربيتى خود را با منطق استدلال به وى تذكر دهند.
(پس از دوران كودكى ، صورت امر از قطعيت خود خارج مى شود و بيشتر با دليل و عقل سليم سروكار دارد. از اين به بعد، پدر بايد بگويد: اگر من به جاى تو بودم ، فلان كار را مى كردم . و دليل بياورد.)(536)
تذكرات استدلالى پدران و مادران ، اعتراف ضمنى والدين به شايستگى عقل و درك فرزندان جوان و احترام به شخصيت آن ها خواهد بود. تذكرات استدلالى باعث شكفته شدن فهم نوجوانان و به كار افتادن نيروى خرد آنان است . به علاوه ، تذكراتى كه با دليل همراه باشد، اثر تربيتى اش در ضمير نوجوانان عميق تر است و به خوى از آن ها پيروى مى كنند.
اولياى گرامى اسلام در پرورش هاى اخلاقى نسل جوان از روش استدلال استفاده كرده اند و مطالب تربيتى را با ذكر دليل ، به فرزندان جوان خود خاطرنشان نموده اند.