جوان از نظر عقل و احساسات

محمدتقی فلسفی

نسخه متنی -صفحه : 791/ 671
نمايش فراداده

كار بر معيار ذوق و استعداد

(كسى كه به آزادى و به تشخيص عقلانى ، كارى را مطابق استعداد و ذوق خود نمى بيند، و آن را رها مى كند، وجودى است بالغ كه به رشد فكرى رسيده و قوه تميز يافته ، لكن آن كه در نتيجه شكست و از ناچارى دست از كارى مى كشد و توجهى به واقع ندارد، از رشد فكرى محروم است .) (1027)

صرف نظر از استعداد طبيعى و شوق عاطفى ، بعضى از جوانان با وضع استثنايى آفريده شده اند و از نظر تمايل روانى يا نبوغ فطرى يا ساختمان بدنى داراى صفت مخصوصى هستند كه مى تواند در خوش بختى و بدبختى آنان اثر عميق داشته باشد و اوضاع زندگى آن ها را دگرگون سازد.

مشاورين و راهنمايان اين قبيل جوانان موظف اند در خلال بررسى استعداد فطرى و شوق عاطفى به صفت مخصوصشان نيز متوجه باشند و شغل آنان را با در نظر گرفتن آن صفت استثنايى تعيين نمايند.

(مثلا يك نفر راغب به مردم آزارى (ساديك ) ممكن است تمايلات خود را بر حسب سطح فرهنگ و شرايط زندگى خويش به طرق ديگرى ارضا كند. يعنى اگر داراى معرفت و فرهنگ اندكى باشد، شغل قصابى را اختيار خواهد كرد و اگر داراى تحصيلات عالى باشد، به شغل جراحى خواهد پرداخت و بدين سان تمايلات ناشى از رغبت او به آزار دگران ، به طريق سمبوليك عملى خواهد شد.)(1028)

گرچه مسئله صلاحيت و شايستگى براى قبول مسئوليت در گذشته و حال پيوسته مورد توجه عقلاى بشر بوده و هست ، ولى در جهان كنونى علم و صنعت ، اين اصل با اهميت بيشترى تلقى شده و براى حسن انجام كارهاى پيچيده و مشكل دنياى ماشين ، يكى از شرايط پيروزى و موفقيت به حساب آمده است .

در روزگار گذشته ، كه اقتصاد بشر بر اساس كشاورزى بود، تشخيص ‍ استعدادهاى طبيعى جوانان براى انتخاب شغل و اشتغال به كار ضرورت قطعى نداشت ، زيرا در آن دوره ، به استثناى بعضى از كارها كه به استعداد طبيعى و شايستگى فطرى نياز داشت ، بيشتر كارها به قدرى ساده و سطحى بود كه اغلب جوانان ، با اختلاف درجات هوش و استعداد، در هر كارى كه وارد مى شدند، به آسانى آن را فرا مى گرفتند و به خوبى از عهده انجامش ‍ برمى آمدند.