مبتلا گردد از گردنش ساقط و به شرط حضر و سلامت بدن، آن را بجا آورد. و يا مثل حج نيست كه در زمان استطاعت مالى در تمام مدت عمر يك بار بر او واجب گردد. و همانند جهاد نيست كه مشروط به سلامت جسمانى باشد. نماز از اصولى است كه در تمام مراحل زندگى در حيات آدمى پابرجاست و هرگز به بهانه سفر، نقص عضو، مرض و بيمارى، كمبود وقت و بهانههاى ديگر از انسان ساقط نمىشود اگر در تمام لحظات زندگى انسانها از روزى كه بشر پا به عرصه اين جهان خاكى گذاشت تا زمانى كه بشر از اين عالم رخت بر مىبندد بتوان زمانى را لحاظ كرد كه در آن زمان نماز از انسان ساقط گردد بايد آن زمان را ظهر عاشورا و آن شخص را امام حسين(عليه السلام)دانست. چون به جرأت مىتوان گفت كه: سختتر و حساستر از شرايط امام حسين(عليه السلام) در روز عاشورا براى هيچ انسانى به وقوع نپيوست و در حقيقت امام به تنهايى تمام بلاهاى تاريخ را از دست شقىترين انسانها در طول تاريخ بشرى به جان خريد و ليكن از نماز خويش غافل نماند. راستى پس شايسته و بجاست كه در زيارتشان بعد از سلام و درود بر ارواح پاكشان بگوئيم: اَشْهَدُ انك قد اقمت الصلاة. «من شهادت مىدهم كه تو نماز را اقامه كردى». پس اين همه توجه و عنايت به نماز، نشانه گوياترين پيام عملى امام به پيروان خويش است بر اينكه سرنوشت انسان با نماز در دين گره خورده است و آن كس كه براى نماز در دين جايگاه ويژه و خاص را قائل نيست در دينداريش ترديد است. چون چگونه مىتوان عزادار و سوگوار واقعى امام بود و در عين حال به نماز كه نزد امام آن همه اهميت داشت را مهم نشمرد. و چگونه مىشود كه كسى براى امام عزادارى نمايد در حاليكه حافظ نماز خود نباشد. خود را علاقمند به او بداند و نماز را سبك شمارد. براى او سينه بزند ولى دل به خدا نسپارد. براى او اشك بريزد ولى رشك الهى بر دل نداشته باشد. خود را شيعه و شاگرد مكتب او بداند ولى بارزترين، آرم و نشانى از تشيع و پيروى او را نداشته باشد. طبل عزاى شهيدان كربلا را به صدا در آورد و صداى آن را به گوش ديگران برساند ولى گوشهاى خودش با آهنگ ناموزون شياطين و صداى طبل ابليس آشنا باشد و يقين داشته باشد كه امام و يارانش در روز عاشورا نمازشان را ترك نكردند ولى خود با كوچكترين بهانه به نماز پشت پا زند. كسى كه چنين رفتارى داشته باشد و در عين حال خود را از پيروان مكتب عاشورا بداند قطعاً پيام عاشورا و فرهنگ عاشورايى را درك نكرده است. چون پيام نماز امام در ظهر عاشورا بدين معناست كه هيچ عاملى نمىتواند موجب ترك نماز شود و هيچ عذرى بر ترك آن پذيرفته نيست و نيز بزرگترين واقعه و حادثه زندگى نبايد باعث فاصله افتادن نماز از وقتش گردد و صدق عبوديت عبد در همين است چنانچه در روايت آمده است كه على(عليه السلام) فرمودند: اختبروا شيعتى بخصلتين المحافظةُ على اوقات الصلاة والمواساتُ لاخوانهم بالمال، فَاِنْ لم تكونا فاعزب ثمّ اعزبْ.«شيعيان مرا به دو خصلت بيازمائيد: مراقبت بر وقتهاى نماز و كمك مالى به برادران دينى خود و اگر چنين نباشند از آنها فاصله بگير، فاصله بگير»(1). بنابر اين نتيجه مىگيريم كه نماز ظهر عاشورا در خطيرترين و حساسترين زمان، حداقل اين پيام را بدنبال دارد كه شيعه راستين امام حسين(عليه السلام) بايد دو نشان داشته باشد تا بتواند پيروى خود را از آن امام بزرگوار ثابت كرده باشد. يكى داشتن روح تعبد و تسليم پذيرى و ديگر اهتمام داشتن به اوقات نماز در تمام حالات زندگى كه اين دو، آرم و نشان شيعه است. چون شيعه به معناى شيوع و پراكندن است و شيعه را بدان جهت شيعه گفتهاند كه سنت و سيره پيشوايان معصوم(عليهم السلام) خود را در زمين ترويج و پراكنده مىسازند و بهترين طريق شيوع و ترويج مسلك و منش آنها طريق عملى است. چنانچه امام صادق(عليه السلام) فرمودهاند كونوا دعاة النّاس بغير السنتكم. «مردم را با غير زبانهايتان (با اعمالتان) به اسلام دعوت كنيد»(2). باشد كه همه ما مسلمين خصوصاً نسل جوان در همه فراز و نشيبهاى زندگى چون پيشوايان خود عامل به دين باشيم و نماز را كه از اركان دين است هميشه پا بر جا بداريم و هرگز با هيچ بهانهاى از نماز و ساير اعمال عبادى فاصله نگرفته و ترك ننمائيم كه با اين عمل مايه زينت رهبران دين و ائمّه معصومين(عليهم السلام) بشمار آئيم نه مايه زشتىشان. چنانچه
1 ـ اصول كافى، ج2 ص672. 2 ـ بحار الانوار، ج5 ص195.