دين از او رخت بربندد. و ديندارى و ايمان حق تعالى باشعار تحصيل نمىشود. چنين نيست كه هرگاه كسى بگويد من ايمان آوردهام خداوند بدون قراردادن او در معرض فتنه و آزمايش، ايمانش را امضاء نمايد. احسب النّاس اَنْ يتركوا ان يقولوا امنا وهم لايفتنون. ولقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمنَّ الله الذن صدقوا وليعلمنّ الكاذبين.«آيا مردم پنداشتند كه همين كه بگويند ما ايمان آوريم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند و براستى كه ما امتحان كرديم آنان كه پيش از ايشان بودند بايد علم خدا در مورد كسانى كه راست مىگويند و كسانى كه دروغ مىگويند تحقق يابد»(1). انسانهايى كه ادعاهاى بزرگى بر ايمان به معبودشان داشتند در طول تاريخ بشرى كم نبودند امّا همان انسانها همين كه در معرض امتحان و آزمايشات الهى قرار گرفتهاند اولين چيزى را كه از كف دادهاند دين و ايمانشان بوده است. آرى گذشت ايام و تحول زمان و دگرگونى روزگار مهمترين عامل پيدايى ضماير آدمى است. فى تَقَلُّبِ الاحوالِ عِلمُ جواهِرِ الرجال.
«در تغيير و گردش حالات گوهرهاى مردان (عيب و هنر آنها) فهميده شود».(2).
1 ـ سوره مباركه عنكبوت، آيه 3 ـ 2. 2 ـ على(عليه السلام) ـ نهج البلاغه ـ ، فيض الاسلام ـ حكمت ـ ص208.