گفتارم را با اين اشعار مشهور اقبال لاهورى آغاز مى كنم :
اقبال لاهورى مى گفت : (( من از تاريخ اسلام يك درس آموخته ام و آن اين است كه در لحظات حسّاس و بحرانى تاريخ كه مسلمين ، پشت سر گذاشته اند، دين اسلام بوده است كه آنها را نجات داده است ، نه مسلمين ، اسلام را نجات داده باشند )) .
(( فرانتس فانون )) جامعه شناس انقلابى الجزاير كه به خوبى از عهده تجزيه و تحليل انقلاب الجزائر بر آمده ، بااينكه غير مسلمان است در ضمن نامه اى براى يكى از دانشمندان اسلامى ، مى گويد: (( ...اگر چه من مسلمان نيستم و در مورد اسلام ، احساساتى همانند تو ندارم ، ولى بيشتر از خود تو، معتقد به اين حقيقت هستم كه در كشورهاى اسلامى ، حربه اى برّنده تر و كارى تر از اسلام بر ضدّ استعمار و ظلم و جور، وجود ندارد )) .
كوتاه سخن آنكه : محقّقان منصف ، و متفكّران دلسوز معتقدند كه تنها نجات از استعمار و استثمار، و