جوان از نظر عقل و احساسات

محمدتقی فلسفی

نسخه متنی -صفحه : 791/ 729
نمايش فراداده

قسم ياد كرد غير ممكن است و به يكى از شيوخ بنى اميه اشاره كرد كه كمانت را به امام باقر بده . پدرم ناچار كمان را گرفت . تيرى در آن گذارد و رها كرد. تير در وسط هدف نشست . سپس تير ديگرى گرفت و آن را روى تير اول نشاند و سوفار آن را شكافت و خلاصه چند تيرى روى هم زد.

اين قدرت تيراندازى و هدف گيرى ، هشام را مبهوت و پريشان خاطر ساخت ، به امام باقر عرض كرد مهارت شما از تمام تيراندازان عرب و عجم بيشتر است و سپس آن حضرت را به سرير خود دعوت كرد.

از جا برخاست دست در گردن پدرم انداخت و او را طرف راسست خود نشاند. آن گاه دست به گردن من انداخت و مرا در سمت راست پدرم نشاند و به امام باقر گفت :

اين تيراندازى را از كه آموخته ايد و در چه مدتى فراگرفته ايد؟

(فقال قد علمت ان اهل المدينة يتعاطونه فتعاطينه ايام حداثتى ثم تركته . ) (1125)

فرمود: مى دانى كه اهل مدينه مسابقات تيراندازى به پا مى كردند و با علاقه در آن شركت مى نمودند. من نيز در ايام جوانى به اين كار علاقه داشتم و در آن وارد بودم و سپس ترك كردم . اكنون از من خواستى ، به روزگار جوانى برگشتم و تيرانداختم .

هشام گفت : من هرگز تصور نمى كردم كسى روى زمين اين چنين تيراندازى كند، آيا فرزند شما جعفر نيز مثل شما تيرانداز است ؟

حضرت باقر فرمود: ما همه وارث كمالات پيغمبر اكرم هستيم .

گرچه مسابقه اسب دوانى و تيراندازى ، از اين جهت كه عضلات رابه فعاليت وامى دارد و باعث تقويت جسم مى شود، جنبه ورزشى دارد و از اين نظر كه در ساعات فراغت وسيله سرگرمى و مايه وجد و سرور است و جنبه تفريحى دارد، ولى هدف اساسى پيشواى اسلام در تشويق اين مسابقه ، عالى تر از جهات ورزشى و تفريحش بود.