علت اين است كه اينان در مدت كوتاهى لغات متعدد آموخته اند و فرصت كافى براى هضم و جذب و تعيين موارد استعمال واقعى اين لغات پيدا نكرده اند. خودشان خيال مى كنند كه فهميده اند، اما فهم آنها غالبا ناقص و نصفه است .
آنان به ميل خود سخنان حكيمانه مى گويند و منظور از آن ميل و لذت ، دانستن يا پند دادن نيست ، بلكه مى خواهند برهمه ثابت شود كه حق با آنهاست ، حتى در نزد بعضى از آنها يك نوع تعصب و جمود استدلالى مشاهده مى شود كه در حالات بعد تبديل به يك نوع مرض نظم و ترتيب فكرى مى گردد. (639)
گاهى در سياست مسائل مشكلى پيش مى آيد كه پيچيده تر از مسائل دقيق علمى است . صاحب نظران آزموده و مردان باهوشى كه عمر خود را در جزر و مد سياست گذرانده اند، در حل آنها متحير مى مانند و اظهار عجز مى كنند، ولى در همان موارد، بعضى از جوانان ناپخته و بى تجربه نظر مى دهند. اظهار عقيده مى كنند.
تصميم مى گيرند و در حدود قدرت و شعاع شخصيت خود به اقدام عملى دست مى زنند. انتظار دارند كه دگران نيز عقيده آنها را بپذيرند و با آنان عملا عمكارى نمايند.اى حد ناشناسى و بلندپروازى ،ناشى از فكر خام و ناآزموده دوران جوانى است.
(قال على عليه السلام : كفى بالمرء جهلا ان لا يعرف قدره . (640) )
على عليه السلام فرموده است : در نادانى مرد همين بس كه حد خود را نشناسد و از آن آگاه نباشد.