جهانگشای عادل

سید جمال الدین دین پرور

نسخه متنی -صفحه : 23/ 18
نمايش فراداده

پيشوايان معصوم - اطاعت كنيد.(9) كه آخرينشان از آسمان فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد.او دجال را مى كشد و به يارى خداوند، سر تا سر دنيا را مى گشايد، و حكومت او تا انجام جهان پايدار خواهد بود.

و آخرينشان قائم است   صورتى زيبا، موهاى شانه كرده ، دندانهاى درخشان ، لباس و بدنى تميز و عطرآگين ، و از همه باشكوه تر، درخشش سيمايى كه تماميت انسانست و كمال را مى نماياند؛ چهره پيامبرى است كه در مسجد نشسته و براى مردم سخن مى گويد.آرى پيامبر عزيز اسلام است كه به مسلمانان درس زندگى مى دهد.شنوندگان نيز سراپا گوشند و به سخنان جذاب و پر مغز حضرت گوش فرا داده اند.

سلمان پارسى : پير مرد روشن ضمير ايرانى در جمع حاضران بود و سخنان رسول الله را براى ما چنين بازگو مى كند:

پيامبر فرمود:

اى مردم ! من در اين زودى ها شما را وداع خواهم گفت .شما را اى مردم درباره فرزندانم (عترت )سفارش مى كنم تا بدانها نيكى كنيد و بزرگشان داريد از بدعت (پديد آوردن كژى هايى كه از دين نيست )دورى كنيد، زيرا هر گونه بدعتى گمراهى است و گمراهان در آتشند.آنكه از ديدار خورشيد محروم است بايد از ماه بهره گيرد و آنكه ماه را نمى بيند، بايد از نور فرقدان (دو ستاره نزديك قطب شمال ) روشنى گيرد و اگر آن دو هم نبوند، از ديگر ستارگان فروزان ...

سلمان مى گويد: پيامبر (ص ) از منبر به زير آمد و به خانه رفت .من نيز آن حضرت را همراه بودم ، پرسيدم يا رسول الله ! پدر و مادرم فدايت .منظورت از خورشيد و ماه و فرقدان چيست كه فرموديد هر كدام را از دست داديد، به ديگرى پناه بريد؟آن گرامى فرمود: من بسان خورشيدم و على (ع ) چونان ماه .در آن هنگام كه مرا از دست داديد، على را پيشوا قرار دهيد.

و اما فرقدان حسن و حسين هستند كه پس از على (ع ) پيشواى شما خواهند بود.اما ديگر ستارگان روشن پيشوايان نه گانه اى هستند كه از نسل حسين (ع ) پديد مى آيند و آخرين آنها، مهدى (ع ) است ...

سلمان نام امامان را پرسيد و آن حضرت چنين فرمود: نخستينشان على بن ابيطالب ، پس از او حسن و حسين دو نواده ام ، و پس از آنان زين العابدين على بن الحسين و بعد، محمد بن على باقر و صادق جعفربن محمد و فرزندش كاظم و فرزند او على كه در خراسان جام شهادت را مى نوشد، سپس فرزندش محمد و دو راستگوى ديگر على و حسن و حجه قائم آخرينشان كه درود خدا بر تمامى آنان باد اينان دودمان من و از من هستند، دانش آنان ، دانش من و فرمان آنان ، فرمان من است آنكه آنان را بيازارد مرا آزرده و از شفاعت من بهره مند نخواهد شد.

اينست دين راستين

مجلسى بود و گروهى از مردم خدمت امام باقر (ع ) نشسته بودند و از گفتار آن حضرت بهره مى بردند و معنويت امام ، چونان بال فرشتگان بر مجلس ‍ سايه افكنده بود.روشن است در مجلسى كه امام حضور داشته باشد، سخن از حل مشكلات و شناساندن راه هاى صحيح زندگى و دانستنى هايى درباره تكامل معنوى و انسانى است .

مجلس به پايان رسيد.همگان پراكنده شدند، ولى تنها ابو حمزه ثمالى بر جاى ماند.

امام با وى گفتگو را ادامه مى دهد، مى گويد:

اى ابو حمزه ! در قيام قائم ما شك و ترديد راه ندارد و خداوند آن را تغير نخواهد داد و قطعى است .آن كس كه اين گفتار را نپذيرد، ايمان به خدا ندارد.

در اين هنگام احساس ويژه يى به امام دست داد و چنين فرمود: پدر و مادرم فداى آنكس كه پس از من هفتمين است و زمين را از عدل و داد پر مى كند همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد...

ابوحمزه مى گويد:

امام باقر (ع ) پس از اين احساس و هيجان ، لختى فرود آمد و متفكرانه به آيتى از قرآن اشاره كرد و گفت :

روشن تر از اين سخن ، كلام خداست كه مى فرمود: از آغاز آفرينش زمين و آسمان ها، شماره ماه ها نزد خدا و در كتاب خدا دوازده بوده است ؛ چهار از آنها، ماه هاى حرام است .اينست دين پابرجا و راستين خدا.درباره اين ها به خود ستم نكنيد.