صورتى است كه اين امر الهى، ستون دين(1)، معراج مؤمنين(2)، روشنگر چهره مسلمين(3)، مقرِّب متقين(4)، مكمّل اخلاص مخلصين، مبعِّد خصائص ملحدين(5)، مسوِّد چهره شياطين(6)، ومميّز مؤمنين از كافرين(7)، قرار مىگيرد. پس نمازى كه فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطى شى نخواهد بود. بنابر اين قيام به ظاهر آن، تحركى در نماز گزار ايجاد نخواهد كرد و از سوى ذات بارى به اين نماز اقبال و توجهى نيست چنانچه از رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمودند: «خداوند متعال نظر نمىافكند به نمازى كه آدمى دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند»(8). پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهرى و معناى باطنى است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگرى نماز نيست در نتيجه هم كسانى كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بىخبرند از حقيقت نماز غافلند و هم آنانكه نماز نمىخوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن
1 ـ تهذيب، ج1 ص173 روايت 68. كافى، ج7 ص25 روايت 7. 2 ـ بحار الانوار، ج82 ص303 روايت 2 باب 4. 3 ـ نهج الفصاحه، حديث 1874. 4 ـ اصول كافى، ج3 ص265 روايت 6. نهج الفصاحه، حديث 1878. 5 ـ مجمع البيان، ج7 ص447 ذيل آيه 45 عنكبوت. 6 ـ نهج الفصاحه، حديث 1877. 7 ـ نهج الفصاحه، حديث 1098. 8 ـ معراج السعاده، ص668. رسيدهايم معرفتى از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است.