داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 114
نمايش فراداده

فرشته رابط بين مردم و امام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عصر حضرت رضا(ع ) بود، مردم درباره عمود(نور) سخن بسيار مى گفتند، يكى از شاگردان آن حضرت به نام يونس ، به حضور امام رضا(ع ) رسيد و عرض كرد: مردم درباره (عمود) (كه براى امام برداشته مى شود) سخن پراكنده و بسيار به ميان مى آورند، منظور از آن چيست ؟

امام رضا: اى يونس ! اعتقاد تو چيست ؟

آيا خيال مى كنى عمودى از آهن است كه براى امام تو برافراشته مى گردد؟

يونس : نمى دانم .

امام رضا: بلكه منظور از آن ، فرشته گماشته شده اى است كه در هر شهر، اعمال مردم آن شهر رابه خدمت امام عرضه مى كنند.

يونس اين جريان را براى محمدبن عيسى و ابن فضال (دو نفر از دوستانش ) نقل كرد، ابن فضال برخاست و سر يونس را بوسيد و گفت :

(خدا تو را رحمت كند كه همواره حديث راست را كه در پرتو آن خداوند، مشكل ما را مى كشايد، براى ما مى آورى و به سمع ما مى رسانى ) (114)