موريس دبس مى گويد:
(همان طور كه در اواسط قرن گذشته ، روى نقشه هاى آفريقا، نقاط سفيد متعدد ديده مى شد و حتى همه نقشه ها با هم توافق نداشتند، در مورد اكتشافات قلمرو جوانان نيز حال بدين منوال است . در مجاورت نقاط و گودال هاى مجهول و غيرقابل اجتناب ، نقاط مكشوف يا مشتبه بسيار ديده مى شود. شايد اكتشافات جديد تغييرات اساسى در اين قسمت ها بدهد. اما هنوز در آن جا سراب هاى متعدد، سلسله جبال دروغى ، رودخانه هاى اسرارآميز، همچون رود نيجر جغرافيادانان قرن هجدهم ديده مى شود. با اين حال ، اين اكتشافات ، لااقل آن اندازه پيشرفته نموده اند كه يك نظر نسبتا دقيق از احوال اين سنين از زندگى انسان به ما بدهند.)(92)
(ترقيات علم بلوغ آن قدر كه انتظار مى رفت ، با سرعت انجام نمى گيرد. حتى امروز نيز درباره كودكان و روان شناسى ايشان اطلاعات بيشتر و بهترى در دست است تا درباره دوران بلوغ . سنين بلوغ يك دوران مسدود اسرارآميز است كه نمى توان در مورد آن سئوالاتى مطرح كرد كه داراى جواب هاى صحيح و مؤ ثق باشند. گذشته از آن ، احوال انسان در اين سنين چنان متغير است كه ممكن است همه زحمات مشاهده كنندگان را باطل و بيهوده كند و ايشان را دچار خيالات واهى سازد.)(93)
عوامل نيرومند بلوغ ، به طور طبيعى در جسم و جان جوانان ، تحولات عظيمى را به وجود مى آورند و آنان را در شرايط فوق العاده مشكل و مخصوص قرار مى دهند. از طرفى ، با فرارسيدن ايام جوانى و شكفته شدن قواى جسمى و روانى ، بهترين عوامل ترقى و تكامل در اختيار جوانان قرار مى گيرد كه اگر به درستى از آنها استفاده كنند، خوشبخت و سعادتمند خواهند شد. از طرف ديگر، جوانان دچار شديدترين آشفتگى هاى روحى و ناراحتى هاى روانى مى شوند، به طورى كه با يك غفلت ، ممكن است دچار سقوط و بدبختى ابدى شوند.