پذيرفتن آداب و رسوم جديد، كه ناشى از تكامل علمى جامعه و باعث بهتر زيستن است ، نشانه شخصيت و آزادگى و حاكى از قدرت سازگارى با روش هاى نوين اجتماعى است .
برعكس ، ترك گفتن سنن انسانى و تن دادن به پليدى گناه ، علامت فرومايگى و زبونى و نشانه ضعف نفس و هوى پرستى است . با كمال تاءسف ، در دنياى كنونى صنعت و ماشين ، بسيارى از سنن اخلاقى و سجاياى انسانى مورد بى اعتنايى قرار گرفته و پاره اى از آنها، مانند آداب و رسوم كهنه و متروك ، به دست فراموشى سپرده شده است .
در دنياى ماشين ، فروغ ايمان رفته رفته به خمودى گراييده و دلبستگى مردم به خداوند ضعيف شده و پاكى و تقوى ، كه اساس سعادت آدمى است ، رنگ افسانه و تخيل به خود گرفته است .
پيشرفت هاى روزافزون علوم طبيعى و پى بردن به اسرار نهفته خلقت ، از يك طرف ، بشر را چنان مست و مغرور كرده كه به نداى پيامبران الهى و رهبران روحانى بى اعتنا شده است و از طرف ديگر چنان در شئون مادى غوطه ور شده كه جنبه معنوى و انسانى خود را به كلى از ياد برده است .
در دنياى صنعت ، عواطف عالى انسانى و سجاياى اخلاقى ارزش واقعى خود را از دست داده است . در نظر جامعه امروز، تنها بهتر زيستن و بيشتر لذت بردن و خلاصه غرايز و خواهش هاى نفسانى را هرچه زيادتر ارضا كردن ، هدف عالى زندگى شناخته شده است .
در نتيجه اين طرز تفكر، خوى تهاجم و درندگى در نهاد بشر بيدار شده و تعدى و تجاوز فزونى يافته و پيوسته رو به افزايش مى رود. اصل شرافتمندانه تعاون بقا در زندگى بشر تدريجا جاى خود را به تنازع بقا مى دهد و مردم در كشاكش حيات ، مانند درندگان ، به خشونت و بى رحمى با يكديگر برخورد مى كنند.