بوعلى جوان و مغرور همينجا يك رباعى ساخت :
ابوسعيد كه شاعر خوش ذوقى بود فورا با يك رباعى جواب او را داد:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ رسول خدا در يكى از مسافرتها در حالى كه اصحابش همراه بودند ظهر در منزلى فرود آمد، قرار شد گوسفندى ذبح شود و نهار از گوشت آن گوسفند تهيه شود. يكى از اصحاب گفت :
- سر بريدن گوسفند به عهده من .
ديگرى گفت :
- كندن پوست آن با من .
سومى گفت :
پختن گوشت با من .
رسول خدا فرمود:
- جمع كردن هيزم از صحرا با من .
اصحاب عرض كردند:
- يا رسول اللّه ! شما زحمت نكشيد، شما بنشينيد ما خودمان با كمال افتخار همه كارها را مى كنيم ، ما راضى به زحمت شما نيستيم .
فرمودند: مى دانم شما مى كنيد لكن ((ان اللّه يكره من عبده ان يراه متميزا بين اءصحابه ))
خداوند خوش ندارد از بنده اش كه او را ببيند در حالى كه در ميان يارانش براى خود امتيازى نسبت به ديگران قائل شده است .
در سيرت رسول اكرم (ص ) و ائمه اطهار (ع ) قضايا و داستانها از اين قبيل زياد است كه مى رساند كوشش داشتند اينگونه عادتها را كه ابتداء كوچك به نظر مى رسد و همين ها منشاء تفاوتهاى بيجا در حقوق مى گردد هموار كنند(17).
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در مقام تهذيب نفس و تحصيل اخلاق ، هميشه يك جنگ و ستيز عجيب بين دو كانون عقل و دل درگير است ، تهذيب نفس و تربيت براى هماهنگ ساختن اين دو كانون است . مستلزم ضبط و كنترل خواهشهاى دل است ، اساسا هم نظم و انضباط، از كانون عقل ناشى مى شود و آشفتگى و خودسرى ، از كانون دل .
پيغمبر اكرم (ص ) در حديث معروفى با بيان لطيفى اين جنگ و ستيز را بيان كرد، اصحاب و ياران او از جهادى برمى گشتند، رو كرد به آنها و فرمود:
- ((مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر))
مرحبا به مردمى كه از مبارزه كوچك برگشته اند و جهاد بزرگ هنوز به عهده آنها باقى است .
گفتند: يا رسول اللّه ! جهاد بزرگ چيست ؟ فرمود: جهاد با نفس و خواهشهاى دل مولوى در اين باره مى گويد: