داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 221
نمايش فراداده

پيام پيامبر، توسط جابر به امام باقر(ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابوبكر شيبانى مى گويد: در محضر امام سجاد(ع ) با جمعى نشسته بوديم ، فرزندان آن حضرت نيز حاضر بودند، ناگاه جابربن عبدالله انصارى (يار راستين پيامبر اكرم ) وارد مجلس شد و سلام كرد، و سپس متوجه حضرت باقر(ع ) (كه در آن هنگام كودك بود) شد، و به عرض كرد:

(همانا پيامبر(ص ) به من خبر داد، كه من مردى از اهلبيت او را كه نامش محمد پسرعلى بن الحسين (ع ) و كنيه اش (ابوجعفر) است ، درك مى كنم ، آنگاه به من فرمود: سلام مرا به او برسان ).

جابر ابلاغ سلام كرد و رفت .

در اين هنگام حضرت باقر(ع ) نزد پدر آمد و با برادرانش نشست ، و پس از اداى نماز مغرب ، امام سجاد(ع ) به فرزندش محمد باقر(ع ) فرمود:

(جابر به تو چه گفت ؟).

حضرت باقر(ع ) پاسخ داد: جابر گفت ؛ رسول خدا(ص ) فرمود:

تو مردى از اهلبيت مرا كه نامش (محمد)، و كنيه اش (ابوجعفر) است ملاقات مى كنى ، سلام مرا به او برسان .

امام سجاد(ع ): پسر جانم ، اين خبر بيانگر امتياز و خصوصيتى است كه پيامبر(ص ) در ميان خاندانش تنها به تو عطا كرده است ، هنيئا لك .

(اين مقام بر تو گوارا باد)، ولى اين جريان را به برادرانت نگو تا مبادا درباره تو مكر كنند، چنانكه برادران يوسف ، به يوسف مكر كردند. (238)