متاءسفانه فرصت گران بهاى جوانى مانند ساير فرصت هاى ثمربخش زندگى ، كوتاه و زودگذر است . چند سالى بيشتر نمى پايد كه ايام شيرين و پرشور و نشاط جوانى سپرى مى شود و شعله هاى فروزانش رفته رفته به خمودى مى گرايد.
خوشبخت جوانانى كه از اين فرصت كوتاه استفاده بسيار كنند و از اين دوران محدود، بهره هاى فراوان گيرند و بدبخت آنان كه ايام جوانى را با غفلت و بوالهوسى مى گذرانند و اين فرصت عظيم را به رايگان از كف مى دهند و سپس در اندوه گذشته بى حاصل ، اشك حسرت و ندامت مى بارند.
(شباب عالى ترين سنى است كه در طى آن شاهراه هاى زندگى به روى جوانان گشوده مى شوند. اما اين دوران تحسين انگيز و فريبنده اى كه كودك با ناشكيبايى ، فرارسيدن آن را انتظار مى كشد و پسران و دختران آرزو دارند كه دوام آن زيادتر شود خيلى گذرنده است . شباب چند سالى بيشتر طول نمى كشد. بنابراين بايد اين دوران زندگى را به كمال خوبى و روشنى برآورد.)(79)
على عليه السلام ، در ضمن يكى از خطبه هاى خود، از ساختمان بدن انسان و اعضايى كه خداوند براى ادامه حيات به وى عنايت فرموده و همچنين از نعمت ها و فرصت هايى كه در اختيار بشر گذارده است ، سخن گفته و سپس درباره مردم قدرناشناس و هوسبار، درباره كسانى كه دوران سلامت و قوت جوانى را به غفلت گذرانده اند و از نعمت هاى الهى بهره صحيح و كافى نبرده اند، چنين فرموده است :
(لم يمهدوا فى سلامة الابدان ، و لم يعتبروا فى اءنف الاءوان ، فهل ينتظر اهل بضاضة الشباب الا حوانى الهرم .(80) )
در ايام سلامت بدن ، سرمايه اى مهيا نكردند و در اولين فرصت هاى زندگى و نيرومندى درس عبرتى نگرفتند و درخشنده ترين ايام عمر را به رايگان از كف دادند.